پاسخ اجمالی:
به طور كلى مى توان گفت كه تنهايى و عُزلت سرچشمه بسيارى از مفاسد، بدبختى ها و ناكامى ها است؛ از جمله: 1ـ بسيارى از انحرافات فكرى، كج انديشى و بدخُلقى. 2- عجب و خود پسندى. 3- سوءِ ظن به همه افراد حتى نزديك ترين كسان. 4- غافل ماندن از عيوب خويش. 5- دور ماندن و محروم ماندن از تجربيات ديگران. و بسیاری از پیامدهای منفی دیگر که نمی توان آنها را در این مختصر بیان کرد.
پاسخ تفصیلی:
انگيزه اصلى توجه انسان به مسائل اجتماعى و جامعه گرايى، از طبيعت انسان سرچشمه مى گيرد، و اين جمله كه «انسان مدنىّ بالطَّبع» است در ميان همه جامعه شناسان، يك جمله شناخته شده اى است. گوشه گيرى و انزوا روح انسان را به شدّت آزار مى دهد، و بر اساس مطالعات جامعه شناسان در مورد افراد تارك دنيا، انزوا و گوشه گيرى اثر بدى در روح آنها گذارده و در آنان افسردگى و يأس و توهّم و در غالب اوقات توليد اختلال روانى مى كند.(1) و به همين دليل يكى از بدترين شكنجه ها براى انسان، زندان هاى انفرادى است كه حتى در صورت ضرورت نیز نبايد ادامه يابد، زيرا به يقين موجب اختلال روانى مى شود، مگر در كسانى كه روح عرفانى فوق العاده قوى داشته باشند و با خدا انس بگيرند، و راز و نياز با او را جانشين همه چيز كنند.
البته توجه انسان به زندگى اجتماعى و گروهى تنها از طبيعت و فطرت او سرچشمه نمى گيرد. بلكه منطق و عقل نيز، اين كار را به او توصيه مى كند. چرا كه بدون زندگى اجتماعى، هيچ گونه رشد و ترقى نصيب انسان ها نمى شود، و اگر انسان ها از همديگر جدا زندگى مى كردند، امروز تقريباً شبیه انسان هاى نخستين بودند، زيرا با يك مطالعه ساده مى توان فهميد كه تمام علوم، دانش ها، معارف و صنايع، از ضميمه شدن افكار، انديشه ها و تجربيات به يكديگر به وجود آمده، و همين امر است كه قطار جامعه انسانى را به پيش رانده و از پيچ و خم ها عبور مى دهد، و به قلّه هاى ترقى و تكامل مى رساند. به طور كلى مى توان گفت كه تنهايى و عُزلت سرچشمه بسيارى از مفاسد، بدبختى ها و ناكامى ها است، از جمله:
1ـ بسيارى از انحرافات فكرى و اعوجاج سليقه، كج انديشى و بدخُلقى، از انزوا و گوشه گيرى سرچشمه مى گيرد. به همين دليل افراد منزوى غالباً افراد تندخو، سخت گير، لجوج، و خودبزرگ بين هستند (البته اين اصل مانند هر اصل ديگرى استثنائاتى دارد).
2ـ عجب و خود پسندى يكى ديگر از آثار گوشه گيرى و انزوا است. زيرا انسان بر اساس غريزه حبّ ذات، معمولاً به خود و آثارش سخت علاقه مند است، و هرگاه با ديگران معاشرت نداشته، و فضائل و كمالات آنها را نبيند و خويش را با آنها مقايسه نكند، سبب مى شود كه خود را برترين و بالاترين انسان ها تصوّر كند. از این رو، عجب و خود بينى فوق العاده، از حالت توهّم و خيال پرورى حكايت مى كند. اما هنگامى كه انسان با ديگران معاشرت كند، غالباً مى بيند كه افراد فاضل تر، عالم تر، پاك تر و با تقواتر از او نیز وجود دارد، يا لااقل افراد زيادى همانند او هستند. از همين رو از عالم خيال و وهم و پندار فاصله مى گيرند، و از ادعاى بيهوده پرهيز مى كند.
3ـ سوءِ ظن به همه افراد حتى نزديك ترين كسان، يكى ديگر از آثار منفى انزوا طلبى و گوشه گيرى است، و عجب اينكه سوء ظن سبب گوشه گيرى مى شود، و گوشه گيرى سبب سوء ظن بيشتر، اين گونه افراد مردم را نادرست، آلوده، حق نشناس، حسود و كينه توز مى پندارند، ولى هرگاه در اجتماع ظاهر شوند، و دوستان خوبى براى خود برگزينند، به زودى مى فهمند كه همه اين توقعات باطل بوده است.
4ـ غافل ماندن از عيوب خويش. انسان معمولا به خاطر حب ذات، عيوب خود را نمى بيند، بلكه گاه عيوب خود را، صفات برجسته و نقطه هاى قوّت مى پندارد. چرا كه انسان هميشه بايد عيوب خود را در آيينه قضاوت ديگران تماشا كند، و ببينند افراد بى طرف و بى نظر درباره او چه مى گويند و چه انتقاد و ايرادى دارند، حتى انسان عيوب خود را در آيينه فكر بدخواهانش بهتر مى تواند ببيند، چرا كه آنان در صدد عيب جويى هستند، و مو به مو شرح مى دهند؛ ولى افراد منزوى و گوشه گير از چنين آئينه اى محرومند.
5ـ دور ماندن و محروم ماندن از تجربيات ديگران. فكر و نيروى هر انسانى محدود است و تنها بخش هاى كوچكى از زندگى را مى تواند تجربه كند. ولى اگر با ديگران مخصوصاً افراد صاحب نظر در تماس باشد، دريايى از علم و دانش و تجربه و آزمون در اختيار قرار مى گيرد، كه مى تواند همه خواسته هاى خود را در آن بيابد، و مشكلات را به كمك اين علوم و تجربه ها حل نمايد. يكى از اسرار پيشرفت سريع علم در زمان ما، تشكيل كنگره ها، انجمن ها، و به اصطلاح همايش ها است كه از مناطق مختلف يك كشور يا از نقاط مختلف دنيا در هر سال، و گاه در هر ماه جمع مى شوند و در اين گردهمايى ها، فرآورده هاى علمى و تجربيات خود را به يكديگر منتقل مى سازند، و گاه رسانه هاى عمومى جانشين اين گردهمايى ها مى شود.
در نهایت، آثار و بركات اجتماع گرايى بيش از آن است كه بتوان در اين مختصر بيان كرد، و آنچه گفتيم گوشه اى از آن بود، همچنين زيان هاى انزوا طلبى و گوشه گيرى نیز فراتر از اينها است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.