پاسخ اجمالی:
در پی شکایت مجوسیان از رفتار بد «عمر بن ابوسلمه»، فرماندار امام علي(ع)، حضرت در نامه ای به او تأكيد می فرماید: «گروهى از زعما و كدخدايان اهلِ شهرِ تو از خشونت و قساوت و تحقير و بدرفتارى تو شكايت كردند و من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن [بيش از حدّ] يافتم؛ زيرا مشركند و نه سزاوار دورى و بدرفتارى، چرا كه با آنان پيمان بسته ايم [و اهل ذمّه هستند]، بنابراين لباسى از نرمش همراه با كمى شدّت و خشونت براى آنان بر خود بپوشان و با رفتارى ميان شدّت و نرمش با آنها معامله كن و نزديك ساختن و تقريب را با دور نمودن آنها با هم بياميز».
پاسخ تفصیلی:
مخاطب امام علي(عليه السلام) در نامه 19 «نهج البلاغه» آن گونه که از «تاريخ يعقوبى» و «تاريخ بلاذرى» استفاده مى شود «عمر بن ابوسلمه (مسلمه) ارحبى» است كه به گفته بعضى، حاكم بر فارس و بحرين بود(1) و نسبت به بعضى از گروه هايى كه تحت حاكميّت او قرار داشتند و از طايفه مجوس بودند، خشونت به كار برده بود و آنها شكايت نامه اى خدمت امام(عليه السلام) فرستادند. امام(عليه السلام) از اين برخورد ناراحت شد و نامه مورد بحث را براى او مرقوم داشت و او را دعوت به رعايت اعتدال و ترك خشونت نمود.
حضرت در ابتدای نامه می فرماید: (اما بعد [از حمد و ثناى الهى] گروهى از زعما و كدخدايان اهلِ شهرِ تو از خشونت و قساوت و تحقير و بدرفتارى تو شكايت كردند و من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديك شدن [بيش از حدّ] يافتم؛ زيرا مشركند و نه سزاوار دورى و بدرفتارى، چرا كه با آنان پيمان بسته ايم [و اهل ذمّه هستند])؛ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَ(2) أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً، وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً، وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لَا أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ».
امام(عليه السلام) در تعبيرات خود روى چهار نقطه از اعمال نارواى آن فرماندار انگشت نهاده است؛ نخست خشونت و ديگر قساوت و بى رحمى و سوم تحقير كردن آنها و چهارم بدرفتارى نسبت به آنهاست؛ گرچه اين چهار مفهوم با هم نزديكند؛ ولى تفاوت هاى دقيقى با هم دارند. لذا امام(عليه السلام) به تمام آنها اشاره كرده و به دنبال آن نظر مبارك خود را چنين اعلام مى كند كه از يك سو بايد توجّه داشت آنها مشركند؛ زيرا مجوس به عنوان دوگانه پرست و ثنوى شناخته مى شود و معتقد به دو مبدأ خير و شرّ و يزدان و اهريمن بوده اند، هرچند زرتشتى هاى امروز مدعى هستند كه ما موحّديم نه مشرك؛ امّا منابع دينى آنها غير از اين را مى گويد. به هر حال امام(عليه السلام) با ملاحظه تفاوت اعتقادى، نزديك شدن بيش از حد به آنها را نهى مى كند و در عين حال اين نكته را يادآور مى شود كه آنها تحت پيمان ذمّه هستند؛ يعنى با مسلمانان هم زيستى مسالمت آميز دارند و متعهدند كه به اسلام احترام بگذارند و حكومت اسلامى نيز متعهد است كه از جان و مال و ناموس آنها دفاع كند و نسبت به آنان خوش رفتارى نمايد، بنابراين به خاطر اين پيمان ذمّه، جفا كردن و بدرفتارى در حق آنها جايز نيست.
آن گاه امام(عليه السلام) مطلب را روشن تر ساخته و چنين مى فرمايد: (بنابراين لباسى از نرمش همراه با كمى شدّت و خشونت براى آنان بر خود بپوشان و با رفتارى ميان شدّت و نرمش با آنها معامله كن و نزديك ساختن و تقريب را با دور نمودن و اِبعاد آنها با هم بياميز؛ ان شاء الله)؛ «فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً(3) مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَ دَاوِلْ(4) لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ، وَ امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ، وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ. إِنْ شَاءَ اللَّه».
بديهى است اين گونه رفتار با افرادى كه مسلمان نيستند؛ ولى در سايه حكومت اسلامى بايد زندگى سالمى داشته باشند، بهترين رفتار است؛ چراكه از يك سو به آنان آرامش مى دهد و هر گونه فكر طغيان و سركشى را از وجودشان بر مى چيند و از سوي ديگر رفتار حكومت اسلامى را حمل بر ضعف و ناتوانى كه ممكن است آن هم سرچشمه طغيان گردد نخواهند كرد. اين بهترين طريق رفتار با اين اقليت هاست.
روشن است آنچه امام(عليه السلام) در اين نامه بيان فرموده منحصر به اشخاص و يا زمان و مكان معينى نيست؛ بلكه برنامه حساب شده اى است كه در همه جا كارآيى دارد و مى توان گفت: حكومت نسبت به افراد خودى نيز بايد همين گونه معامله كند. اگر زياد در مقابل آنها نرمش نشان دهد، ممكن است حمل بر ضعف او كنند و گروهى جرأت بر قانون شكنى پيدا نمايند و اگر قوانين را با خشونت و شدت اجرا كند، سبب رميدن مردم و از دست دادن عشق و علاقه آنها نسبت به حكومت خواهد شد. به هر حال اعتدال در ميان نرمش و خشونت، يكى از اصول ثابت مديريت و فرماندهى در تمام سطوح است.
حتى در مورد خداوند و سياست الهى نسبت به بندگان همين اصل رعايت شده و خداوند متعال آنها را بين خوف و رجاء نگه مى دارد و در قرآن مجيد چنين مى فرمايد: «نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ * وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ»(5)؛ (اى پيامبر! بندگانم را آگاه كن كه آمرزنده مهربان منم * و [اينكه] عذاب من همان عذاب دردناك است) و در دعاى معروف افتتاح از زبان معصوم(عليه السلام) مى خوانيم: «وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ»؛ (يقين دارم تو در جاى رحمت، ارحم الراحمين و در جاى كيفر، اشد المعاقبين هستى).
بعضى از مفسّران «نهج البلاغه» در اينجا سؤالى مطرح كرده اند و آن اينكه امام(عليه السلام) چگونه دستور مى دهد كه غير مسلمانان را زياد به خود نزديك نكن؛ در حالى كه قرآن با صراحت مى گويد: (آنهايى كه از درِ جنگ با شما در نيامدند و شما را از سرزمين خود آواره نساختند [و هيچ گونه عداوت و دشمنى با شما نداشتند] خداوند از نيكى با آنها و اجراى عدالت در حقشان نهى نمى كند)؛ «لا يَنْهاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِم؟»(6)، پاسخ اين ايراد روشن است و آن اينكه امام(عليه السلام) نمى فرمايد به آنها نيكى نكن؛ بلكه مى فرمايد: اعتدال را رعايت كن؛ نه بيش از حد به آنها نزديك شوند كه جرأت بر مخالفت پيدا كنند و نه دور شوند كه سبب رنجش و طغيانشان گردد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.