پاسخ اجمالی:
«قارون» نمونه بارز جاه طلبی است. آگاهان «بنی اسرائیل» از او می خواستند ثروت خدادادی را دست مایه فساد قرار ندهد، اما جاه طلبی، سبب سرکشی او گردید و با غرور ادعا کرد این ثروت عظیم را با علم و دانش خود به دست آورده ام. خداوند نیز «قارون» و اموالش را به وسیله زلزله ای در زمين فرو برد، گويى نه قارونى بوده و نه آن تشكيلات خيره كننده. آری جاه طلبى، غرور و غفلت انسان را از بديهى ترين مسائل حيات غافل می کند تا آن جا که این موجود ضعيف كه دائماً در معرض حوادث است ادعاى قدرت و استقلال و حتّى الوهيت مى كند.
پاسخ تفصیلی:
«قارون» يكى از نمونه هاى بارز جاه طلبى «بنى اسرائيل» بود، همان صفت زشتى كه سرانجام او را بدبخت و بيچاره نمود و به قعر زمين فرستاد. عجب اينكه غرور و جاه طلبى چنان حجاب ضخيمى بر ديده و درك انسان مى افكند كه بديهى ترين مسائل را به فراموشى مى سپارد. هنگامى كه آگاهان بنى اسرائيل او را نصیحت کردند كه خدا اين همه نعمت به تو داده، بهتر است با اين نعمتهاى خداداد، سراى آخرت را براى خود آباد سازى و بهره ات را از دنيا فراموش نكنى كه عمر انسان كوتاه است و ثروتها در مسير زوال، مبادا اين ثروت عظيم را دست مايه فساد در زمين قرار دهى و به مبارزه با پيامبر خدا برخيزى!.
آن مرد مغرور خيره سر، در پاسخ گفت: (اين ثروت عظيم را با علم و دانش خودم به دست آورده ام)؛ «قالَ اُوتِيتُهُ عَلى عِلْم عِنْدِى...».(1) اين سخن را گفت و بر سركشى خود افزود و براى اين كه حس جاه طلبى خود را ارضاء كند (با تمام زينت خود [با اسبهاى گران قيمت و كنيزان و غلامان بسيار كه بر زينهاى طلايى سوار، و در انواع زينت آلات طلا غرق بودند] در ميان قوم موسى ظاهر شدند)؛ «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِى زِينَتِه».(2)
منظره چنان زيبا و فريبنده بود كه دين و دنيا را از دل بنى اسرائيل ربود به گونه اى كه گفتند: (اى كاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است می داشتيم، به راستى كه او بهره عظيمى دارد)؛ «قالَ الَّذِينَ يِرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما اُوتِىَ قارُونَ اِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيم».(3) ولى همانگونه كه در ذيل اين آيات آمده، خداوند «قارون»، قصرها و اموالش را در زمين فرو برد، زلزله اى شد، زمين شكاف برداشت و همه اينها در كام زمين فرو رفت، آنچنان كه گويى نه قارونى بود و نه آن تشكيلات پر زرق و برق خيره كننده!
در اين هنگام آرزوكنندگان جايگاه «قارون»، تكان سختى خوردند، از خواب غفلت بيدار شدند و از گفته خود پشيمان گشتند و به خدا پناه بردند، آرى جاه طلبى و غرور و غفلت چنان غافل كننده است كه انسان را از بديهى ترين مسائل حيات غافل مى كند تا آنجا كه انسان ضعيف و ناتوان كه دائماً در معرض حوادث گوناگون است و از نسيمى دفتر حيات زندگيش بر هم مى خورد و همه چيز او دستخوش فنا مى گردد، دعوى قدرت و استقلال و حتّى دعوى الوهيت مى كند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.