پاسخ اجمالی:
هميشه مشاهده آسمان ها و زمين، براى انسان تفكّرانگيز بوده؛ لکن با پیشرفت علم و دانش، عظمت جهان اسرارآميز بالا نیز در نظر انسان بيشتر شده است. در واقع ما در برابر جهانی قرار گرفته ايم که عظمت آن از يك سو و نظم حاكم بر آن از سوى ديگر، پرده از قدرت و علم بى انتهاي آفریننده آن بر مى دارد. از این رو قرآن می فرماید: «به یقین در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى [روشنى] براى خردمندان است». همچنین می فرماید: «آیا در خدایى که آسمانها و زمین را آفریده، شک و تردیدى است». و... .
پاسخ تفصیلی:
هميشه مشاهده صحنه آسمان ها و زمين، براى انسان ها تفكّرانگيز بوده است؛ ولى هر قدر علم و دانش انسان پيشرفت نموده عظمت جهان اسرارآميز بالا در نظر او بيشتر شده است؛ به طورى كه اگر عظمت آسمان ها را در نظر دانشمندان امروز با گذشته مقايسه كنيم به راستى حكم دريا و قطره را دارد، و معلوم نيست فردا در مقايسه با امروز نيز چنين نباشد. در اين منظومه ها و كهكشان هاى عظيم و ستارگان ثوابت و سيّار، چه مى گذرد؟ و در آنها چه عوالمى وجود دارد؟ تاريخچه پيدايش آنها به چه زمانى باز مى گردد؟ آيا ساكنانى در آنها وجود دارد يا نه؟ و اگر دارد زندگى آنها مشابه ما است يا با ما متفاوت است؟ اينها و ده ها سؤال ديگر، سؤالاتى است كه فكر هر انسان جستجو گر و كنجكاو را درباره آسمان ها به خود مشغول مى دارد.
دانشمندان امروز مى گويند: ما ستارگانى را الآن در آسمان مى بينم كه هزاران و شايد ميليون ها سال قبل از ميان رفته اند؛ و اين به خاطر آن است كه بر اثر فاصله فوق العاده زياد، نور آنها كه از هزاران يا ميليون ها سال قبل از مبدأ اين ستارگان حركت كرده هنوز در راه است و به ما مى رسد! اگر راستى چنين است (كه چنين است) صحنه واقعى آسمان، با آنچه امروز ما مى بينيم تا چه حد متفاوت است؟ هيچكس قادر نيست به اين سؤال پاسخ دهد (دقت كنيد).
امثال اين سؤالات كه پاسخ آن براى هيچ دانشمندى ممكن نيست فراوان مى باشد. ما در برابر چنين جهان اسرارآميزى قرار گرفته ايم، عظمت آنها از يك سو و نظم و حساب حاكم بر آن از سوى ديگر، پرده از روى قدرت و علم بى انتهايى بر مى دارد كه در آفرينش آن، دست داشته است.
1ـ در آیه 190 سوره آل عمران سخن از آفرينش آسمان ها و زمين و اختلاف شب و روز است كه آن هم زائيده حركت زمين به دور خود در مقابل خورشيد مى باشد؛ خداوند مى فرمايد: (به یقین در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، نشانه هاى [روشنى] براى خردمندان است)؛ «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ».
