پاسخ اجمالی:
به خاطر شرایط فیزیولوژیک، رشد بدنی، عقلانی و روانی دختران زودتر از پسران صورت می گیرد و تکلیف بر قدرت عقلانی، توانایی جسمی و «بلوغ» مترتب است. «بلوغ» به معناى رسيدن به سنّ خاصّى است كه انسان در آن سن «آمادگى انجام كار مورد نظر را دارد». تعیین زمان بلوغ شرعی دختران چند سال زودتر از پسران، بر اساس صلاحیت طبیعی و به معنای هماهنگی قوانین تشریع با مقررات تکوین است. از طرفی زودرس بودن دوره بلوغ جنسی دختران در مقایسه با پسران، باعث قرار گرفتن آنان در معرض گناه می شود، اما اسلام با بیان لزوم مسئولیت پذیری دختران از همان سن در قبال احکام شرعی، زمینه پیشگیری از گناه و واکسینه شدن از خطاها در آنان ایجاد می کند.
ضمن اینکه بلوغ مراحل و صورت بندی های مختلفی دارد و بر اساس همین مراحل فقها، عباداتی را که ممکن است برای دختران در سن پایین مشقت بار باشد، با یک سری از احکام جایگزین، مورد تخفیف قرار داده اند. شارع مقدس در این موضوع که متناسب با هر سن و توانی، چه خواسته هایی را از شخص مکلف بخواهد، ظرافت ها و دقت ها و اقضائات مورد نیاز را لحاظ کرده است.
پاسخ تفصیلی:
در قریب به اتفاق رسائل توضیح المسائل مراجع مختلف تقلید، این فتوای مشهور وجود دارد که دختران در پایان 9 سال قمری و پسران در پایان 15 سال قمری به سن تکلیف می رسند و مورد خطاب شارع مقدس برای رعایت واجبات و ترک محرمات می گردند. سؤالی که در اینجا ممکن است به ذهن برسد این است که آیا عادلانه است که دختران – که به واسطه شرایط بدنی ضعیف تر، توان کمتری دارند – 6 سال زودتر از پسران متحمل سختی های عمل به وظایف دینی شان شوند و در مقابل پسران فرصت 6 ساله ای را برای بازیگوشی و زیستی رها از مسئولیت های دینی داشته باشند؟
در پاسخ به این سؤال می گوییم:
شرط مکلف شدن یک شخص به احکام دینی این است که به بلوغ برسد. «بلوغ» به معناى رسيدن به «سنّ خاصّى است كه انسان در آن سن آمادگى انجام كار مورد نظر را دارد». رسیدن به این سن در دختران و پسران نشانه های خاصّی دارد. نشانه بلوغ يكى از سه چيز است: «اول» پانزده سال قمرى تمام در مرد و نه سال قمرى تمام در زن. «دوم» بيرون آمدن منى. «سوم» روييدن موى درشت بالاى عورت. همچنین ديدن خون حيض براى دختران، از نشانه هاى بلوغ شمرده مى شود.(1)
تعیین این نشانه ها برای بلوغ بر اساس شرایط فیزیولوژیک موجود در غالب نوجوانان صورت گرفته است و می بینیم که در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعی و اجتماعی، دختران زودتر به بلوغ طبیعی می رسند و فعالیت غدد جنسی در آنان قبل از پسران آغاز می گردد. تحقيقات علمى نیز ثابت كرده كه رشد زن سريع تر از مرد است؛ بدین معنی که دورانى كه مرد در مدت پانزده سال طى مى كند زن آن را در ظرف نه سال طى مى نمايد و اين موضوع اختصاصى به جنس زن و مرد ندارد بلكه در تمام جانداران و گياهان، انواع ضعيف تر آخرين درجه نمو خود را در دوران كوتاه ترى طى مى كنند. برای مثال می بینیم که رشد گیاهی چون «نيلوفر» به مراتب سريعتر از رشد درختی چون «چنار» است. خلاصه اين كه هر موجودى كه لطيف تر است، رشد آن سريعتر مى باشد و هر موجودى كه خشن تر است، رشد آن كندتر انجام مى يابد و به همين دليل بسيارى از دختران در سنين سيزده يا چهارده سالگى آماده بارور شدن از نظر جنسى و مادر شدن هستند در حالى كه پسران در اين سنّ و سال معمولًا آمادگى پدر شدن را ندارند.(2)
این رشد تنها منحصر در جنبه های بدنی و جسمی نیست. اندیشه و عقلانیت دختران نیز زودتر از پسران شکفته می شود و دلیلش نیز آن است که در دوران کودکی، دختران زودتر از پسران شروع به حرف زدن می کنند. با توجه به رابطه غیر قابل انکاری که بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد این نتیجه به دست می آید که دستگاه فکری دختران زودتر از پسران به کار می افتد.
