پاسخ اجمالی:
در اسلام جان انسانها محترم است و در این جهت فرقی بین برده با انسان های آزاد نیست و دلیل اینکه در قتل برده توسط انسان آزاد، حکم «قصاص» اجرای نمی شود این است که تفاوت هویت انسان برده نسبت به آزاد، سبب تفاوت آنان در بسیاری از حقوق اجتماعی شده؛ از جمله حق «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید رعایت شود، چون به جرم کشتن یک انسان فاقد اختیار، نباید یک انسان آزاد مجازات شود. در واقع عدم تساوی در جایگاه اجتماعی، مانع «قصاص» می شود.
پاسخ تفصیلی:
گفته شده که اگر جان انسان ها ارزشمند است در این جهت فرقی بین برده و عبد و کنیز با انسان های آزاد و حرّ نیست، پس چرا اگر انسان آزاد، برده ای را به قتل برساند حکم «قصاص» در مورد آن ها جاری نمی شود؟
در پاسخ باید بگوییم: یکی از شرایط قصاص این است که قاتل و مقتول باید از نظر طبقه اجتماعی هر دو آزاد و یا هر دو برده باشند. بنابراین اگر انسان آزادی مرتکب قتل عمد یک برده شود، قصاص نخواهد شد. این مسأله از نظر فقهای امامیه و اکثر فقهای اهل سنت مسلّم و غیرقابل تردید است.
این تفاوت به خوبی از قرآن کریم استفاده می شود، آنجا که می فرماید: «کُتِبَ عَلَیکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ...»(1)؛ (حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما مقرر شده است؛ آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده...). همچنین روایات متعددی نیز بر آن دلالت دارد، و از نظر فقه امامیه هم اجماعی است، گرچه در حال حاضر این مسئله مطرح نیست و موضوع بحث منتفی شده ولی پذیرفتن آن در همان عصر و زمان نزول قرآن کریم و صدور روایات دلایل چندی داشته است.
در نظام برده داری، یک برده که هیچ اختیاری خارج از خواست مولای خود ندارد و حتی حقّ تملّک برای او شناخته شده نیست. از نظر موقعیت اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد و ارزش اجتماعی او به دلیل عدم برخورداری از قدرت تصمیم گیری و عملکرد مستقل، بسیار پایین تر از کسی است که در تصمیم گیری آزاد است، و طبعاً این چنین کسی در جامعه قابل مقایسه با افراد آزاد نیست. و این تفاوت در گذشته آن قدر عمیق بوده است که عبد در ردیف حیوانات شناخته می شده و از هر نوع حقوق انسانی محروم بوده است.
اسلام در همان زمان نیز علی رغم پذیرش این نظام، حقوق و امتیازاتی را برای این گروه اجتماعی به رسمیت شناخت که قبل از آن سابقه نداشت. در عین حال تفاوت انکار ناپذیر این افراد نسبت به افراد آزاد، موجب شده است که در بسیاری از حقوق اجتماعی با دیگران تفاوت داشته باشند؛ از جمله موارد حقّ «قصاص» که تساوی جرم و مجازات در آن باید کاملاً رعایت شود، و عدم تساوی در نقش و جایگاه اجتماعی مانع از آن شده است که قتل یک برده توسط یک فرد آزاد، موجب حقّ قصاص شود، چون جرم، کشتن یک انسان فاقد هر گونه آزادی و اختیار است و مجازات نباید کشتن یک انسان آزاد و مستقل باشد. بنابراین، با عدم امکان قصاص، راهی جز جبران خسارت مالی باقی نمی ماند.
آری، برای این که برده کشی یک عادت در جامعه نشود، در اسلام مقرّر شده است که اگر کسی کشتن بردگان را عادت قرار دهد و مکرّر مرتکب این عمل ناشایست شود محکوم به مجازات مرگ است، البته نه از باب «قصاص»، بلکه به دلیل افساد در زمین.
در مورد بردگی و برده داری در اسلام باید گفت که:
الف) اسلام با ارائه طرح های متعددی، زمینه را برای از بین بردن نظام برده داری که در آن زمان یک نظام پذیرفته شده ای بود فراهم آورد و چه بسا بتوان گفت که شرایط خاص آن زمان و ضرورت های موجود، باعث پذیرفتن این نظام از سوی اسلام گردید، ولی نظام برده داری هرگز به عنوان یک نظام مطلوب اجتماعی مورد قبول اسلام نبوده است. البته در همان زمان نیز اسلام علی رغم پذیرفتن این نظام، حقوقی را برای بردگان شناخت که تا قبل از آن شناخته شده نبود، و این در واقع تحوّلی در نظام برده داری ایجاد کرد که سرآغاز از بین رفتن آن در جوامع اسلامی به حساب می آید.
ب) عبودیت برخی از انسان ها نسبت به بعضی دیگر، یک امر صد درصد اعتباری است و هیچ منشأ تکوینی ندارد. به این معنا که انسانی که برده دیگری است، نسبت به مولای خود هیچ تفاوت ذاتی که منشأ این رابطه شده باشد، ندارد و چه بسا بردگانی که از مولای خود در مراتب کمال و انسانیت بسیار بالاتر بوده اند. بنابراین، اگر در حقوق و تکالیف این گروه از افراد جامعه تفاوتی وجود داشته است، طبعاً باید آن را ناشی از همین امر اعتباری و آثار و نتایج آن دانست.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.