«اَلْباب» جمع «لُبّ» به معنى عقل خالص و عميق است. آرى كسانى كه داراى چنين عقل و انديشه اى هستند، مى توانند، نه يك آيه و نشانه، بلكه آيات و نشانه هاى زيادى از خداوند بزرگ در آفرينش آسمان و زمين و اختلاف شب و روز ببينند. جالب اينكه در حديث معروفى كه در بسيارى از تفاسير در ذيل آيه آمده است، مى خوانيم: شبى از شب ها پيامبر(صلوات الله علیه) در منزل عايشه به استراحت پرداخت، هنوز بدنش آرام نگرفته بود، كه از جا برخاست لباس پوشيد و وضو گرفت و مشغول نماز شد، و آن قدر در نماز در آن حال جذبه معنوى اشك ريخت كه قسمت جلو لباسش تر شد. بعد سر به سجده نهاد و چندان گريست كه زمين از اشك چشمش مرطوب گشت و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود. هنگامى كه بلال مؤذّن مخصوص پيامبر(صلوات الله علیه) او را به نماز صبح خواند، حضرت را گريان ديد؛ عرض كرد: اى رسول خدا! چرا گريه مى كنى در حالى كه مشمول لطف و عفو خدا هستى؟ فرمود: آيا من بنده شاكر خدا نباشم؟ چرا نگريم؟ در حالى كه در اين شب آيات تكاندهنده اى بر من نازل شد. سپس آيه فوق از سوره آل عمران و چهار آيه پشت سر آن را تلاوت فرمود، و در پايان افزود: «وَيْلٌ لِمَنْ قَرَأَها وَلَمْ يَتَفَكَّرْ فِيْها»(1)؛ (واى به حال آن كس كه آنها را بخواند و در آنها انديشه نكند).
درست است كه هركس از مشاهده آسمان ها و اجرام سماوى به آياتى از حق پى مى برد؛ ولى صاحبان مغزها و انديشه هاى ژرف بهره اى فراتر از اينها مى برند. آنها در جاى جاى آسمان آثار قدرت خدا را مى بينند؛ و پيامبر(صلوات الله علیه) هم در آفرينش هر منظومه، هر كهكشان و در حركات منظّم و عجيب آنها اسرارى مى خواند كه غير اولى الالباب نمى خوانند. جالب اينكه در آيه دوّم به جاى «اولوا اْلألْبابِ»، «قَوْمٌ يَعْقِلُوْنَ»؛ (جمعيّتى كه تعقّل مى كنند) و در آيه سوّم «عالِمين»؛ (دانشمندان) و در آيه چهارم و پنجم «مؤمنين» ذكر شده است. در حقيقت همين گونه است كه هريك از صفات فوق (انديشه هاى نيرومند، داشتن تعقّل، علم، و ايمان) زمينه اى براى معرفت بيشتر و آگاهى از آيات الهى است. اين نكته نيز قابل توجّه است كه قرآن «أُوْلُوا اْلأَلْباب» را كه با مشاهده آفرينش آسمان ها و زمين، درهاى معرفت و شناسائى خداوند به روى آنها گشوده مى شود؛ چنين معرفى مى كند: «اَلَّذِيْنَ يَذْكُرُوْنَ اللهَ قِيامآ وَ قُعُوْدآ وَ عَلَى جُنُوْبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُوْنَ فى خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا»(2)، ([همان] کسانى که خدا را ایستاده و نشسته، و در حالى که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند؛ [و مى گویند:] پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریده اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب دوزخ، نگاهدار).
يعنى از يك سو ذكر خدا و از سوى ديگر انديشه و از سوى سوّم توجّه به هدف آفرينش، آنها را به عظمت پروردگار رهنمون مى گردد. بنابراين دانشمندان بزرگ علوم طبيعى كه تمام اين ريزه كارى ها را مى بينند و به خدا راه نمى يابند، به خاطر آن است كه تنها در مطالعه معلول و مخلوق متوقّف مى شوند و ذكر و فكرى در باره علّت العلل و خالق و هدف آفرينش ندارند.
2ـ در آیه 164 سوره بقره مسأله آفرينش آسمان ها و زمين را همچون آيه اول در كنار اختلاف ليل و نهار، - يعنى آمد و شد شب و روز يا تفاوت تدريجى اين دو در فصول سال - قرار داده است؛ كه اين خود يكى از پديده هاى مهم آسمانى و زمينى است و چنان نظام دقيقى بر اين پديده حاكم است كه از ساليان دراز پيش از وقوع آنها مى توان لحظه دقيق طلوع و غروب آفتاب و اندازه دقيق شب و روز را در هر فصل و هر موقع از سال و براى هر نقطه از نقاط روى زمين تعيين كرد؛ و مى دانيم هر جا نظم دقيقى است، علم و عقل و دانش مهمّى پشت سر آن قرار دارد.
