پاسخ اجمالی:
آيات 60 تا 62 سوره احزاب، با تهدید منافقان، بیماردلان و شایعه پراکنانی که مزاحم زنان مومن می شدند یا به آنها تهمت می زدند، می فرماید: «اگر دست از كار خود نكشند، به قتل خواهند رسید». و حتی می فرماید: «اين سنت خداوند منحصر به امت اسلام نيست». اين غيرت الهيّه، سرمشقى براى همگان در مسأله غيرت دينى و ناموسى است و نشان مى دهد كه در برابر نااهلان نبايد بى تفاوت بود.
پاسخ تفصیلی:
نخستين آيات در اين مورد، آيات 60 تا 62 سوره احزاب است که خداوند سه گروه را شديداً مورد تهديد قرار مى دهد منافقان و بيماردلان (اراذل و اوباش هوس باز) و شايعه پراكنان كه اگر دست از كارهاى خود يعنى مزاحمت نواميس مردم و تضعيف روحيه مسلمين و نشر شايعات دروغين درباره زنان پاكدامن برندارند به شديدترين مجازات گرفتار خواهند شد، مى فرمايد: (اگر منافقان و آنها كه در دلهايشان بيمارى است و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بى اساس در مدينه پخش مى كنند دست از كار خود نكشند تو را بر ضد آنها مى شورانيم، سپس نمى توانند جز مدت كوتاهى در اين شهر در كنار تو باشند [و از همه جا طرد مى شوند] و هر جا يافت شوند دستگير خواهند شد و به قتل مى رسند)؛ «لَئِنْ لَمُ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَذينَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فى الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَ لا يُجاوِرُوُنَكَ فيها اِلاّ قَليلا * مَلْعُونينَ اَيْنَما ثُقِفُوا اُخِذُوا وَ قُتِلُوا تَقْتيلا».
اين غيرت الهيّه كه سبب دفاع شديد از عرض، نواميس و كيان مسلمين شده، سرمشقى براى همگان در مسأله غيرت دينى و ناموسى است و نشان مى دهد كه در برابر اراذل و اوباش، منافقان كوردل و بيماردلان نبايد بى تفاوت يا خونسرد باشند. اين تعبير به همراه آنچه در تاريخ از سیره پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده، نشان مى دهد كه آن حضرت در اين گونه موارد سختگير بوده و با متخلفان برخورد شديد مى كرد، كه اين مسأله، به عنوان فضيلتی اخلاقى و وظيفه اجتماعى پذيرفته شده است.
تعبير به «الَّذينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ» در آيات قرآن در معانى مختلف به كار رفته، گاه اشاره به نفاق است، مانند آنچه در آيه 10 سوره بقره آمده؛ «فىِ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً» و گاه در مورد كسانى به كار رفته كه هوس هاى سركش جنسى دارند، همچنان كه در آيه 32 همين سوره به زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور می دهد به هنگام سخن با نامحرمان، به گونه اى هوس انگيز سخن نگويند كه بيماردلان در آنها طمع كنند، «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ». جالب توجه اين كه قرآن در ادامه همين آيات (آيه 60 و 61) مى افزايد: «اين سنت خداوند در اقوام پيشين است [و منحصر به امت اسلام نيست] و براى سنت الهى هيچ گونه تغييرى نخواهى يافت». اين تعبير نشان مى دهد كه حكم بالا يك حكم عام در تمام اديان الهى بوده، و سنّتى است تغييرناپذير، كه بايد در برابر مزاحمين، منافقين و شايعه پراكنان برخورد قاطعانه كرد [البته با حفظ تمام موازين شرعى و منطقى] و البته مفهوم غيرت نیز همين است.
آیه 33 سوره یوسف، دومین مورد از این آیات است که به غيرت دينى يكى از بزرگترين پيامبران الهى، يعنى حضرت يوسف(عليه السلام) اشاره مى شود، هنگامى كه از سوى زنان هوس باز مصر مخصوصاً زليخا مورد تهاجم قرار گرفت و از او خواستند تسليم خواسته هاى نامشروع زليخا يا تسليم خواسته هاى نامشروع خودشان شود، يوسف كه در سن جوانى و در برابر طوفان شهوات قرار داشت، به شدت مقاومت كرد تا آنجا كه زندان را با همه رنجهايش بر تسليم در برابر خواسته هاى آنها ترجيح داد و به درگاه پروردگار چنين عرضه داشت: (پروردگار من! زندان نزد من محبوتر است از آنچه اينها مرا به سوى آن مى خوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من برنگردانى قلب من به آنها مايل مى شود و از جاهلان خواهم بود)؛ «قالَ رَبِّ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَىَّ مِمّا يَدْعُونَنى اِلَيْهِ وَ اِلاّ تَصْرِفْ عَنّى كَيْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَيْهِنَّ وَ اَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ»؛ اين تعبير هم از مقام عفت و عصمت يوسف حكايت مى كند و هم از غيرت و پارسائى او و هنگامى كه اين روحيه پاك را با عدم غيرت عزيز مصر مقايسه مى كنيم كه وقتى ناپاكى همسرش زليخا بر او ثابت شد تنها به اين جمله قناعت كرد! «يُوسُفَ اَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرى لِذَنْبِكِ اِنَّك كُنْتِ مِنَ الخاطِئينَ»(1)؛ (یوسف از اين موضوع صرف نظر كن و تو اى زن، استغفار كن كه از خطاكاران بودى) فرق ميان اين دو روشن مى شود واضح است منظور يوسف اين نبود كه از خداوند طلب زندان كند بلكه هدف اين بود كه اگر او را در ميان زندان و عمل نامشروع مخيّر كنند، زندان را ترجيح مى دهد.
در سومين آيه، خداوند به زنان مؤمنه دستورى مى دهد كه علاوه بر حفظ حجاب؛ (هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهان شان پيدا شود و صداى خلخالى كه بر پا دارند به گوش رسد)؛ «وَ لا يَضْرِبْنَ بِاَرْجِلِهِنَ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زِينَتِهِنَ»(سوره نور/ 31). در اين آيه نيز عفت و غيرت به هم آميخته شده تا آنجا كه به زنان اجازه نمى دهد پا را بر زمين بكوبند و صداى خلخال را ظاهر كنند(2) و همان گونه كه در بالا اشاره كرديم اسلام به زنان پيامبر (به عنوان الگو و سرمشق) دستور مى دهد كه هنگام سخن گفتن با بيگانگان سخنان خود را با آهنگى هوس انگيز ادا نكنند كه سبب تحريك هوسبازان گردد. اينها همه دستوراتى است كه هم تأكيد در رعايت نهايت عفت، و هم تاکید رعايت غيرت دارد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.