پاسخ اجمالی:
طبق آنچه در آيه 282 سوره «بقره» آمده، مسلمانان موظّفند، اسناد معاملات، وام ها، معاهدات و مانند آن را به صورت مكتوب تهيّه كرده و طرفين آن را امضا كنند و بر آن شاهد هم بگيرند. امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند: «یکی از چهار گروهي که دعایش مستجاب نمی شود مردى است كه به ديگران وام و قرض مى دهد و شاهدى بر آن نمى گيرد و در موقعي که مشکل پیش بیاید دست به دعا بر مى دارد و مي گويد: خدايا مشكلم را حل كن و خداوند هم مي فرمايد: مگر به تو نگفتم شاهد بگير[چرا نگرفتي؟]».
پاسخ تفصیلی:
«قرآن مجيد» براى جلوگيرى از مشكلات احتمالى آينده، در طولانى ترين آيه، دستور نوشتن سند يا گرفتن شاهد را صادر نموده است. طبق آنچه در آيه 282 سوره «بقره»(1) آمده، مسلمانان موظّفند، اسناد معاملات، وام ها، معاهدات و مانند آن را به صورت مكتوب تهيّه كرده و طرفين آن را امضا كنند، و به اين سادگى تن به چنين قراردادهايى ندهند، در غير اين صورت مشكلات عديده و پردامنه اى كه گاه تمام عمر، طرف را درگير مي كند، به دنبال خواهد داشت، همگى ما بارها نمونه هايش را ديده ايم. در آيه مورد اشاره 18 حكم اسلامى آمده است. بيان احكامى چنين مترقّى در ضمن يك آيه، آن هم در محيطى همچون عربستان، از معجزات «قرآن مجيد» محسوب مى شود. به هر حال عمل به اين حكم اسلامى جلوى بسيارى از مشكلات را گرفته، و ترك آن مشكلاتى به بار مى آورد كه يك نمونه آن در روايات زير آمده است. توجّه فرماييد:
حضرت امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «دعاى چهار نفر مستجاب نمى شود:
1. «الرَّجُلُ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ يَقُولُ: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي، فَيُقَالُ لَهُ: أَ لَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ؟»؛ (مردى كه بيكار در خانه اش نشسته [و به دنبال كار نمى رود] و مى گويد: اى پروردگار من! روزيم را برسان. خداوند به چنين انسانى مى گويد: آيا به تو دستور ندادم به دنبال كار بروى؟!).
2. «وَ رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ، فَدَعَا عَلَيْهَا، فَيُقَالُ لَهُ: أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَيْكَ؟»؛ (مردى كه همسر منحرفى دارد و دعا مى كند كه خدا، او را از شرّ آن زن نجات دهد؛ خداوند به چنين مردى مى گويد: مگر اختيار طلاقش را به دست تو نداده ام؟). طلاق هرچند كار پسنديده اى نيست و طبق برخى روايات، مبغوض ترين كارهاى حلال است(2)؛ ولى در موردى كه هيچ راه چاره ديگرى نيست، جايز است، و در چنين جايى دعا كردن براى رهايى از مشكل بى فايده است.
3. «وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ، فَأَفْسَدَهُ، فَيَقُولُ: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي، فَيُقَالُ لَهُ: أَ لَمْ آمُرْكَ بِالِاقْتِصَادِ؟»؛ (و مردى كه ثروت فراوانى دارد و آن را تلف مى كند، سپس دست بر دعا بر مى دارد و از خداوند طلب روزى مى كند. خدا در جوابش مى فرمايد: مگر به تو سفارش نكردم زياده روى مكن؟).
4. «وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ، فَأَدَانَهُ بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ، فَيُقَالُ لَهُ؛ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالشَّهَادَةِ؟»؛ (و مردى كه به ديگرى وام مى دهد و شاهدى نمى گيرد [سپس وام گيرنده پولش را نمى دهد] و دست به دعا بر مى دارد كه خدايا مشكلم را حل كن؛ خداوند مى فرمايد: مگر به تو نگفتم شاهد بگير؟)».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.