3ـ در آیه 22 سوره روم در كنار آفرينش آسمان ها و زمين كه از آيات آفاقى است مسأله اختلاف زبان ها و رنگ ها را قرار داده كه از آيات انفسى است، و مى فرمايد: (از نشانه هاى او آفرينش آسمان و زمين و اختلاف زبان ها و رنگ هاى شماست)؛ «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافُ اَلْسَنِتِكُمْ وَ اَلْوانِكُم». اختلاف زبان ها و رنگ ها خواه به معنى تفاوت زبان هايى باشد كه انسان به آن تكلّم مى كنند، و تفاوت رنگ چهره هاى آنها، و خواه به معنى آهنگ صداها و الوان زندگى و تفكّر و ذوق و سليقه و استعداد آنها، يا هر دو؛ اين تنوّع عجيب كه سبب شناسائى مردم از يكديگر و خالى نماندن هيچ يك از پست هاى اجتماعى مى شود، با نظام دقيقى كه بر آن حاكم است، از نظام عجيبى كه بر آسمان ها و زمين حكومت مى كند جدا نيست و همه با هم پيوند دارد و همه دليل ذات اقدس خداوند عالم و قادرند.
4 و 5ـ در سوره جاثیه و عنکبوت فقط به آفرينش آسمان و زمين اشاره مى كند و آن را از آيات حق مى شمرد؛ چرا كه بدون هرگونه ضميمه اى اين خلقت بزرگ خود از آيات روشن خدا است. منتهى در آيه پنجم روى مسأله قانون مندى و هدف دار بودن اين آفرينش تكيه كرده و با تعبير «بالحقّ» آن را مشخّص مى سازد.
6ـ خداوند در آیه 3 سوره یونس مطلب تازه اى مطرح کرده، و آن آفرينش آسمان ها و زمين در شش روز است؛ و مى فرمايد: (پروردگار شما همان كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد)؛ «اِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِىْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ اْلأَرضَ فِى سِتَّةِ أَيْامٍ». آفرينش آسمان ها و زمين در شش روز، در هفت آيه از قرآن مجيد مطرح شده است؛(3) و اين نشان مى دهد كه قرآن توجّه و عنايت مخصوصى به مسأله آفرينش تدريجى اين جهان - كه خود دليل ديگرى بر عظمت خالق است - دارد.
گرچه بعضى از ماترياليست هاى ناآگاه بر اثر عدم توجّه به معنى «يوم» روز اين گونه آيات را به باد انتقاد يا سخريه گرفته اند؛(4) و گمان كرده اند «يَوْم» در اينجا به معنى سفيدى روز، يا بيست و چهار ساعت است، در حالى كه همه مى دانند كه روز به اين معنى مولود گردش زمين و تابش آفتاب است، و در آن هنگام كه زمين و آسمانى وجود نداشت، شب و روز به اين صورت مفهومى نداشت. آنها از اين نكته غافل اند كه «يَوْم» و معادل آن «روز» در فارسى يا در لغات ديگر از نظر مفهوم و استعمالات روز مرّه معانى مختلفى دارد؛ از جمله به معنى دوران است، خواه اين دوران كوتاه باشد يا فوق العاده طولانى، چنان كه «راغب» در كتاب «مفردات» كه از متون معروف لغت است، مى گويد: «اَلْيَومُ يُعَبَّرُ بِهِ عَنْ وَقْتِ طُلُوعِ الشَّمْسِ اِلى غُرُوبِها، وَ قَدْ يُعَبَّرُ بِهِ عَنْ مُدَّةٍ مِنَ الزَّمانِ أىَّ مُدَّةٍ كانَتْ»؛ (روز به معنى وقت طلوع آفتاب تا غروب است، ولى گاهى به معنى مدتى از زمان - هر مقدار بوده باشد - به كار مىرود.)
