پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در پیشگویی اول خطاب به معاویه می فرماید: «گويا تو را مى بينم كه از رويارويى در جنگ ضجه و ناله مى كنى همچون شتران سنگين بار»، و اين وقتي بود كه در جنگ صفّين مالك اشتر به خیمه معاویه نزدیک شد و چیزی نمانده بود او را بكشد، ناله معاويه بلند شد. در پيشگوئي دوم آمده: «مشاهده مى كنم كه در پى شکست، مرا به كتاب خدا دعوت مى كنى؛ در حالى كه لشكر تو آن را منكرند و يا بيعت خود را شكستند»، و اين وقتي بود كه لشكر شام زير ضربات ياران امام(ع) توان خود را از دست داده، قرآنها را بر سر نيزه كردند؛ در حالى كه گروهى از آنان منكر قرآن بوده، و گروه ديگرى بيعت خود را شكستند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 10 «نهج البلاغه» – که خطاب به معاویه نوشته شده است - درباره آينده معاويه و جنگ با او و يارانش چنين پيشگويى كرده است: (گويا تو را مى بينم كه از رويارويى در جنگ ضجه و ناله مى كنى همچون شتران سنگين بار)؛ «فَكَأَنِّي قَدْ رَأَيْتُكَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذَا عَضَّتْكَ(1) ضَجِيجَ الْجِمَالِ(2) بِالْأَثْقَالِ». همان گونه كه مى دانيم اين پيشگويى در جنگ صفّين واقع شد و هنگامى كه لشكر امام(عليه السلام) عرصه را بر لشكر معاويه تنگ كرده بودند و مالك اشتر به سراپرده معاويه نزديك مى شد و چيزى نمانده بود او را به قتل برساند، فرياد و ناله معاويه و همراهانش بلند شد.
حضرت در پيشگويى دوم مى فرمايد: (و گويا تو را مشاهده مى كنم كه با جمعيّت خود بر اثر ضربات پى در پى و فرمان حتمى شكست و كشتگانى كه پشت سر هم روى زمين مى افتند، ناله و فرياد بر آورده اى و مرا به كتاب خدا دعوت مى كنى و اين در حالى است كه جمعيّت تو به آن كافر و منكرند يا بيعت خود را شكسته اند)؛ «وَ كَأَنِّي بِجَمَاعَتِكَ تَدْعُونِي جَزَعاً مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتَابِعِ، وَ الْقَضَاءِ الْوَاقِعِ، وَ مَصَارِعَ بَعْدَ مَصَارِعَ، إِلَى كِتَابِ اللَّهِ، وَ هِيَ كَافِرَةٌ جَاحِدَةٌ، أَوْ مُبَايِعَةٌ حَائِدَةٌ(3)». اين پيشگويى نيز كاملا به وقوع پيوست و هنگامى كه لشكر شام زير ضربات ياران امام علي(عليه السلام) توان خود را از دست داده بودند و پى در پى روى خاك مى افتادند، گروهى به همراهى عمرو عاص قرآنها را بر سر نيزه كردند و گفتند: ما تسليم كتاب الله هستيم و هر چه بگويد سر بر فرمانش مى نهيم. اين در حالى بود كه گروهى از شاميان در حقيقت كافر و منكر كتاب الله بودند؛ زيرا با امام(عليه السلام) به حق بيعت نكرده بودند و گروه ديگرى در ميان آنها از بيعت كنندگان با امام(عليه السلام) بودند كه برخلاف تمام اصول شناخته شده اسلامى و رسم ديرينه اى كه در ميان عرب بود بيعت خود را شكستند و به معاويه و دشمنان امام(عليه السلام) پيوستند.
البتّه ممكن است كسانى ايراد كنند كه اين تعبير امام(عليه السلام)، راه سوء استفاده را براى استفاده ناصواب از قرآن مجيد به هنگام نزديك شدن به شكست نهايى به دشمن نشان داد؛ ولى اين سخن صحيح نيست، زيرا امام(عليه السلام) تنها اشاره مجمل و كمرنگى به اين جريان مى كند كه براى معاويه و يارانش در آن زمان مفهوم نبود؛ زيرا تنها سخن از دعوت به كتاب الله به ميان آورده، هرچند امروز براى ما كه از ماجراى تاريخى آن آگاهيم، اين اشاره گوياست.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.