پاسخ اجمالی:
اولا: اينكه گمان شود «سجده» عبادتی ذاتى است و به جز «عبادت» هيچ عنوان ديگر بر آن منطبق نمی گردد، صحيح نيست؛ برای تحقّق عبادت، «قصد عبادت» نیز لازم است. اگر منظور از سجده صرف تحيّت و يا احترام باشد، بدون اينكه براى مسجود مقام ربوبيتی منظور گردد، در اينصورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده اى هست، و نه دلیل عقلى.
ثانیا: سجده خانواده حضرت یعقوب(ع) به حضرت یوسف(ع)، يا براى خدا (سجده شكر) بوده که در اين صورت، در عين اينكه براى خدا بوده، تجليل و احترام براى حضرت یوسف(ع) نيز محسوب مى شده است. یا اینکه، منظور از سجده مفهوم وسيع آن يعنى خضوع و تواضع است. از این دو معنا، معناى اول نزديك تر به نظر مى رسد. روایات نیز مؤید این معنا هستند؛ «كَانَ سُجُودُهُم ذَلِک عِبَادَة لِلِه».
ثالثا: سجده فرشتگان نیز یا براى خدا بود؛ ولى به خاطر آفرينش چنين موجود شگرفى به سوی آدم سجده کردند. يا اينكه سجده آنها براى آدم به معناى «خضوع» بود، نه پرستش. روایات مؤید هر دو معنا هستند؛ «كَانَ سُجُودُهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُبُودِيَّةً وَ لِآدَمَ إِكْرَاماً».
پاسخ تفصیلی:
خداوند در بخشی از آیه 100 سوره یوسف و در توصیف صحنه وصال ایشان با حضرت یعقوب(علیه السلام) می فرماید: «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدا»؛ (و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى بخاطر او به سجده افتادند). سوالی که در اینجا قابل طرح می باشد، این است که این سجده به چه معناست؟ و با توجّه به اختصاص سجده براي خداوند، چرا حضرت یعقوب در مقابل حضرت یوسف(علیهما السلام) به سجده می افتد؟
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید که ضمير در جمله «وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»، آنچنان كه از سياق برمى آيد به حضرت يوسف(علیه السلام) برمى گردد و «مسجود له» ایشان بوده است. امّا بايد دانست كه اين سجده به منظور «عبادت و پرستش» نبوده است. چگونه ممکن است که حضرت یعقوب که خداوند متعال به مخلَص بودن ایشان در آیات 44 و 45 سوره مبارکه «ص» اشاره کرده است، مرتکب عمل شرک آلودی شده باشد! گذشته از این، «مسجود له» كه حضرت يوسف است؛ همان كسى است كه به رفيق زندانيش گفت: «شایسته نیست که چيزى را شريک خدا بگيريم»؛(1)«ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ».(2)
در تفسیر نمونه نیز ذکر شده که سجده به معناى «پرستش و عبادت» مخصوص خداوند است؛ و پرستش غیر خداوند جايز نيست. «توحيد در عبادت» نیز به همین نکته اشاره دارد. بنابراين، نه يوسف كه پيامبر خدا بود اجازه مى داد كه براى او سجده و عبادت كنند، و نه پيامبر بزرگى همچون يعقوب اقدام به چنين كارى مى كرد، و نه قرآن به عنوان يک عمل شايسته يا حداقل مجاز از آن ياد مى نمود.
بنابراين سجده مزبور يا:
1ـ براى خدا بوده (یعنی سجده شكر) همان خدايى كه اين همه موهبت و مقام عظيم به يوسف داد، و مشكلات و گرفتاری هاى خاندان يعقوب را بر طرف نمود. در اين صورت، در عين اينكه براى خدا بوده، چون به خاطر عظمت موهبت يوسف انجام گرفته است، تجليل و احترام براى او نيز محسوب مى شده است. از اين نظر ضمير در «له» كه مسلما به يوسف(علیه السلام) باز مى گردد با اين معنا به خوبى سازگار خواهد بود.
