پاسخ اجمالی:
قرآن، يكى از خواسته هاى بندگان خاص خدا «عِبادُالرَّحْمان» را رهبری و امامت بر پرهیزکاران بیان می فرماید. از اين تعبير استفاده مى شود كه رياست طلبى هميشه مذموم نيست، بلكه به گفته علاّمه مجلسى در «بحارالانوار»، رياست بر دو گونه تقسیم می شود: ریاست حق و ریاست باطل، که مقصود از ریاست حق همان هدایت خلق است، و منظور از ریاست باطل، مربوط به كسى است که علم و قدرت اين کار را ندارد و يا هدفش شهرت، ثروت و یا مقام است. اين نوع ریاست طلبی از حس «جاه طلبی» سرچشمه می گیرد.
پاسخ تفصیلی:
آيات قرآن، يكى از خواسته هاى بندگان خاص خدا «عِبادُالرَّحْمانِ» را این گونه بیان می کند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ اِماماً»(1)؛ (خداوندا! ما را پيشواى پرهيزگاران قرار ده). از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود كه رياست طلبى هميشه مذموم نيست، بلكه به گفته «علاّمه مجلسى» (رضوان الله تعالى عليه) در «بحارالانوار»، رياست بر دو گونه است، ریاست حق و ریاست باطل، سپس براى رياست حق، به متصدى شدن مقام فتوا، تدريس و وعظ مثال زده، و مى گويد: كسى كه اهليت اين كار را دارد و عالم به متون كتاب و سنت است و هدفش هدايت خلق و تعليم مسائل دين می باشد، اين نوع ریاست، رياست حق است كه گاه وجوب عينى يا كفائى دارد، ولى كسى كه آگاهى از اين امور ندارد يا آگاهى دارد ولى هدفش تنها شهرت طلبى، جلب قلوب، تحصيل مال و مقام است، اين نوع ریاست، رياست باطل است و اين كار كسانى است كه به صفت رذيله جاه طلبى گرفتارند.
سپس از بعضى از محققان نقل مى كند كه معنى «جاه» همان تملك دلها و نفوذ در آنهاست. و حكم آن حكم تملك اموال است، اينها همه از امورى است كه جزء اهداف زندگى دنيا مى باشد و با مرگ پايان مى يابد و دنيا مزرعه آخرت است؛ پس كسى كه از اين امور زاد و توشه اى براى آخرت برگيرد سعادتمند و خوشبخت است و كسى كه آن را وسيله هوسرانى قرار دهد بدبخت و بيچاره است.(2)
در واقع كسانى كه مقام را براى رسيدن به اهداف مقدس اجتماعى و انسانى و به تعبير ديگر براى اهداف الهى استفاده می کنند، نه جاه طلبند و نه مقام پرست؛ آنها در خط اميرمؤمنان على(عليه السلام) حركت مى كنند كه مى فرمايد: «اَمَا وَالَّذى فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَأَ النّسَمَةَ لَوْ لا حُضُورُ الحاضِرِ وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللّهُ عَلَى العُلَماءِ اَلاّيُقَارُّوا عَلى كِظَّةِ ظَالِم وَ لا سَغَبِ مَظْلُوم لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غَارِبِها وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَأسِ اَوَّلِها»(3)؛ (آگاه باشيد! به خدا سوگند، خدائى كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسيارى گرداگردم را گرفته و به ياريم قيام كرده اند و از اين جهت، حجت تمام شده است، اگر نبود عهد و مسئوليتى كه خداوند از علماء و دانشمندان [هر جامعه] گرفته كه در برابر شكم خوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مى ساختم و از آن صرف نظر مى نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مى كردم).(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.