پاسخ اجمالی:
گاهی اشکال می شود که اجرای حدود در ملأ عام، موجب وهن اسلام و انزجار جامعه می شود؛ اما مسأله لزوم علنی بودن برخی از مجازات ها را می توان از چند طریق توجیه و استدلال کرد: 1- دلیل قرآنی بر آن حاکم است؛ 2- دلیل روایی آن را تأیید می کند؛ 3- اینکه اجرای علنی حدود، مانع گسترش فساد است؛ 4- اینکه گناه علنی، مستلزم مجازات علنی است؛ 5- این شکل مجازات استقبال عمومی را درپی داشته است؛ 6- رضایت خدا، مقدّم بر رضایت بیگانه است و نباید در اجرای حدود الهی چشم به دهان دشمن داشت و به دنبال رضایت او بود.
پاسخ تفصیلی:
از جمله احکام فقهی که شبهه برانگیز شده مسأله علنی بودن مجازات است. گاهی می گویند: سنگسار یا شلاق زدن افراد مجرم، موجب وهن و سستی اسلام است، لذا نباید آن را در ملأ عام اجرا کرد. و برخی نیز می گویند: این نوع مجازات ها در جامعه اثر مطلوب ندارد و موجب وحشت و انزجار جامعه می شود و یا می گویند: شلاق خوردن چند نفر متخلّف در انظار کودکان و سالمندان موجب سلب آرامش روانی جامعه می گردد. و برخی نیز می گویند: مجازات در ملأ عام مجاز نیست.
آنچه راجع به تازیانه علنی است یک مورد در قرآن آمده و در سایر موارد مبنای دقیق فقهی ندارد. آن یک مورد هم که در قرآن بیان شده به این معنا نیست که تازیانه باید در کوچه و بازار باشد آن هم در ملأ عام، بلکه در قرآن آمده است: عده ای از مؤمنین هم آن را مشاهده کنند، حتّی به تعداد سه نفر راستگو نیز کفایت می کند. حال جا دارد در اینجا این مسأله را مورد بررسی قرار دهیم.
مسأله لزوم علنی بودن برخی از مجازات ها را می توان از چند طریق توجیه و استدلال کرد:
1- دلیل قرآنی
قرآن کریم پس از بیان قاطع درباره لزوم اجرای حدود به دور از «تساهل» و «تسامح» می فرماید: «وَلْیشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»(1)؛ (و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند). عمده فقها و علما، وجوب حضور جماعت را اگر اقوی ندانند موافق احتیاط دانسته اند؛ اما در خصوص مصداق آیه فوق که چند نفر باشند، اختلاف وجود دارد. قدر متیقّن این است که مقصود از «طایفه» عدد مشخصی نیست، بلکه تشخیص آن بر عهده حاکم شرع است و مقصود این است که اجرای حدود الهی در جمع باشد تا موجب عبرت دیگران شود.
2- دلیل روایی
هنگامی که به سیره اهل بیت(علیهم السلام) خصوصاً حضرت علی(علیه السلام) مراجعه می کنیم پی می بریم که آنان بر ضرورت اجرای حدود در ملأ عام اصرار داشته و به آن نیز عمل می کرده اند.
حضرت علی(علیه السلام) زمانی که می خواست حد را در مورد مردی که اقرار به زنا کرده بود اجرا کند، فرمود: «یَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ اخْرُجُوا لِیُقَامَ عَلَى هَذَا الرَّجُلِ الْحَد»(2)؛ (ای مسلمانان! بیرون بیایید تا بر این مرد حد اجرا شود). در جایی دیگر حضرت علی(علیه السلام) برای اجرای حد در مورد زنی که مرتکب زنا شده بود به «قنبر» غلام خود امر فرمود تا عامه مردم را برای نماز جماعت ندا دهد. آن گاه بر فراز منبر فرمود: «ای مردم! امام شما این زن را به خارج شهر می برد تا حدّ الهی را درباره او اجرا کند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شما حکم کرده است که صبحگاهان در حالی که خود را از یکدیگر مخفی نموده اید همراه با سنگ هایتان بیرون آیید».(3) از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که در این باره فرمود: «یُجْمَعُ لَهُمُ النَّاسُ إِذَا جُلِدُوا»(4)؛ (هنگامی که مجرمان محکوم به حدّ، شلاق می خورند، مردم را برای مشاهده آنان جمع می کنند).