در استعمالات روزانه نيز مى گوئيم: يك روز مردم براى مسافرت سوار بر حيوانات مى شدند، و امروز بر وسائل نقليه سريعالسير. در حالى كه هر كدام از اين دو تعبير (يكروز و امروز) اشاره به يك دوران طولانى است؛ و در حديث معروف اميرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانيم: «وَ اَعْلَمْ بِاَنَّ الدَّهْرَ يَوْمانِ: يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ»(5)؛ (بدان تمام عمر دنيا دو روز است: يك روز به نفع تو است، و روزى به زيان تو). حتى در بعضى از تعبيرات، تمام دنيا به عنوان يك روز و تمام آخرت به عنوان يك روز شمرده شده. اميرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرمايد: «وَ اِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ بِلاحِسابٍ، وَ غَدآ حِسابٌ وَ لا عَمَلٌ»؛ (امروز روز عمل است نه حساب، و فردا روز حساب است و نه عمل) شعر معروف كليم كاشانى نيز تعبير لطيفى در اين زمينه است:
بدنامى حيات دو روزى نبود بيش *** آن هم كليم با تو بگويم چسان گذشت؟
يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن *** روز دگر به كندن دل ز اين و آن گذشت
به اين ترتيب، منظور از آفرينش آسمان و زمين در شش روز، شش دوران است كه هريك از اين دوران ها ممكن است ميليون ها يا ميلياردها سال طول كشيده باشد؛ و واضح است كه از نظر علمى هيچ دليلى برخلاف اين عدد در دست نداريم.(6)
اين دوران هاى ششگانه احتمالا به ترتيب زير بوده است:
1- روزى كه همه جهان به صورت توده واحد فوق العاده عظيمى از گازها بود، و به دور خود گردش مى كرد.
2- دورانى كه توده هاى عظيمى از آن جدا شد، و بر محور توده مركزى به گردش در آمد.
3- دوران ديگرى كه بعضى از اين توده ها نيز بر اثر حركت دورانى، منظومه هايى تشكيل دادند همچون منظومه شمسى ما.
4- دورانى كه زمين، سرد و آماده حيات گرديد، و آب هاى روى آن نمايان گشت و درياها تشكيل شد.
5- دورانى كه درختان و گیاهان به وجود آمدند و اقوات و غذاهای زمین آماده شد.
6- دورانى كه حيوانات و سپس انسان در روى زمين آشكار شدند.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه در هشت آيه اى كه آفرينش زمين و آسمان ها را در شش روز بيان مى كند؛ در چهار مورد تنها اشاره به آفرينش زمين و آسمان در شش روز شده است،(7) و در سه مورد آفرينش آسمان و زمين و آنچه در ميان آنها است.(8) و تنها در يك مورد، اشاره اجمالى به تقسيم اين شش دوران شده؛ دو دوران براى آفرينش آسمانها، دو دوران براى آفرينش زمين، و دو دوران براى پيدايش گياهان و حيوانات، «اَلَّذِىْ خَلَقَ الأَرْضَ فى يَوْمَيْنِ... وَ قَدَّرَ فِيْها أَقْواتَها فى أَرْبَعَةِ أَيّامٍ».(9) بنابراين، دوران شش گانه فوق مربوط به آفرينش آسمان ها و زمين و موجودات مختلف آنها است.(10)
7ـ خداوند در آیه 61 سوره عنکبوت مى گويد: اين معنى حتى براى بتپرستان مسلّم است كه آفريننده آسمان ها و زمين و تسخير كننده خورشيد و ماه تنها خدا است. آنها نيز مى فهمند كه اين عالم عظيم و نظام عجيب نمى تواند مخلوق بت ها باشد؛ بلكه وجدانشان حاكم است كه مخلوق خداوندى است عالم و قادر. «وَلَئَنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُوْلُنَّ اللهُ». بنابراين نه تنها دانشمندان و انديشمندان با مطالعه اسرار آفرينش به ذات پاك او پى مى برند كه حتى بت پرستان بى سواد هم از مشاهده اين نظام اجمالا به ذات پاكاش آشنا مى شوند؛ هر چند عملا بر اثر خرافات در وادى شرك سر گردانند.
