پاسخ اجمالی:
به تأكيد روايات، امام زمان(عج) بعد از ظهور، مانند حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) «قضاوت» می نمايد؛ زیرا وظيفه امام زمان(عج) بعد از ظهور، پر كردن زمين از عدل و داد است و طبيعى است كه به واقع حكم نمايد تا اينكه حقوق به صاحبان اصلى اش باز گردد. علاوه بر اینکه در حال حاضر نیز، تمام علماى شيعه و برخى از علماى اهل سنت قائلند که قاضی می تواند بدون تکیه بر بینه و قَسَم حکم کند.
پاسخ تفصیلی:
درباره اين مسئله كه امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) بعد از ظهور مانند حضرت داوود(عليه السلام) و حضرت سلیمان(عليه السلام) «قضاوت» مى كند، حديثي را مرحوم كلينى به سندش از امام باقر(عليه السلام) نقل كرده كه خطاب به ابو عبيده فرمود: «... يَا أَبَا عُبَيْدَةَ إِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ(صلى الله عليه و آله) حَكَمَ بِحُكْمِ آلِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ بَيِّنَةً»(1)؛ (... اى ابا عبيده هر گاه كه قائم آل محمد(صلى الله عليه و آله) قيام كند، به حكم داوود و سليمان حكم خواهد كرد و لذا از دليل و شاهد سؤال نمى كند).
نعمانى از ابان بن تغلب نقل كرده كه: «گفت: من با جعفر بن محمد(عليه السلام) در مسجد كوفه بوديم كه او دست مرا گرفته بود و فرمود: اى ابان زود است كه خداوند سيصد و سيزده مرد را در اين مسجد شما حاضر كند ... آن گاه به منادى امر مى كند كه ندا دهد: اين مهدى است كه به حكم داوود و سليمان قضاوت خواهد نمود كه در قضاوتش از بينه سؤال نمى كند ...».(2)
در پاسخ بايد گفت:
1. ظاهر روايات آن است كه امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) بعد از ظهور به علم خود در هر واقعه اى حكم مى كند نه به بينه، بر خلاف آنچه كه امامان سابق بر او انجام مى دادند. شيخ مفيد(رحمة الله عليه) در كتاب «المسائل» مى گويد: «امام(عليه السلام) مى تواند به علم خود حكم كند همان طورى كه به ظاهر شهادت ها نيز مى تواند چنين كند و هر گاه شهادت را باطل ببيند بر علم خود حكم خواهد كرد ...».(3)
علامه مجلسى(رحمة الله عليه) در «مرآة العقول» مى فرمايد: «و اين اختلاف در سيره اهل بيت(عليهم السلام) از قبيل نسخ نيست تا كسى اشكال كند كه بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نسخى نيست؛ بلكه یا به اعتبار تقيه در برخى موارد است و يا به جهت اختلاف اوضاع و احوال در زمان ها است ...».(4)
2. از آنجا كه وظيفه امام زمان(عجل الله تعالى فرجه) بعد از ظهور پر كردن زمين از عدل و داد است لذا طبيعى است كه به واقع حكم نمايد تا اينكه حقوق به صاحبان اصلى اش باز گردد و مقتضاى آن اين است كه حضرت به علم خود كه از جانب خدا به او الهام شده حكم نمايد و اين همان حكم داوود(عليه السلام) است.
3. حكم حاكم به علمش بدون اتكا بر بينه و قسم، نه تنها مورد اتفاق علماى شيعه است؛ بلكه برخى از علماى اهل سنت نيز آن را جايز شمرده اند.
ابن قدامه مى گويد: «... از احمد بنابر نقلى شنيده شده كه حكم حاكم به علمش جايز است و اين قول ابويوسف و ابوثور و رأى دوم شافعى و اختيار مزنى است؛ زيرا پيامبر(صلى الله عليه و آله) در موردى كه ذكر مى كند بدون بينه و اقرار و تنها با علم به گفتار مدعى حكم صادر كرد». آن گاه مى گويد: «حاكم كه به قول دو گواه حكم مى كند به جهت غلبه بر ظن اوست پس در مورد علم و قطع، اولى جواز حكم است و ديگر اينكه حاكم مى تواند در تعديل و جرح شهود به علم خود عمل كند، پس در ثبوت حق به طريق اولى مى تواند به علم خود حكم نمايد».(5)
نتيجه اينكه: هيچ استبعادى ندارد كه حضرت مهدى(عجل الله تعالى فرجه) در قضايا به علمى كه از جانب خداوند به او الهام شده حكم نمايد.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.