پاسخ اجمالی:
از آنجا که معتقدیم اسلام دین جهان شمولی است، لذا نمی تواند فاقد نظام جزا باشد. زیرا اداره جامعه و حفظ نظام، و...، وابسته به وجود نظامی است که بتواند در برابر ظلم و تعدی بایستاد. از سویی در فلسفه این نظام جزا، به شخصیت مجرم و سلامت جامعه اسلامی اهتمام فراوانی شده است. از این رو دو نوع عقوبت و جزا را برای مجرم مقرر ساخته تا توسط آن هم مجرم تربیت و اصلاح شده، و هم جامعه را از تکرار جرم حفظ کند: 1- جزای اخروی، که انسان در محکمه الهی حاضر می شود. 2- جزای دنیوی، که شامل جزای تکوینی و تشریعی می شود.
پاسخ تفصیلی:
از آن جهت که ما معتقدیم دین اسلام دین شمول گرا است، لذا نمی تواند فاقد نظام جزایی باشد؛ زیرا اداره مجتمع و حفظ نظام و استحکام پایه ها و ارکان امن و عدالت مسائلی هستند که همگی مرتبط به وجود مقرّرات جزایی و عقوباتی می باشند که بتواند دست افرادی که نظام جامعه را بر هم می زنند، کوتاه کند. بدون وجود جزا و عقوبت مجرم، نمی توان در مقابل ظلم و تعدّی و شرارت ایستاد. و از آنجا که اسلام در طلیعه همه ادیان است لذا باید قانون جزایی داشته باشد.
بالا بردن شخصیت انسان یکی از اهداف حکومت اسلامی است که در تحقق آن باید نهایت کوشش شود. عقوبت مجرمان نیز گرچه سبب وارد شدن ضربه روحی بر آنان است و حرمت فرد را شکسته و هتک می کند، ولی نمی توان از مصالح کلّی نسبت به تربیت افراد مجرم و جلوگیری از تحقق جرم از دیگر افراد چشم پوشی کرد. شخصیت مجرم گرچه همانند افراد دیگر از حقوق خاصی برخوردار است، ولی اهتمام به آن حقوق باعث نمی شود که از جرمی که انجام داده صرف نظر کنیم.
هنگامی که ما به فلسفه و حکمت عقوبات و جزا در اسلام می پردازیم پی می بریم که به شخصیت مجرم و سلامت مجتمع در اسلام اهتمام فراوانی شده است. اسلام دو نوع عقوبت و جزا را برای مجرم مقرّر ساخته است تا به توسط آن دو، هم مجرم را اصلاح کرده و هم مجتمع را از تکرار جرم حفظ کند:
1- جزای اخروی
مطابق این نوع جزا که از اهمیت زیادی برخوردار است، انسان مجرم بعد از آن که از این دنیا رحلت کرد در مقابل محکمه عدل الهی قرار گرفته و از او بازخواست خواهد شد. خداوند متعال در این باره می فرماید: «یوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَراً وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَینَها وَبَینَهُ أَمَداً بَعِیداً وَیحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ»(1)؛ (روزی که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر می بیند؛ و آرزو می کند میان او، و هرکار بدى که انجام داده، فاصله زمانی زیادی باشد. خداوند شما را از [نافرمانی] خودش، بر حذر می دارد؛ و [ با این حال] خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است). و نیز می فرماید: «وَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یرَهُ»(2)؛ (و هر کس هم وزن ذره ای کار بد کرده آن را [نیز] می بیند).
2- جزای دنیوی
جزای دنیوی عمل زشت به نوبه خود بر دو قسم است:
الف) جزای تکوینی مطابق قانون علیت و نظام اسباب و مسبّبات و ربط نتایج به مقدمات؛ زیرا عالم تکوین، عالم اسباب و مسبّبات است و هر عملی چه خوب و چه بد تکویناً دارای اثر در همین دنیا است، و هر مجتمعی هنگام انحراف پیدا کردنش باید منتظر عاقبت و جزای آن باشد، و این سنت حتمی الهی است.
قرآن کریم می فرماید: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ»(3)؛ (پیش از شما، سنّت ها [و مجازات هاى الهى بر طبق اعمال امت ها] وجود داشت پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان [آیات خدا] چگونه بوده است؟!). و نیز می فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً»(4)؛ (و هرکس از یاد من روى گردان شود، زندگى [سخت و] تنگى خواهد داشت).
این ها همگی آثار تکوینی گناه و دوری از خداوند متعال است.
ب) نظام جزایی و قوانین قراردادی برای عقوبت مجرم که فقهای اسلامی آن ها را از کتاب و سنت استخراج کرده اند و وظیفه حاکمان جامعه اسلامی است که آن ها را به اجرا گذاشته و پیاده نمایند؛ از قبیل عقوبت قصاص در قتل عمد، بریدن دست سارق، و تازیانه زدن و...
مبنای این نوع جزا همان مبنایی است که شریعت اسلامی بر آن بنا نهاده شده است. هدف بعثت انبیا و ارسال شریعت، گسترش رحمت در میان جامعه است، آنجا که قرآن کریم می فرماید: «وَما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ»(5)؛ (ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم).
از آنجا که مجموعه تعالیم انبیا از آن جمله احکام جزایی به جهت ایجاد و گسترش رحمت در سطح جامعه است، می توان عقوبت و جزای مجرم را نیز مصداق رحمت به او و جامعه دانست. رحمت چیزی است که مقتضی جلب منافع بر جامعه و دفع مفاسد و ضرر از آن است و می تواند حیات مجتمع را در راه دوام و استمرار قرار دهد. و این به طور وضوح در احکام جزایی اسلام مشاهده می شود. آری، معیار مصلحت را نیز خود شریعت مشخص می کند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.