پاسخ اجمالی:
«مراء» و «جدال» به دو بخش مثبت و منفی تقسيم می شود. نوع مثبت آن شامل بحث های منطقی، و نوع منفی شامل بحث های ستيزه جويانه است. قرآن در رابطه با جدال مثبت می فرمايد: «با روشى نيكوتر با آنها مجادله كن»، و در رابطه با جدال منفی می فرمايد: «آنها که با لجاجت محاجّه مى کنند در گمراهى هستند». در آداب مناظره، نیز اهل بیت(ع) فرموده اند: «مخاطب باید دارای عقل و علم باشد و مناظره كننده نیز بايد انسان آگاهى باشد، زیرا شكست بر اثر ضعف دانش، سبب تضییع آیین حق می شود».
پاسخ تفصیلی:
جدال و مراء، عمدتا به دو بخش تقسيم می شود، جدال و مراء مثبت يعنى بحث هاى منطقى و گفتگو براى تبيين مسايل و توضيح حقايق و آگاهى از نقطه نظرات يكديگر، برای رسيدن به واقعيات. و مراء و جدال منفى يعنى بحث هاى پرخاشگرانه و ستيزه جويانه اى كه هدف صحيحى را دنبال نمى كند، و در مسير روشن شدن حقايق نيست بلكه هدف از آن اعمال خصومت، تعصب، لجاجت، برترى جويى، خودنمايى و اظهار فضل در برابر ديگران است.
اين تقسيم بندى در آيات قرآن نيز منعكس است آنجا كه مى فرمايد: «و لا تُجادِلُوا اَهْلَ الْكِتابِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(1)؛ (با اهل كتاب [يهود و انصارى] جز به طريقى كه نيكوتر است مجادله نكنيد). و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(2)؛ (و با روشى نيكوتر با آنها مجادله و مناظره كن). و در جاى ديگر در نكوهش جمعى از كافران مى فرمايد: «يُجادِلُونَكَ فِى الْحَقِ بَعْدَما تَبَيَّنَ»(3)؛ (با اين كه حق براى آنها روشن شده باز با تو مجادله مى كنند). و در مورد مراء مثبت در داستان «اصحاب كهف» و تعداد آنها مى فرمايد: «فَلا تُمارِ فيهِمْ اِلاّ مِراءً ظاهِراً»(4)؛ (پس درباره تعداد آنها جز مبارزه منطقى توأم با استدلال نداشته باش). و در مورد مراء منفى مى فرمايد: «اَلا اِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِى السّاعَةِ لَفى ضَلال بَعيد»(5)؛ (آگاه باشيد آنها كه در قيامت ترديد مى كنند و با لجاج و عناد به محاجّه مى پردازند در گمراهى عميقى هستند).
تقسيمات ديگرى بر حسب افراد و مسايل مورد جدال و مراء، وجود دارد، در مناظره، طرف مقابل بايد انسان فهميده و عاقلى باشد تا بتوان از طريق مناظره منطقى بر علوم او دست يافت، همان گونه كه در وصيت اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است: «دَعِ الْمُماراتِ وَ مُجاراتِ مَنْ لا عَقْلَ لَهُ وَ لا عِلْمَ»(6)؛ (گفتگو و مناظره را با كسى كه نه عقل دارد و نه علم رها كن). از سوی دیگر، شخص مناظره كننده بايد انسان آگاهى باشد، چرا كه اگر افراد ناآگاه به عنوان دفاع از حق به ميدان بيايند و بر اثر ضعف معلومات شكست بخورند، آيين حق ضايع مى شود، لذا در حديثى مى خوانيم كه «محمد بن عبدالله» معروف به «طيّار» به امام صادق(عليه السلام) عرض كرد: «بَلَغَنى اَنَّكَ كَرِهْتَ مُناظَرَةَ النّاسِ»؛ (به من گفته اند كه شما از مناظره [شيعيان] با مخالفان كراهت داريد؟) امام فرمودند: «اَمّا كَلامُ مِثْلِكَ فَلا يَكْرَهُ، مَنْ اَذا طارَ يَحْسُنُ اَنْ يَقَعَ وَ اِنْ وَقَعَ يَحْسُنُ اَنْ يَطيرَ فَمَنْ كانَ هكَذا لا نَكْرَهُهُ»(7)؛ (از گفتگوهاى شخصى مانند تو كراهت نداريم كسى كه هنگامى كه به پرواز در مى آيد مى تواند در جاى خود به خوبى بنشيند، و هنگامى كه مى نشيند مى تواند به پرواز در آيد [با مهارت وارد بحث مى شود و با مهارت از آن خارج مى گردد] ما از گفتگو و مناظره چنين كسى ناراحت نيستيم). انتخاب لقب طيّار براى اين صحابى معروف امام صادق(عليه السلام) نيز اشاره به همين معنى است زيرا او در مباحثه و جدل، بسيار قوى و نيرومند بود و با قدرت و مهارت مى توانست از حق دفاع كند.