با این مقدمه می گوییم تعیین زمان بلوغ شرعی دختران چند سال زودتر از پسران، بر اساس صلاحیت طبیعی و به معنای هماهنگی قوانین تشریع با مقررات تکوین است.(3) زودرس بودن دوره بلوغ جنسی دختران در مقایسه با پسران، باعث قرار گرفتن آنان در معرض گناه می شود، اما اسلام با بیان لزوم مسئولیت پذیری دختران از همان سن در قبال احکام شرعی، زمینه پیشگیری از گناه و واکسینه شدن از خطاها در آنان ایجاد می کند.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در دختران و پسران، هر کدام از نشانه های بلوغ ظاهر شد، سن تکلیف فرا رسیده است. اما باید به نکته ظریفی نیز در این میان دقت کرد. در پسران و به حسب شرایطی چون آب و هوا و تغذیه بسیار اتفاق می افتد که حتی چند سال قبل از 15 سالگی علائمی چون روییدن موی خشن بالای عورت یا احتلام پدید آید و بنابراین اینکه گفته شود، اسلام بر اساس احکامی تبعیض آمیز فرصتی 6 ساله را به پسران در مقایسه با دختران برای فرار از مسئولیت های دینی داده است، صحبت دقیق و درستی نیست.
با این حال بلوغ به حسب ادلّه شرع، چهار مرحله دارد:
الف) بلوغ به معناى سن تكليف و رعايت واجب و حرام و انجام نماز و مانند آن.
ب) بلوغ به معناى آمادگى براى روزه به طورى كه مايه ضرر و زيان و بيمارى پسران و دختران نشود.
ج) بلوغ براى ازدواج، به طورى كه دختران از نظر جسمى آمادگى كافى داشته باشند و خطر إفضاء و نقائص ديگرى در كار نباشد.
د) بلوغ و رشد براى مسائل اقتصادى و مالى، به طورى كه در معاملات مغبون نشوند.(4)
منوط کردن بلوغ به چنین متغیرهایی نشان می دهد که شارع مقدس در این موضوع که متناسب با هر سن و توانی، چه خواسته هایی را از شخص مکلف بخواهد، ظرافت ها و دقت ها و اقضائات مورد نیاز را لحاظ کرده است. برای همین است که در لابه لای کلمات فقها می بینیم که از یک طرف فتوا می دهند که چنانچه دختری از نظر نيروى جسمانى، قدرت انجام بعضى از تكاليف، مانند روزه را نداشته باشد روزه بر او واجب نيست، و فقط لازم است به جاى هر روز، یک مدّ طعام (750 گرم گندم يا مانند آن) کفاره به فقير بدهد(5) واز طرف دیگر تصریح کرده اند که اگر کسی به سن بلوغ نرسیده باشد اما کودکی عاقل و هوشیار و تمییزدهنده خوب از بد باشد، در مقابل برخی از گناهان مسئول است و با صرف نرسیدن به سن تکلیف نمی توان او را پیامد گناهانش معاف دانست.(6)
این احکام به خوبی نشان می دهد که واقعا احکام اسلامی بنای سخت گیری درباره دختران و رفع مسئولیت را از پسران ندارند و هیچ کدام از آنها را مورد تبعیض و ظلم قرار نداده است.
آیت الله مکارم در پاسخ به برخی استفتائات فرموده اند: «بلوغ» به معناى رسيدن به سن خاصى است كه انسان در آن سن آمادگى انجام كار مورد نظر را دارد. البته «بلوغ» در همه مسائل يكسان نيست؛ زيرا آمادگى براى هر كارى در سن و سال خاصى حاصل مى شود. بنابراين، سن بلوغ در مسائل شرعى، با حد بلوغ در مسائل اجتماعى، سياسى يكى نيست، همانگونه كه بلوغ جنسى با رسيدن به سن تصرف در مسائل اقتصادى تفاوت دارد. نتيجه اين كه هر چيزى «بلوغ» خاص خود را دارد، و ما نمى توانيم براى همه چيز يك سن بلوغ تعيين كنيم.
نشانه بلوغ در دختران يكى از سه چيز است:
الف) تمام شدن نه سال قمرى و وارد شدن به ده سالگى قمرى.
ب) بيرون آمدن منى.
ج) روييدن موى درشت بالاى عورت.
و در پاسخ از سوالی دیگر می فرمایند: «ديدن خون حيض» براى دختران، از نشانه هاى بلوغ شمرده مى شود.
و فرموده اند: سن بلوغ دختران نه سال تمام قمرى است، ... «ولى چنانچه از نظر نيروى جسمانى، قدرت انجام بعضى از تكاليف، مانند روزه را نداشته باشند، روزه بر آنها واجب نيست، و بجاى هر روز، كفاره مد طعام (750 گرم گندم يا مانند آن) به فقير مى دهند». و در مورد عقود و ايقاعات مالى معيار تنها بلوغ نيست؛ بلكه رشد عقلى نيز لازم است. و در مورد حدود و قصاص، همانند ساير مكلفين با آنها رفتار خواهد شد، مگر اين كه عقل كافى، كه يكى از شرايط چهارگانه حدود و قصاص است، نداشته باشند. و در مورد ازدواج علاوه بر بلوغ و رشد عقلى، رشد جسمانى براى اين امر نيز لازم است؛ يعنى اگر خطر افضاء وجود داشته باشد، ازدواج جايز نيست. بنابراين بلوغ در چهار مرحله پياده مى شود.
درباره مسئولیت اعمال کودکان نابالغ نیز می فرمایند: هرگاه دختران و پسران نابالغ هوشيارى كافى براى درك خوبى و بدى بعضى از كارها داشته باشند (مثلا قبح و زشتى قتل نفس، يا لزوم آگاه ساختن كسى كه نابيناست، و بر لب پرتگاه است را درك كنند) موظف هستند كه به حكم عقلشان عمل كنند. (7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.