پاسخ اجمالی:
یکی از یاران امام علی(ع) از مالى كه پيش روى حضرت بود و از غنايم جنگى محسوب مى شد، تقاضاى سهمى كرد؛ ولى امام به او فرمود: «اين مال نه حقّ من است و نه حقّ تو، غنيمتى است مربوط به مسلمانان، كه با شمشيرهايشان به دست آمده است، اگر تو در نبرد آنان شركت كرده بودى سهمى همانند سهم آنان داشتى». اين سخن نشان مى دهد كه امام(ع) در مسائل مالى بسيار دقيق و سخت گير بود و تلاش داشت هر مالى از اموال بيت المال در محلى كه خدا براى آن تعيين كرده، صرف شود و در اين باره روابط بر ضوابط پيشى نگيرد.
پاسخ تفصیلی:
گرچه مخاطب در خطبه 232 نهج البلاغه فرد خاصّى؛ يعنى «عبدالله بن زمعه»(1) است كه برخلاف پدر و جدش كه هيچ علاقه اى به اسلام نداشتند و جزء مخالفان بودند، اسلام را پذيرفته بود و از شيعيان على(عليه السلام) بود؛ ولى محتواى اين سخن، مطلبى است كه براى همه مسلمين صدق مى كند و آن اينكه هر مالى از اموال بيت المال بايد درست در آن محلى كه خدا براى آن تعيين كرده، صرف شود و روابط نبايد بر ضوابط در اين باره پيشى گيرد.
قراين كلام نشان مى دهد كه عبدالله از مالى كه پيش روى حضرت بود و از غنايم جنگى محسوب مى شد، تقاضاى سهمى كرد؛ ولى امام به او فرمود: (بى شك اين مال نه حقّ من است و نه حقّ تو، غنيمتى است مربوط به مسلمانانى كه با شمشيرهايشان به دست آمده است)؛ «إِنَّ هذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لاَ لَكَ، وَ إِنَّمَا هُوَ فيءٌ لِلْمُسْلِمِينَ، وَ جَلْبُ أسْيَافِهِمْ».
بايد توجّه داشت واژه «فىء» هنگامى كه در مقابل واژه غنيمت [غنايم جنگى] قرار مى گيرد، به اموالى گفته مى شود كه به دست جنگجويان اسلام افتاده بى آنكه جنگى رخ دهد و طبق موازين شرع متعلق به بيت المال است، اما غنيمت، اموالى است كه جنگجويان به وسيله نبرد آن را به دست مى آورند؛ ولى هنگامى كه «فىء» به تنهايى استعمال مى شود گاهى بر غنيمت نيز اطلاق مى گردد، بنابراين اگر امام(عليه السلام) مى فرمايد: «اين مال فىء مسلمين است و دستاورد شمشيرهاى آنهاست» منافاتى با مفهوم فىء ندارد. سپس امام(عليه السلام) مى افزايد: (اگر تو در نبرد آنان شركت كرده بودى سهمى همانند سهم آنان داشتى وگرنه دست چين آنها براى غير دهان آنان نخواهد بود)؛ «فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ، كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ، وَ إِلاَّ فَجَنَاةُ(2)أَيْدِيهِمْ لاَ تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ».
اينكه امام(عليه السلام) مى فرمايد: من هم سهمى در اين غنيمت ندارم، احتمالا به اين سبب است كه آن غنيمت مربوط به جنگهاى محدودى بوده كه بعضى از فرماندهان امام(عليه السلام) در آن شركت داشتند نه خود امام(عليه السلام). درست است كه يك پنجم از غنايم جنگى متعلق به بيت المال است و نيز صحيح است كه «عبدالله بن زمعه» از «بنى المطلب» بود [مطلب برادر هاشم است] نه بنى هاشم و به عقيده بعضى «بنى المطلب» نيز از خمس مى توانند بهره مند شوند(3)؛ ولى احتمالا او فقير و مسكين نبود كه چيزى از خمس به او بدهند.
به هر حال اين سخن نشان مى دهد كه امام(عليه السلام) در مسائل مالى بسيار دقيق و سخت گير بود و هرگز راضى نمى شد حقّ مسلم كسى به ديگرى داده شود، هر چند از دوستان وفادار او باشند، برخلاف دوران عثمان كه به عقيده همه مورّخان هيچ حساب و كتابى در امر بيت المال نبود و سزاوار است اين سخن امام(عليه السلام) سرلوحه برنامه همه زمامداران و مسئولان اسلامى باشد و حقّ و عدالت را در بيت المال حتّى نسبت به نزديكان و اطرافيان خود رعايت كنند. همچنین از كلام بالا نيز استفاده مى شود كه «عبدالله بن زمعه» معرفت كاملى در حقّ امام(عليه السلام) نداشت كه چنين تقاضايى كرد و نمى دانست كه امام(عليه السلام) حتّى نسبت به برادرش عقيل همين گونه رفتار مى كند وگرنه چنين تقاضايى از امام نمى كرد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.