پاسخ اجمالی:
آیات و روایات فراوانی برای نهی از «سوء ظن» در مورد مومنان آمده و نسبت به آثار مخرب آن هشدار داده است. مانند: آیه 12 سوره «نور»، که مربوط به قضیه تهمت گروهى از منافقان به يکی از همسران پيامبر(ص) است و می فرماید: «چرا هنگامى كه اين تهمت بزرگ را شنيديد، مردان و زنان با ايمان، گمان خير نبردند، چرا نگفتيد اين دروغی آشكار است». تعبير به مردان و زنان با ايمان نشان مى دهد كه يكى از نشانه هاى ايمان، حسن ظن نسبت به مسلمانان است، و سوء ظن و بدگمانى با جوهره ايمان سازگار نيست.
پاسخ تفصیلی:
در آيه 12 سوره حجرات با صراحت از سوء ظن نهى شده و تلويحاً آن را مقدمه اى براى تجسّس و غيبت شمرده است. این آیه می فرماید: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه بعضى از گمانها گناه است و هرگز در كار [خصوصى ديگران] تجسّس نكنيد و هيچ كس از شما ديگرى را غيبت نكند)؛ «يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنَوا اِجْتَنِبُوا كَثِيْراً مِنَ الظَّنِ اِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً».
تعبير «كَثِيْراً مِنَ الظَّنِ»؛ (بسيارى از گمانها)، به خاطر اين است كه بيشتر گمان هاى مردم در حق يكديگر، گمان هاى بد است، لذا تعبير كثيراً اشاره به آن مى باشد. اين احتمال نيز داده شده كه منظور از «كثير» اين نيست كه غالب گمان ها، گمان بد است، بلكه گمان هاى بد نسبت به خودش زياد است هر چند در مقايسه با گمان هاى خوب زياد نباشد. ولى ظاهر آيه همان معنى اول است. قابل توجه اين كه بعد از آن كه از بسيارى از گمان ها نهی مى كند، در بيان علت آن مى فرمايد: «چون بعضى از گمان ها گناه است»، اشاره به اين كه گمان هاى بد بر دوگونه است؛ بخشى مطابق واقع است و بعضى بر خلاف واقع. آنچه بر خلاف واقع است گناه است، و چون معلوم نيست كدام مطابق واقع و كدام مخالف واقع، انسان بايد از گمان هاى بد بپرهيزد تا گرفتار سوء ظن خلاف واقع نشود و به گناه نيفتد. و از آنجا كه سوء ظن درباره اعمال خصوصى مردم يكى از اسباب تجسّس بوده، و گاه تجسّس سبب آگاهى بر عيوب پنهانى و به دنبال آن سرچشمه غيبت مى شود، در آيه شريفه نخست از گمان بد، و در مرحله بعد از تجسّس و در مرحله سوم از غيبت نهى شده است.
دومين آيه در اين مورد، آيه 12 سوره فتح است که در مقام نكوهش گروهى از منافقان است كه از همراهی با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جريان «حديبيه» سر باز زدند و گمان مى كردند آن گروه مؤمنین كه در خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مكه مى روند هرگز باز نخواهند گشت، و به وسيله مشركان مكه تار و مار مى شوند، در حالى كه قضيه كاملا بر عكس شد و مسلمانان با پيروزى تازه اى كه از صلح حديبيه سرچشمه گرفت، سالم به سوى مدينه باز گشتند. این آیه مى فرمايد: (بلكه شما گمان كرديد پيامبر و مؤمنان هرگز به خانه خود باز نخواهند گشت، و اين پندار غلط در دل هاى شما زينت يافته بود و گمان بد كرديد، و سرانجام هلاك شديد، و از سعادت بزرگى محروم گشتيد)؛ «بَلْ ظَنَنْتُمْ اَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ المُؤمِنُونَ اِلى اَهْلِيهِمْ اَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ فى قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السُوءِ وَ كُنْتُمْ قَوماً بُوراً».
گروه منافقان كه گرفتار اين گمان باطل در ماجراى صلح حديبيه شدند عدّه كمى نبودند و به يقين هلاكت به معنى مرگ دامان آنها را نگرفت، بنابراين «بور» در اينجا به معنى هلاكت معنوى، محروميت از ثواب، و خالى بودن سرزمين دل هاى آنها از گل هاى فضائل اخلاقى و شجره طيّبه ايمان است، و يا منظور هلاكت در آخرت به سبب عذاب الهى، و در دنيا به سبب رسوايى است، و به هر حال آيه دليل روشنى بر نهى از سوء ظن مخصوصاً درباره پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) می باشد.
در آيه 12 سوره نور، به مذمت سوء ظن به طور عام و دعوت به حسن ظن اشاره می شود، اين آيه ناظر به داستان افك (دروغ و تهمت) است؛ گروهى از منافقان با شایعه سازی برای يكى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله)، او را متهم به خروج از عفاف كردند، شايعه اى که در تمام مدينه منتشر گردید. گرچه در ظاهر هدف يكى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، اما در واقع هدف اصلى خود پيامبر، اسلام و قرآن بود، در اين هنگام آيات كوبنده اى نازل شد و با کنار زدن پرده هاى نفاق، نقشه هاى آنها را نقش بر آب نمود، و اين توطئه را در نطفه خفه كرد. تعبيرات اين آيات بقدرى حساب شده و آميخته با نكات روانى دقيق است كه اعجاب هر انسانى را بر مى انگيزد. آيه مورد بحث كه يكى از آيات پانزده گانه اى است كه در داستان اِفك نازل شد چنين مى فرمايد: (چرا هنگامى كه اين [تهمت بزرگ] را شنيديد، مردان و زنان با ايمان، نسبت به خود [و كسى كه همچون خود آنها بود] گمان خير نبردند، چرا نگفتيد اين دروغ بزرگ و آشكار است)؛ «لَوْلا اِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَ المَؤمِناتِ بِاَنْفُسِهِمْ خَيراً وَ قالُوا هذا اِفْكٌ مُبِينٌ».
تعبير به مؤمنون و مؤمنات نشان مى دهد كه يكى از نشانه هاى ايمان، حسن ظن نسبت به مسلمانان است، و سوء ظن و بدگمانى با جوهره ايمان سازگار نيست. در واقع در اينجا مردم به سه گروه تقسيم شدند، گروهى منافقان شايعه ساز و شايعه پراكن، گروهى سردمداران آنها كه در قرآن از آنان با عنوان «وَ الَّذى تَوَلّى كِبْرَهُ» ياد می کند، و گروهى مؤمنان پاكدل بودند كه به خاطر ساده دلى در دام شايعه گرفتار شدند. روى سخن قرآن در آيه فوق، به گروه سوم است و آنها را سخت نكوهش مى كند كه چرا آلت دست منافقان شايعه ساز و شايعه پراكن شده اند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.