پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره گذشت از خطاهای مردم به مالك اشتر می فرمايد: «[و بدان] از مردم لغزش هايی سر مى زند و مشكلاتى به آنها دست مى دهد [كه آنها را از انجام وظيفه باز مى دارد] و به دست آنان از روى عمد يا خطا، كارهاى [خلافى] ظاهر مى شود [در اين گونه موارد] از گذشت خود آن قدر به آنها عطا كن كه دوست دارى خداوند از عفوش به تو عطا كند؛ زيرا تو فوق آنها هستى و پيشوايت فوق توست و خداوند فوق كسى است كه تو را زمامدار آنها قرار داده و تدبير امور آنها را از تو خواسته و به وسيله آنان تو را آزمايش مى كند».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 53 نهج البلاغه (عهد نامه مالک اشتر) به یکی از مهم ترين دستورات مديريت و مردم دارى اشاره کرده و خطاب به مالک اشتر مى فرمايد: ([و بدان] از مردم لغزش ها و خطاها سر مى زند و مشكلاتى به آنها دست مى دهد [كه آنها را از انجام وظيفه باز مى دارد] و به دست آنان از روى عمد يا خطا، كارهاى [خلافى] ظاهر مى شود [در اين گونه موارد] از عفو و گذشت خود آن قدر به آنها عطا كن كه دوست دارى و خوشنود مى شوى خداوند از عفوش به تو عطا كند)؛ «يَفْرُطُ(1) مِنْهُمُ الزَّلَلُ(2) وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ، فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ».
بديهى است هيچ انسانى (جز معصومان(عليهم السلام)) نيست كه خطايى از او سر نزند. كوچك و بزرگ، دانشمند و جاهل هر يك به تناسب حال خود گرفتار لغزش هايى مى شوند و هيچ كس نمى تواند دعوى بى گناهى كند حتى در حالات بعضى از انبياى الهى گاهى ترك اولى ديده مى شود كه اگر چه گناه نيست؛ اما شايسته مقام آنها نيز نيست و به گفته شاعر:
آنجا كه برق عصيان بر آدم صفى زد *** ما را چگونه زيبد دعوى بى گناهى؟!
همچنين گاه انسان بر اثر ناراحتى هايى جسمانى و روحانى، شكست در زندگى، از دست رفتن عزيزان و امثال اينها حالت عادى خود را از دست مى دهد و در اين حال گرفتار لغزش هايى مى شود. امام(عليه السلام) به مالك اشتر كه مى خواهد بر گروهى عظيم از مردم يعنى ساكنان مصر حكومت كند عفو از خطاها را (تا آنجا كه ميسر است و راه دارد) دستور مى دهد و براى اينكه انگيزه اين كار در وجود او تقويت شود وى را به خطاهايش در پيشگاه پروردگار توجّه داده، مى فرمايد: آيا مايل نيستى خدا از خطاهاى تو بگذرد، پس تو هم از خطاهاى رعاياى خود بگذر و بر آنان سخت نگير. البته تا جايى كه عفو و بخشش موجب بى نظمى و تضييع حقوق مظلومان نگردد.
هنگامى كه داستان «اِفك» به وسيله منافقان در ميان مسلمانان منتشر شد و گروهى از آنان همسر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) را متهم به انحراف از جادّه عفّت كردند، عده اى از مؤمنان نيز آگاهانه يا ناآگاهانه در مسير اين شايعه سازى قرار گرفتند. آياتى از قرآن نازل شد و شديداً با اين كار برخورد كرد، آن چنان كه بعضى از مسلمانان تصميم گرفتند رابطه خود را با شايعه پراكنان به طور كلى قطع كنند و آنها را از كمك هاى مادّى خود محروم سازند. آيه نازل شد: «وَ لايَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِى الْقُرْبَى وَ الْمَساكينَ وَ الْمُهاجِرينَ فِى سَبيلِ اللهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَكُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَّحيمٌ»(3)؛ (آنها كه از ميان شما داراى برترى (مالى) و وسعت زندگى هستند نبايد سوگند ياد كنند كه از انفاق كردن به نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا [كه گرفتار محروميّت هستند] دريغ نمايند، آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند، آيا دوست نداريد خداوند شما را بيامرزد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است [شما هم بخشنده و مهربان باشيد]).
فرق ميان عفو و صفح، اين است كه عفو كردن به معناى صرف نظر نمودن از كيفر خطاست؛ ولى صفح (در اين گونه موارد) آن است كه به كلى خطا را از ذهن خود بشويد و به فراموشى بسپارد. جمله «يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ» به اين معنا نيست كه بايد دست خطاكاران را گرفت و هدايت كرد، آن گونه كه بعضى از شارحان گفته اند؛ بلكه به اين معناست كه كارهاى خطا بر دست آنها جارى مى شود. آن گاه براى توضيح و تأكيد بيشتر مى فرمايد: (زيرا تو فوق آنها هستى و پيشوايت فوق توست و خداوند فوق كسى است كه تو را زمامدار آنها قرار داده و تدبير امور آنها را از تو خواسته و به وسيله آنان تو را آزمايش مى كند)؛ «فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الاَْمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللهُ فَوْقَ مَنْ وَلاَّكَ! وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلاَكَ بِهِمْ».
امام(عليه السلام) اين نكته را يادآور مى شود كه هر كس بر گروهى حكومت مى كند در حدّ خود تحت حكومت ديگرى قرار دارد؛ اگر تو بر مصر حكومت خواهى كرد توجّه داشته باش من هم حاكم بر تو و مراقب اعمالت هستم و اگر من بر تو حكومت مى كنم بايد مراقب باشم كه خداوند حاكم بر ماست و به يقين توجّه به اين امر سبب مى شود كه انسان تا مى تواند از عفو و گذشت و محبّت بهره گيرد تا بتواند در انتظار عفو حاكم بر خود و بالاتر از آن در انتظار عفو الهى باشد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.