8ـ آیه 57 سوره غافر گرچه به قرينه آيات بعد از آن، ناظر به مسأله رستاخيز و قيامت است و مى گويد: كسى كه قادر است آسمان ها و زمين را با اين همه عظمت بيافريند، قدرت بر زنده كردن مردگان را بعد از مرگ نيز دارد؛ چرا كه آفرينش آسمان و زمين از آفرينش انسان برتر است. ولى با اين حال دليل روشنى نيز بر مسأله خداشناسى است؛ زيرا وجود انسان بلكه حتى يك عضو از اعضاى بدن او مانند: چشم و گوش، بلكه حتّى ساختمان يك سلّول از اين اعضاء با آن همه پيچيدگى و رموز و اسرار و نظامات مى تواند آيه روشنى از آيات حقّ باشد. بنابراين آفرينش آسمان و زمين كه از آفرينش انسان، برتر و بالاتر است دليل روشن ترى بر عظمت او خواهد بود. «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ».
درست است كه اگر خلقت انسان با هر جزء از اجزا در اين عالم مقايسه شود خلقت او برتر است؛ ولى مسلّما اگر با كل آسمانهاى پهناور و زمين مقايسه شود خلقت آنها برتر است. جالب اينكه قرآن مجيد اين سخن را زمانى بيان كرد كه انسان ها - مخصوصآ در آن محيط عقب افتاده حجاز - خبرى از عظمت آسمان ها نداشتند؛ تا آنجا كه شايد آسمان را سقفى نيلگون در نزديكى خود مى پنداشتند كه ميخ هاى نقرهاى ستارگان بر آن كوبيده شده!
آرى امروز مفهوم عميق اين آيه را ما به خوبى درك مى كنيم؛ چرا كه دانشمندان با تلسكوپ هاى عظيم به اين آسمان پهناور نگريسته و عجائب حيرت انگيزى از عظمت و نظام حاكم بر آن را براى ما به ارمغان آوردهاند، و از كجا معلوم كه آنچه را آنها امروز مى بينند عشرى از اعشار عظمت اين عالم هم نباشد، و شايد فردا اين حقيقت بر ملا گردد؛ و ظاهرآ به همين دليل در پايان آيه مىفرمايد: (ولى اكثر مردم نمى دانند)؛ «وَلكِنَّ أَكْثَرَ الناّسِ لا يَعْلَمُوْن».(11)
9ـ در آیه 10 سوره ابراهیم يك دوره درس توحيد و خداشناسى جمع شده و در يك استفهام انكارى مىگويد: (آیا در خدایى که آسمانها و زمین را آفریده، شک و تردیدى است؟)؛ «أَفِى اللهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّمواتِ وَ اْلأَرْضِ». جالب اينكه «فاطر» در اصل به معنى شكافنده است و به كار گرفتن اين تعبير يا به خاطر اين است كه به هنگام خلقت آسمان ها و زمين گوئى پرده تاريك عدم شكافته شد، و نور هستى و وجود آسمان ها و زمين آشكار گشت، و يا اشاره به چيزى است كه امروز در ميان دانشمندان فلكى معروف است كه تمام اين كرات و منظومه ها روز نخست به صورت يك توده بزرگ به هم پيوسته بود كه بر اثر حركت به دور خود و نيروى گريز از مركز شكافته شد، و قطعاتى از آن به خارج پرتاب گشت و منظومه ها و كهكشان ها و ثوابت و سيّارات به وجود آمد.(12) به هر حال مخاطب در اين آيه خواه مشركان باشند، و يا منكران وجود خدا، و يا هر دو؛ اين حقيقت از آيه استفاده مى شود كه دقت در آفرينش آسمان و زمين كافى است كه هرگونه شك و ترديد را در وجود خداوند و وحدانيت و قدرت او از دل انسان برچيند.