2ـ و یا اینکه، منظور از سجده مفهوم وسيع آن يعنى خضوع و تواضع است. زيرا سجده هميشه به معنى معروفش نمى آيد. بلكه به معناى هر نوع تواضع نيز آمده است؛ و لذا بعضى از مفسران گفته اند كه تحيّت و تواضع متداول در آن روز خم شدن و تعظيم بوده است. ولى با توجه به جمله «خرّوا» كه مفهومش بر زمين افتادن است، چنين برمى آيد كه سجود آنها به معنى انحنا و سر فرود آوردن نبوده است. بعضى ديگر از مفسران بزرگ مانند فخر رازی و علامه طباطبایی گفته اند: سجود يعقوب و برادران و مادرشان براى خدا بوده اما يوسف هم چون خانه كعبه قبله بوده است.
از دو معنای فوق، معناى اول نزديك تر به نظر مى رسد. به خصوص اينكه در روايات متعددى كه از ائمه(علیهم السلام) نقل شده، سجود آنها به عنوان عبادت برای پروردگار بوده است.(3) امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرماید: «كَانَ سُجُودُهُم ذَلِک عِبَادَة لِلِه»(4)؛ (سجود آنها عبادت خداوند بود). همچنین آن حضرت در سخن دیگری فرموده اند: «وَ كَانَ ذَلِک السُجُود لِله»(5)؛ (آن سجود برای خداوند متعال بود).
علاوه بر سوره یوسف، خداوند متعال در آیه 34 سوره بقره و در توصیف حوادث مربوط به خلقت آدم(علیه السلام) نیز می فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»؛ (و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد، همگى سجده كردند).
از اين جمله اجمالا استفاده می شود كه سجده براى غير خدا جایز است، امّا در صورتى كه منظور از آن احترام و تكريم باشد، و در عين حال با خضوع و اطاعت در برابر امر خدا منافاتی نداشته باشد.
اينكه گمان شود سجده عبادت ذاتى است و به جز عبادت هيچ عنوان ديگر بر آن منطبق نمی گردد، صحيح نيست. زيرا ممكن است كسى همين عمل را به انگیزه ديگرى غير از انگیزه تعظيم و عبادت بياورد. مثلا بخواهد طرف را مسخره و استهزا كند؛ و معلوم است كه در اين صورت با اينكه همه آن خصوصياتى را كه سجده عبادتى دارد واجد است اما با این حال عبادت نيست.
بله اين معنا قابل انكار نيست که عبادت در سجده، از هر عمل ديگرى واضح تر و روشن تر تجلّی می یابد. امّا برای تحقّق عبادت، قصد عبادت نیز لازم است. اگر منظورش از سجده صرف تحيّت و يا احترام باشد، بدون اينكه براى او مقام ربوبيتی قائل شود، در اينصورت نه دليل شرعى بر حرمت چنين سجده اى هست، و نه دلیل عقلى. چنين هم نيست كه هر عملى را كه به منظور اظهار اخلاص درباره خدا مى آوريم آوردن آن عمل درباره غير خدا ممنوع باشد.(6)
خلاصه اینکه سجده به معناى «پرستش» براى خدا است. بنابراين جاى ترديد نخواهد بود كه فرشتگان براى آدم «سجده پرستش» نكردند، بلكه سجده براى خدا بود؛ ولى به خاطر آفرينش چنين موجود شگرفى به سوی او سجده کردند. و يا اينكه سجده براى آدم كردند اما سجده به معناى «خضوع»؛ نه پرستش.(7) روایات نیز مؤید این معنا هستند؛ برای مثال می بینیم که امام رضا(علیه السلام) می فرماید: «كَانَ سُجُودُهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُبُودِيَّةً وَ لِآدَمَ إِكْرَاماً وَ طَاعَةً لِكَوْنِنَا فِي صُلْبِه»(8)؛ (سجده فرشتگان پرستش خداوند از يك سو و اكرام و احترام آدم از سوى ديگر بود؛ چرا كه ما در صلب آدم بوديم).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.