پاسخ اجمالی:
قرآن علم، آگاهى، خردمندى، قوّت، قدرت، امانت و درستكارى را برای تمام سطوح از رئيس حكومت گرفته تا وزراء و حتّى كارمندان جزء ـ با تفاوت مراتب ـ شرط مى كند. همچنين پرهيز از همكاري با اسرافكاران، سفيهان، گمراهان، دروغگويان، عيب جويان و سخن چينان و پرهيز از پيروي هوای نفس و لزوم همكاري با مومنان از ديگر شرائط مسئولان اجرائی در حكومت اسلامی است.
پاسخ تفصیلی:
در سه آيه از قرآن مجيد به طور صريح و در چندين آيه ديگر به طور اشاره، به صفات و ويژگى هاى كارگزاران لايق حكومت پرداخته شده است. نخست در قصّه «طالوت» و بنى اسرائيل مى خوانيم: «وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»(1)؛ (و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را براى زمامدارى شما برگزیده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با این که ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مى بخشد؛ و احسان خداوند، گسترده است؛ و [از لیاقت افراد] آگاه است». و به اين ترتيب دو شرط عمده رئيس حكومت اسلامى، و در مرحله بعد همه كارگزاران را علم و قدرت مى شمرد.
در داستان يوسف(عليه السلام) نيز به دو شرط درباره مديران و كارگزاران رده بالاى حكومت مانند: حافظان بيت المال (وزير دارايى) اشاره مى كند: «قالَ اِجْعَلْنى عَلى خَزائِنَ الاَرْضِ اِنّى حَفيظ عَليم»(2)؛ ([يوسف] گفت: مرا سرپرست خزاین سرزمین [مصر] قرارده، که من نگاهبانى آگاهم). در مورد كاركنان لايق ـ در داستان موسى و شعيب ـ نيز از زبان دختران شعيب اشاره به دو شرط شده است: «قالَتْ اِحْداهُما يا اَبَتُ اِسْتَأجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنْ اِسْتَأجَرْتَ الْقَوِىُّ الاَمينُ»(3)؛ (یکى از آن دو [دختر] گفت: اى پدر! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسى را که مى توانى استخدام کنى آن کس است که نیرومند و درستکار باشد [و او همین مرد است]). به اين ترتيب علم، آگاهى، خردمندى، قوّت، قدرت، امانت و درستكارى را در تمام سطوح از رئيس حكومت گرفته تا وزراء و حتّى كارمندان جزء ـ با تفاوت مراتب ـ شرط مى كند. در آيات ديگر قرآن نيز اشاراتى به اين مطلب ديده مى شود و شرايطى براى كارگزاران حكومت ذكر شده، از جمله:
1ـ پرهيز از همكارى با اسرافكاران؛ «وَ لاتُطِيْعوا اَمْر المُسْرِفينَ»(4)؛ (و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد).
2ـ پرهيز از همكارى با سفيهان و بىخردان؛ «وَ لاتُؤتُوا السُّفَهاءَ اَمْوالَكُمُ الَّتى جَعَل اللهُ لكم قِياماً»(5)؛ (اموال خود را كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان نسپريد).
3ـ پرهيز از به همكارى طلبيدن گمراهان: «وَ ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّيْنَ عَضُداَ»(6)؛ (و هیچ گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمى دادم).
4ـ پرهيز از دروغگويان؛ «فَلاتُطِعَ الْمُكَذِّبينَ»(7)؛ (حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن).
5ـ پرهيز از عيبجويان و سخنچينان و مانعان از خير و متجاوزان و افراد گنهكار و كينهتوز شكمباره و خشن و بدنام؛ «وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ * هَمَّازٍ مَّشَّاءٍ بِنَمِيمٍ * مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ * عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ»(8)؛ (و از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن * کسى که بسیار عیبجو و سخن چین است، * و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است؛ * علاوه بر این کینه توز و بدنام است).
6ـ پرهيز از پيروى هواى نفس؛ «فَلاتَتَّبِعُوا الْهوى اَنْ تعْدِلُوا»(9)؛ (بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید؛ که منحرف خواهید شد).
7ـ و بالاخره لزوم همكارى با مؤمنان و عدم استفاده از غير مسلمين در پستهاى كليدى كه سبب تسلط آنها بر مسلمانان گردد؛ «وَ لَنْيَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤمنينَ سَبيلا»(10)؛ (و خداوند هرگز راهى براى تسلّط کافران بر مؤمنان قرار نداده است).
اينها شرايطى است كه رعايت آنها در «كارگزاران» حكومت اسلامى ضرورى است.(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.