10ـ در ایات47 و 48 سوره ذاریات به يكى ديگر از ويژگى هاى آسمان و زمين اشاره كرده و مى فرمايد: «ما آسمان را با قدرت بنا كرديم)؛ «والسَّماءَ بَنَيْناها بِأَيدٍ». آفرينش چنين عواملى بزرگ مسلّما قدرتى در خور آن لازم دارد، كه تنها قدرت خداوندى است. بعد مىافزايد: (ما پيوسته آن را وسعت مىدهيم)؛ «وَ اِنّا لَمُوسِعُوْنَ». گرچه جمعى از مفسّران، آن را به معنى توسعه ارزاق از طريق نزول باران ها و مانند آن دانستهاند؛(13) ولى به نظر مى رسد آيه معنى بسيار مهم تر و دقيق ترى دارد كه امروز براى دانشمندان ثابت شده، و پرده از يكى ديگر از معجزات علمى قرآن برداشته است؛ و آن اينكه جهان پيوسته در حال گسترش است، و ستارگان و منظومه ها و كهكشان ها به سرعت از هم فاصله مى گيرند.
يكى از دانشمندان معروف به نام «ژرژ گاموف» در كتاب خود «آغاز و انجام جهان» چنين مى نويسد: «فضاى جهان كه از ميلياردها كهكشان تشكيل يافته؛ در يك حالت انبساط سريع است. حقيقت اين است كه جهان ما در حال سكون نيست؛ بلكه انبساط آن مسلّم است، پى بردن به اينكه جهان ما در حال گسترش است، كليد اصلى را براى گنجينه معمّاى جهان شناسى آماده مى كند؛ زيرا اگر امروز جهان در حال انبساط و گسترش باشد، لازم مى آيد كه زمانى در حال انقباض بسيار شديد بوده است».(14)
عجب اينكه اين گسترش به قدرى سريع انجام مى گيرد كه به گفته «فرد هويل» در كتاب «مرزهاى نجوم» می نویسد: «تندترين سرعت عقب نشينى كرات كه تاكنون اندازه گيرى شده نزديك به 66 هزار كيلومتر در ثانيه است... عكس هايى كه از آسمان برداشته شده آشكارا اين كشف مهم را نشان مى دهد كه فاصله كهكشان هاى دور دست، بسيار سريع تر از كهكشان هاى نزديك، افزايش مى يابد!»(15) چه نيروى عظيمى بايد پشت سر اين كرات و منظومههاى فوقالعاده بزرگ باشد كه آنها را با اين سرعت كم نظير از مركز جهان دور كند؛ بى آنكه بر اثر اين حركت از هم متلاشى گردد. سپس به زمين، اشاره كرده و مى گويد: «ما آن را گسترديم، و چه خوب گسترانندهاى هستيم.»
تعبير به «فَرْش» از يك سو، و «ماهِد» از مادّه «مهد» از سوى ديگر، اشاره به تغييرات زيادى است كه از آغاز پيدايش زمين حاصل شده، و آن را آماده براى زندگى انسان ها ساخته، و همچون گاهواره يا بستر استراحت قرار داده است. (توجّه داشته باشيد، «مهد» به معنى گاهواره يا هر محلّى است كه براى استراحت كودك آماده مىكنند). اينها همه نشانه هايى از آن علم و قدرت لايزال است.
