پاسخ اجمالی:
وجود سایه ها نقشی حیاتی برای انسان دارد. فرض كنيد مدتی هرگونه سايه و سايبان از كره زمين برچيده شود؛ نه كوهها، نه درختان، نه خانهها، و نه حتى سايه نيم كره زمين روى نيم كره ديگر كه شب نام دارد، تمام اجسام اين جهان حالت بلورين پيدا كنند و نور آفتاب را از خود بگذرانند، به یقین می توان گفت علاو ه بر سلب آسایش حتی حیات انسان و دیگر موجودات زنده به خطر می افتاد. از آن گذشته بدون وجود سایه ها اجسام قابل دیدن نیستند. زیرا در نور مطلق مانند ظلمت مطلق هیچ چیز قابل مشاهده نیست.
پاسخ تفصیلی:
براى پى بردن به اهمّيّت يك موجود لازم است فرض كنيم برای يك لحظه يا يك روز به كلّى از ميان برود؛ و بعد پيامدهاى آن را در نظر بگيريم. در مسأله سايه ها كه در ابتدا موضوع ساده و كم اهميّتى به نظر مى رسد مطلب همين گونه است. فرض كنيد مدتی هرگونه سايه و سايبان از كره زمين برچيده شود؛ نه كوه ها، نه درختان، نه ديوار و سقف خانه ها، و نه حتى سايه نيم كره زمين روى نيم كره ديگر كه شب نام دارد، همه اينها يك مرتبه از ميان برود، و تمام اجسام اين جهان حالت بلورين پيدا كنند و نور آفتاب را از خود بگذرانند؛ راستى زندگى چقدر مشكل و طاقت فرسا خواهد شد. نور آفتاب بطور مداوم مى تابد، و همه چيز را تحت فشار قرار مى دهد، هرگونه آسايش و آرامش و راحتى را از انسان و همه موجودات زنده مى گيرد؛ و اگر چنين فرضيه اى در فصل تابستان رخ دهد در همين مدّت كوتاه همه موجودات زنده هلاك مى شوند. بنابراين مى توان گفت وجود سايه ها در زندگى انسان ها نقش بسيار مؤثّر و حياتى دارد؛ زيرا:
1- براى تعديل نور و حرارت آفتاب، وجود سايه ها نهايت ضرورت را دارد. چرا كه اشعه حيات بخش آفتاب اگر با نوازش متناوب سايه ها تعديل نشود؛ در مدّتى كوتاه همه چيز را پژمرده كرده و مى سوزاند. «فخر رازى» در تفسير خود مى گويد: «ظلمت خالص، مورد تنفّر انسان است؛ و روشنائى خالص نيز او را كاملا آزار مى دهد. بنابراين بهترين حال همان سايه است؛ و لذا يكى از نعمت هاى مهم بهشتى «ظِلٌ مَمْدُودٌ»؛ (سايه هاى كشيده) ذكر شده است».(1)
2- نقش سايه ها مخصوصا سايه هاى متحرّك، براى مسافران و بيابان گردان حياتى تر به نظر مى رسد. آنها به كمك سايبان ها و خيمه ها و وسائل نقليه سقف دار مى توانند خود را در برابر خطرات تابش ممتد آفتاب به خوبى حفظ كنند.
3- مسأله بسيار قابل ملاحظه ديگر اينكه: برخلاف تصوّر عمومى، نور به تنهايى براى رؤيت اشياء كافى نيست؛ بلكه هميشه بايد نور با سايه ها توأم گردد تا امكان مشاهده اشياء حاصل شود.
به راستی آفريدگارى كه اين نقش هاى مهم و اساسى را به موجودى به اين سادگى سپرده است؛ شايسته هرگونه بندگى و خضوع و سجده است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.