پاسخ اجمالی:
علمای اهل سنت مطالب عجیبی درباره کارهای خلفا و امرای «بنی امیّه» ذکر کرده اند؛ از جمله ترجیح نصاری و مجوس بر مسلمانان در كارها، ساخت کلیسا در كوفه و نواختن ناقوس کلیسا همزمان با گفتن اذان، غارت حرم پیامبر(ص) و هتک حرمت زنان مسلمان در آن، ویران کردن کعبه توسط حجّاج، زدن مُهر بردگی بر گردن مسلمانان و ... تنها بخشي از جنايات بني اميّه است كه تاريخ به زشتي از آن ياد كرده است.
پاسخ تفصیلی:
علمای اهل سنت درباره فجايع بني اميّه مطالب زيادي نوشته اند. يكي از آنها «ابوالفرج اصفهانى» از مشاهير علماى قرن چهارم هجرى است كه در كتاب معروف «اغانى» مطالب عجيبى درباره بنى اميّه ذكر كرده كه انسان را در وحشت فرو مى برد! از جمله اينكه:
1. «خالد بن عبدالله قسرى كه از طرف «هشام بن عبدالملك» خليفه اموى، والى كوفه بود خودش زنديق و مادرش نصرانى بود و در كارهايش نصارا و مجوس را بر مسلمانان ترجيح مى داد».(1)
2. «او[خالد بن عبدالله] براى مادرش كه نصرانى بود، در پشت قبله مسجد كوفه، كليسا و عبادتگاهى ساخته بود و با كمال وقاحت، هنگامى كه صداى مؤذّن در مسجد بلند مى شد، ناقوس كليسا را مى نواختند!».(2)
3. «او[خالد بن عبدالله]، خليفه [هشام] را - العياذ بالله - بر پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) ترجيح مى داد و به قدرى متملّق و چاپلوس بود كه مى گفت: به خدا سوگند! اگر خليفه به من دستور دهد، خانه كعبه را ويران مى كنم و سنگ هاى آن را يك به يك جدا مى سازم و به شام منتقل مى كنم!».(3)
و عجيب اينكه: «بعد از مدّتى «هشام» او را عزل كرد! نه به خاطر كارهايى كه در بالا گفته شد؛ بلكه به خاطر اينكه از بنى اميّه در اواخر كار بدگويى مى كرد».(4)
«ابن ابى الحديد معتزلى»(5) در «شرح نهج البلاغه» از «ابوعثمان جاحظ» نقل مى كند كه: «بنى هاشم بر بنى اميّه افتخار مى كردند كه ما اين كارها را انجام نداديم:
الف). ويران كردن كعبه [اشاره به كارى است كه «حجّاج» در زمان «عبدالملك» انجام داد].
ب). تغيير قبله [اشاره به نماز خواندن «وليد» به هنگام مستى به غير قبله است، كه مى گفت: «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»].
ج). آنها[بني هاشم] پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) را در مرتبه پايين تر از خليفه قرار ندادند [اشاره به چيزى است كه در بالا از كتاب «اغانى» نقل شد].
د). آنها[بني هاشم] مُهر بر گردن مسلمين نزدند [اشاره به اين است كه بنى اميّه بر گردن گروهى از مسلمانها، به عنوان برده و غلام خود، مهر زدند؛ همانند مهرى كه بر گردن اسب ها مى زدند!].
ه). آنها[بني هاشم] حرم پيامبر(صلى الله عليه و آله) را غارت نكردند و حرمت زنان مسلمان را در آن حرم مقدّس بر باد ندادند [اشاره به داستان «مسلم بن عُقبه» است كه از طرف يزيد مأمور حمله به مدينه شد و جناياتى آفريد كه تاريخ بشريّت را سياه كرد و به راستى زبان از ذكر آن عاجز و قلم از بيانش شرم دارد].
پيش از آن «بُسر بن أرطاة» از سوى معاويه مأموريت يافت به مدينه حمله كند و او در مسجد پيامبر(صلى الله عليه و آله) مردم را مجبور به بيعت با معاويه كرد؛ درهاى مسجد را بست و گفت اگر بيعت نكنيد همه شما را از دم تيغ مى گذرانم؛ خانه هايتان را ويران و اموالتان را غارت مى كنيم!».(6)
فجايع بنى اميّه [معاويه و اعقابش] بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد. كلام خود را در اينجا با سخنى از «ابن عساكر» مورّخ معروف اهل سنّت، پايان مى دهيم. او در كتاب «تاريخ دمشق» مى گويد: «عبدالله بن حنظله كه از بزرگان اصحاب پيامبر بود [فرزند حنظله غسيل الملائكه] در آن روز كه «مسلم بن عُقبه» از طرف يزيد به مدينه حمله كرد، خطاب به مردم چنين گفت: اى مردم! تقواى خداوندِ يگانه يكتا را پيشه كنيد؛ به خدا سوگند! ما در برابر يزيد قيام نكرديم مگر زمانى كه ترسيديم اگر سكوت كنيم، خداوند سنگ هاى آسمانى را بر سر ما فرو فرستد؛ آيا در برابر مردى كه با مادر و خواهر و دختر خود عمل منافى عفّت انجام مى دهد! شراب مى نوشد! نماز را رها مى كند! مى توان در برابر او سكوت كرد؟ به خدا سوگند! كه اگر هيچ كس با من نباشد، من وظيفه خود را انجام مى دهم».(7)
اينجاست كه به عمق كلام اميرمؤمنان علي(عليه السلام) واقف مى شويم كه فرمود: «لِكُلِّ أُمَّةٍ آفَةٌ، وَ آفَةُ هذِهِ الْأُمَّةِ بَنُو أُمَيَّةَ»(8)؛ (هر امتى را آفتى است؛ و آفت اين امّت بنى اميّه است). و چه بى خبر و بى نوا هستند كسانى كه با اين همه فجايع، باز دم از مجد بنى اميّه و صداقت معاويه مى زنند؛ راستى عجيب است!!(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.