11ـ خداوند در آیه32 سوره انبیاء، در تعبير تازه اى درباره آفرينش آسمان مى فرمايد: (ما آسمان را سقف محفوظى قرار داديم)؛ «وَجَعَلْنَاَ السَّماءَ سَقْفآ مَحْفُوْظآ». آيا آسمانى به شكل سقف در جهان وجود دارد كه محفوظ از نفوذ موجودات خارجى است؟ آرى آسمان در اينجا مى تواند اشاره به كره هوا باشد كه گرداگرد زمين را فرا گرفته، و ضخامت آن صدها كيلومتر است. اين قشر كه از هواى فشرده و لطيف و ساير گازها تشكيل شده و به صورت سقف مدوّرى اطراف كره زمين را گرفته به قدرى قدرتمند و محكم است كه به گفته بعضى از دانشمندان به اندازه يك سقف فولادين به ضخامت ده متر مقاومت دارد! و نه تنها مانع نفوذ اشعه هاى مرگبار كيهانى مى شود؛ بلكه جلو سنگ هاى آسمانى را كه پيوسته به سوى كره زمين جذب مى شود را مى گيرد؛ زيرا آنها با سرعتى كه دارند با اين قشر هوا برخورد مى كنند، هم ترمز نيرومندى روى حركت آنها مى شود و هم اين برخورد باعث آتش گرفتن و سوختن آنها مى گردد. حال فكر كنيد اگر اين قشر عظيم هوا نبود و ساكنان زمين در هر شبانه روز در معرض بمباران ميليون ها سنگ كوچك و بزرگ آسمانى بودند؛ چه وضعى پيدا مى شد؟ آيا آرامشى در گاهواره زمين وجود داشت؟ آيا نام «مهد» و بستر استراحت شايسته آن بود؟ بد نيست اين سخن را از زبان يك دانشمند معروف به نام «فرانك آلن» بشنويد. او در كتاب خود «نجوم براى همه» مى گويد: «جوّى كه از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح زمين تشكيل شده، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد (در حدود هشتصد كيلومتر!) كه بتواند همچون زرهى زمين را از شرّ مجموعه مرگبار بيست ميليون سنگ هاى آسمانى در روز كه با سرعتى حدود 50 كيلومتر در ثانيه! به آن برخورد م ىكنند در امان نگاه دارد».(16)
درست است كه وزن بعضى از اين شهاب ها كه به سوى زمين سرازير مى شود به اندازه يك هزارم گرم است؛ ولى نيروى حاصل از آن بر اثر سرعت فوقالعاده معادل نيروى ذرّات بمب اتمى است!... البته گاهى حجم و سنگينى بعضى از شهاب ها به قدرى زياد است كه از اين قشر گذشته و به سطح زمين اصابت مى كند. از جمله شهاب هايى كه از چنگال غلاف بخارى نامبرده عبور كرده و به زمين رسيد شهاب عظيم و معروف سيبرى است كه در سال 1908 ميلادى به زمين اصابت كرد؛ و قطر آن به اندازهاى بود كه حدود 40 كيلومتر زمين را اشغال كرد، و باعث ويرانى زيادى شد. (گويا خداوند به اين وسيله اخطار مى دهد كه فكر كنيد اگر بنا بود همه روزه شما به وسيله سنگ هاى آسمانى بمباران شويد چه وضعى داشتيد.) حتى اگر جوّ اطراف زمين وجود داشت اما از آنچه هست رقيقتر بود به گفته نويسنده كتاب راز آفرينش «كرسى موريسن»؛ هر روز چند ميليون عدد از اجرام سماوى و شهاب هاى ثابت به آن اصابت مى كرد (و كره زمين جايى براى زندگى نبود).(17) البته فراموش نكنيد كه برخورد اشعّه مرگبار كيهانى به زمين در صورت عدم وجود اين سقف محفوظ آثار مخرب اش بيش از خطرات اين سنگ ها است؛ و شايد روى همين جهات است كه در پايان آيه مىفرمايد (آنها [كافران] از نشانههاى خدا در زمين روى گردانند)؛ «وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضوْنَ».
12ـ در آیه 2 سوره رعد باز به يكى ديگر از ويژگى هاى آسمان ها اشاره مى كند كه از معجزات علمى قرآن مجيد است؛ و مى گويد: (خداوند همان كسى است كه آسمان ها را بدون ستونى كه بتوانيد مشاهده كنيد برپا داشته است)؛ «اللهُ الَّذِىْ رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَها». اين تعبير نشان مى دهد كه آسمان ها، ستونى دارد اما قابل مشاهده نيست! اين ستون نامرئى، چه چيزى جز تعادل قانون جاذبه و دافعه (نيروى گريز از مركز) مى تواند باشد؟ آرى اين تعادل جاذبه و دافعه، يك ستون فوق العاده نيروند اما نامرئى است كه تمام كرات منظومه شمسى و ساير منظومه ها را در مدارشان محكم برپا داشته، و مانع از آن مى شود كه بر يكديگر سقوط كنند، و يا چنان از هم دور شوند كه نظام آنها از همه گسسته شود.