اينجاست كه به تمام كسانى كه اطلاع كافى از مسائل دين ندارند، و نمى توانند با قدرت از آن دفاع كنند. هشدار مى دهيم كه وارد بحث و مناظره با مخالفان نشوند، چرا كه شكست مى خورند و شكست آنان موجب سرافكندگى و ضعف مبانى مذهب در نظر ديگران است. از آنجا كه افراط و تفريط غالباً در امور مختلف و در ميان افراد نادان وجود دارد كسانى هستند كه ناآگاهانه راه افراط را پیموده و مى گويند چون جدال و مراء در اسلام شديداً تحريم شده اصلا با كسى نبايد بحث كرد، هر چند بحثى مستدل، روشنگر و در مسير حق باشد، سكوت را بايد بر هر گونه بحث و استدلال يا به گفته بعضى قيل و قال ترجيح داد. اين هم به يقين يك انحراف بزرگ است چرا كه تبيين حقايق جز در سايه منطق و استدلال ميسر نيست، و بستن اين راه به روى مردم به معنى محروم ساختن گروه عظيمى از وصول به حقايق و واقعيت ها است.
اين سخن را با حديث جالبى پايان مى دهيم. امام حسن عسكرى از جدش امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه در محضر مبارك آن امام سخن از جدال در دين شد و اين كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين(عليهم السلام) از آن نهى كردند، امام صادق(عليه السلام) فرمودند: اين مسأله به طور كامل نهى نشده، بلكه از جدال غير صحيح نهى شده، سپس فرمود: آيا نمى شنويد كه خداوند مى گويد: «وَ لا تَجادِلُوا اَهْلَ الْكِتابِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(8)؛ و نيز مى فرمايد: «اُدْعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمُوعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ».(9)
در اين دو آيه خداوند دستور داده كه جدال به احسن كنند (بحث و گفتگوى منطقى و مستدل با بهترين روشها)، آنچه حرام است جدال غير احسن است، چگونه ممكن است خداوند جدال احسن را تحريم كند در حالى كه به پيامبرش دستور مى دهد در برابر يهود و نصارى كه مى گفتند بهشت تنها از آن ما است بگويد: «هاتُوا بُرْهانَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»(10)؛ (اگر راست مى گوييد دليل خود را بياوريد) به اين ترتيب صدق و ايمان را با برهان قرين ساخته، و برهان و دليل، همان چيزى است كه در جدال احسن آورده مى شود. هنگامى كه از حضرت پرسيدند، جدال غير احسن چيست؟ حضرت فرمود: «آن است كه با كسى كه اهل باطل است مجادله كنى، او دليل نادرستى اقامه كند ولى تو قادر نباشى با منطق صحيح به او پاسخ بگويى و تنها به اين قناعت كنى كه من گفته تو را قبول ندارم [بدون اقامه دليل] يا اين كه آن شخص كه اهل باطل است سخن حقى را بگويد كه بخواهد از آن براى مقصد نادرست خود كمك بگيرد و تو از ترس نداشتن جواب صحيح سخن حق را انكار كنى. اين كار بر شيعيان من حرام است كه سبب فتنه و انحراف برادران ضعيف الايمان شوند و اهل باطل از ناتوانى اين گونه اشخاص در استدلال گواه و شاهدى بر حقانيت خود دست و پا نمايند».(11) سپس امام صادق(عليه السلام) نمونه هاى متعددى از استدلالاتى كه قرآن در امر معاد در برابر مشركان داشته، ذكر مى فرمايد و آنها را به عنوان مصاديق جدال احسن مى شمرد كه باعث اتمام حجت بر كفار و ازاله شبهات آنها مى شده است.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.