3- اجرای علنی حدود، مانع گسترش فساد
از جمله آثار تربیتی و اخلاقی اجرای حدود در ملأ عام را می توان عبرت فرد گناهکار و نیز آرامش جامعه دانست. «حد» در لغت به معنای «منع و جلوگیری» است و در اصطلاح فقه اسلامی به معنای کیفر و عقوبتی است که از جانب شارع تعیین شده است. و این که به چنین مجازات هایی حد می گویند از آن جهت است که مانع از معصیت و جرم است. آهن را به این دلیل «حدید» می گویند که قابل نفوذ نیست، سخت است و مانع نفوذ چیزی در خود می شود. تازیانه زدن، اعدام نمودن، قطع دست و... را حد می گویند زیرا مانع ارتکاب مجدّد گناه می شود.
امروزه با توجه به وضعیت بحرانی و اسفبار فرهنگی می توان به وجوب اجرای علنی حدود حکم کرد؛ زیرا که با وجود ترویج فساد، بی بندوباری، اعتیاد، دزدی، و قتل های متعددی که سیر صعودی پیدا کرده و بخش عظیمی از جوانان جامعه را مورد هجوم قرار داده و در معرض سقوط و انحراف و استحاله درآورده است، تنها با اجرای حکم در ملأ عام می توان به هدف خود که همان کاهش گناه و جبران قبح زدایی از معاصی و نیز عبرت آموزی فرد متخلف و دیگر افراد جامعه است، دست یافت.
امام «خمینی»(قدس سره) می فرمودند: «یک حد از حدود الهی وقتی که واقع بشود، یک جامعه اصلاح می شود. فلسفه اجرای حدود، اصلاح جامعه است... اگر چهار تا دزد دستش را ببرند در مجمع عمومی، دزدی تمام می شود».(5)
استاد شهید «مطهری»(رحمه الله) می فرماید: «مبادا اجرای حکم حدّ مرد زناکار و زن زناکار را در پشت دیوارها و دور از چشم مردم انجام دهید. حتماً باید در حضور مردم باشد و خبرش نیز همه جا پخش شود تا بدانند اسلام در مسأله عفاف حسّاسیت فوق العاده ای دارد. چون اصل اجرای دستورهای جزایی برای تأدیب و تربیت اجتماع است. یک زنی زنا کند و محرمانه او را ولو هم اعدام کنند، اثری در اجتماع نمی بخشد. در صدر اسلام نیز هر وقت چنین چیزی اتفاق می افتاد [که البته کم هم اتفاق می افتاده، چون این قوانین را اجرا می کردند، زنا هم کم اتفاق می افتاد] اعلام عمومی می کردند».(6)
4- گناه علنی، مجازات علنی
گناه علنی، مجازات علنی لازم دارد. اگر گناهی موجب اذیت و آزار مردم و جوانان جامعه است باید آن مجرم در مقابل مردم و جوانان محاکمه شود. این بسیار طبیعی و بدیهی است که گناه اجتماعی، مجازات اجتماعی را در پی دارد. وانگهی از دیگر آثاری که بر مجازات و حدّ علنی مترتّب است، جبران قبح زدایی از گناه است؛ زیرا مجرم با گناه خود که علنی شده، یا علنی انجام داده، حرمت شرع و قانون اسلامی را شکسته است، لذا باید با اجرای حدود الهی در ملأ عام این حرمت شکنی قانون و زدودن قبح آن را جبران نمود.
5- استقبال عمومی
این که برخی می گویند: اجرای حدود الهی در ملأ عام موجب انزجار عمومی است حرف درستی به نظر نمی رسد. آری، موجب انزجار بی دینان و افراد لاابالی است. ولی آنچه ما در جامعه دین دار مشاهده می کنیم این است که درصد بسیاری از مردم حتی کسانی که شاهد اجرای حکم در ملأ عام بوده اند رضایت خود را از اجرای این گونه اجرای حکم اعلام کرده اند. امام «خمینی»(قدس سره) می فرمود: «کسی که برای رضای خدا مشغول انجام وظیفه خود است توقع این را نداشته باشد که [کارش] مورد قبول همه قرار گیرد [چرا که] هیچ امری مورد قبول همه نیست».(7)
6- رضایت خدا، مقدّم بر رضایت بیگانه
برخی دیگر اجرای این نوع احکام را چون منجرّ به بدبینی دشمنان شده و ممکن است وجهه اسلامی را در خارج از کشور خدشه دار کند، نپذیرفته و با آن به مخالفت پرداخته اند. پاسخی که بارها و بارها از سوی امام راحل و مقام معظم رهبری بیان شده این است که کار دشمن، دشمنی است. طبیعی است که دشمنان اسلام، از اسلام و قوانین آن خوشحال و راضی نیستند. خداوند متعال می فرماید: «وَلَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیهُودُ وَلاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی»(8)؛ (هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، تا [به طور کامل تسلیم خواسته هاى آنها شوى، و] از آیین [تحریف یافته] آنان، پیروى کنى. بگو: هدایت واقعى، هدایت خدا است).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.