توجّه داشته باشيد كه «عَمَد» (بر وزن صَمَد) اسم جمع از مادّه «عمود» به معنى ستون است؛ و اگر قرآن مى خواست بگويد: آسمان ها ستون ندارد؛ كافى بود بفرمايد: «رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ» ولى اضافه جمله «تَرَوْنَها» دليل روشنى است بر اينكه منظور نفى ستون هاى مرئى است؛ و لازمه آن، اثبات ستون نامرئى است. لذا در حديث معروفى از امام على بن موسى الرّضا(علیه السلام) مى خوانيم كه در برابر بعضى از بى خبران كه مى گفتند: آسمان ها ستون ندارد، امام فرمود «سُبْحانَ اللهِ أَليْسَ اللهُ يَقُوْلُ: [بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها]»؛ (عجيب است مگر خداوند نمى فرمايد: بدون ستونى كه قابل مشاهده است؟)، آن شخص مى گويد : «آرى» امام(علیه السلام) بلافاصله مى فرمايد: «ثَمَّ عَمَدٌ وَلكِنْ لا تَرَوْنَها»(18)؛ (پس در آنجا ستونى است ولى شما آن را نمىبينيد.)
همين معنى تحت عنوان «عَمُودٌ مِنْ نُوْرٍ»؛ (ستونى از نور) در حديث جالب ديگرى از اميرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده است؛ آنجا كه مى فرمايد: «هذِهِ النُّجُومُ الَّتى فِى السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنِ الَّتِى فِى اْلأَرْضِ مَرْبُوطَةٌ كُلُّ مَدِيْنَةٍ اِلى عَمُودٍ مِنْ نُوْرٍ»(19)؛ (اين ستارگانى كه در آسمان اند، شهرهايى همچون شهرهاى روى زمين اند، كه هر شهرى از آن با شهرى ديگر با ستونى از نور، مربوط است). جالب اينكه در تفاسير قدماء و پيشينيان - كه قانون جاذبه و دافعه نيز مشخّص نبوده - جمعى آيه را همان گونه كه در بالا ذكر كرديم، تفسير كرده اند؛ كه مضمون آيه وجود ستون نامرئى براى آسمان ها است، هرچند بعضى از اين ستون نامرئى به قدرت خدا، تعبير كرده اند.(20) به هر حال، اين يكى از نشانه هاى بزرگ خداوند است كه با اين ستون هاى نيرومند نامرئى و نظاماتى كه بر قانون جاذبه و دافعه حكمفرما است؛ كرات آسمانى را برپا داشته، كه اگر كمترين تغييرى در اين موازنه پيدا شود، و تعادل آنها به هم بخورد، يا با شدّت به يكديگر، برخورد مى كنند و متلاشى مى شوند، و يا به كلّى، دور مى شوند و رابطه آنها از هم گسسته مى شود.
گرچه آيات مربوط به آفرينش آسمانها و زمين در قرآن مجيد منحصر به آنچه در بالا آورديم نيست؛ و اگر بنا شود به عنوان يك موضوع مستقل تحت عنوان: (آسمان و زمين در قرآن مجيد) بحث شود كتاب مستقلى را تشكيل مى دهد.(21) ولى همين دوازده آيه را كه از ميان آنها به عنوان عصاره برگزيده و در بالا آورديم؛ مى تواند در اين بحث، (بحث خداشناسى) و نشانه هاى وجود او در اين عالم بزرگ، راهگشاى ما باشد؛ و نشان دهد در اين آفرينش عظيم به راستى نشانه هاى فراوانى براى رهروان راه حق است كه با مطالعه اين كتاب بزرگ پر از اسرار مى توانند هر روز به او نزديك و نزديكتر شوند، و پيمانه قلب و روح خود را از عشق او لبريز و لبريزتر كنند، و پيوسته اين جمله قرآنى را تكرار نمايند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا»؛ (خداوندا اين جهان وسيع و پهناور را باطل و بيهوده نيافريدى!).(22)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.