پاسخ اجمالی:
محمد بن عمر عبدالله فخرالدین الرازى (544 ـ 606 ق) یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنت است که در رى متولّد شده و به همین جهت او را رازى نامیده اند. سپس به خراسان قدیم مسافرت کرده و در خوارزم سکونت یافت. او در همه علوم عقلى مثل کلام و فلسفه و علوم نقلى مثل اصول فقه، تفسیر و فقه زبردست بود، به گونه اى که در خوارزم و هرات به «شیخ الاسلام» معروف گشته بود و جایگاه بلندى در میان خوارزمشاهیان داشت. وى در عقاید و علم کلام تابع ابوالحسن اشعرى بوده و اندیشه هاى جبرگرایانه را در کتابهایش تقریر و تبیین کرده است. در فروع دین (احکام شرعى) نیز پیرو شافعى و ابوحنیفه بوده است. فخر رازی در شبهه پراکنى بر ضدّ عقاید شیعه و مسائل فلسفى معروف بوده و به «امام المشکّکین» لقب یافته است. و البته جهت اصلى این لقب، شک هاى بى اساس او در مسائل فلسفى و کلامى مى باشد که در کتابهای فلسفى و کلامى خود ابراز داشته است؛ خواجه نصیرالدین طوسى بسیارى از شبهات و اشکالات او را در «شرح الاشارات و التّنبیهات» و «تلخیص المحصّل» پاسخ داده و رد کرده است. اما فخر رازى به طور کامل با عقاید شیعه مخالف نبوده بلکه به دلیل تبعیت او از ابوالحسین بصرى معتزلى ـ که به شیعه نزدیک بود ـ برخى از عقاید شیعه را پذیرفته و همچنین شرحى بر نهج البلاغه نوشته است.
پاسخ تفصیلی:
محمد بن عمر عبدالله فخرالدین الرازى (544 ـ 606 ق) یکى از دانشمندان بزرگ اهل سنت است که در رى متولّد شده و به همین جهت او را رازى نامیده اند. سپس به خراسان قدیم (منطقه وسیعى از خراسانهای کنونى ایران، بخشى از افغانستان و قسمتى از کشورهاى شمالى را در بر مى گرفت) که سرزمین آباء و اجدادى او بود (منطقه خوارزم) مسافرت کرده و در خوارزم سکونت یافت. او در همه علوم عقلى مثل کلام و فلسفه و علوم نقلى مثل اصول فقه، تفسیر و فقه زبردست بود، به گونه اى که در خوارزم و هرات به «شیخ الاسلام» معروف گشته بود. و جایگاه بلندى در میان خوارزمشاهیان داشت.
اساتید و شاگردان فخر رازى:
فخر رازى شاگرد مجدالدین جیلى، کمال الدین سمنانى، فخرالدین ماردینى، موید الدین طوسى (شیعه)، و شیخ سدید الدین حمّصى رازى (شیعه)، بوده و شاگردان زیادى را تربیت کرده است که از مهم ترین آنها مى توان اثیرالدین ابهرى و عبدالحمید خسروشاهى را نام برد. او همچنین در محضر مجد الدین جیلى، با شیخ شهاب الدین سهروردى هم کلاس و هم درس بود.
عقیده و مذهب فخر رازى:
وى در عقاید و علم کلام تابع ابوالحسن اشعرى بوده و اندیشه هاى جبرگرایانه را در کتابهایش تقریر و تبیین کرده است. در فروع دین (احکام شرعى) نیز پیرو شافعى و ابوحنیفه بوده است. او در نزد علماى اهل سنت از چنان جایگاهى برخوردار است که در مسائل مختلف، به نظرات و مطالب او اهمیت داده و مى گویند «فخر رازى» چنین گفته یا چنین نوشته است. و در بسیارى از مسائل، بویژه در تفسیر و عقاید، سخنان او را ختم کلام تلقّى مى کنند. روش نگارش کتابهای او را به عنوان روشى ابداعى دانسته و مى گویند او اوّلین کسى است که ترتیب منطقى و موضوعى براى نگارش را برگزید. بنابراین، بسیارى از نویسندگان پس از وى بر اساس روش و ترتیب سرفصل هاى کتب او به نگارش در زمینه هاى تفسیر قرآن، فقه، و عقاید پرداخته اند.
فخر رازى و مخالفت با شیعه:
فخر رازی در شبهه پراکنى بر ضدّ عقاید شیعه و مسائل فلسفى معروف بوده و به «امام شکّاکان» یا «امام المشکّکین» لقب یافته است. و البته جهت اصلى این لقب، شک هاى بى اساس او در مسائل فلسفى و کلامى مى باشد که در کتابهای فلسفى و کلامى خود ابراز داشته است. خواجه نصیرالدین طوسى بسیارى از شبهات و اشکالات او را در «شرح الاشارات و التّنبیهات» و «تلخیص المحصّل» پاسخ داده و رد کرده است.
یکى دیگر از مشخّصه هاى مهم او که در تقابل با شیعه و عقاید آن است، جبرگرائى و اعتقاد به صفات ازلى مستقل از خدا (معروف به قدماى ثمانیه) مى باشد. او در کتاب هاى خود بویژه تفسیرکبیر برخى از عقاید شیعه را نقل و به زعم خود ردّ و ابطال نموده است. از این رو، تفسیروى از جایگاه مهم و کلیدى براى اهل سنت برخوردار است.
اما فخر رازى به طور کامل با عقاید شیعه مخالف نبوده بلکه به دلیل تبعیت او از ابوالحسین بصرى معتزلى ـ که به شیعه نزدیک بود ـ برخى از عقاید شیعه را پذیرفته و همچنین شرحى بر نهج البلاغه نوشته است.
کتاب های فخر رازى:
او در زمینه هاى مختلف علوم اسلامى کتاب نگاشته است و از مهم ترین کتابهای او مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 ـ مفاتیح الغیب، معروف به تفسیرکبیر یا تفسیررازى، در تفسیرقرآن کریم.
2 ـ محصّل الافکار، در علم کلام که خواجه نصیرالدین طوسى به تلخیص و شرح آن پرداخته است.
3 ـ المباحث المشرقیّه، در الهیات.
4 ـ المحصول، در اصول فقه.
5 ـ شرح کتاب «الاشارات و التنبیهات» ابن سینا، که توسط خواجه نصیرالدین طوسى نقد شده و تشکیک هایش پاسخ داده شده است.
6 ـ المطالب العالیّه فى العلم الالهى.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.