پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در تمام شئون زندگي، زهد و ورع را رعايت مى كرد و لباس و غذايش خشن بود. هرگز نيرنگ در گفتار و رفتارش وجود نداشت و اسلام به عالى ترين صورت، در زندگى او خودنمايى مى كرد؛ اما معاويه در تمام اين امور بر خلاف علي(ع) رفتار مي كرد. واگذارى مصر به عمرو عاص، بيعت گرفتن براي يزيد، انتخاب زياد بن ابيه به فرزندىِ پدر خود، چيدن سفره هاي رنگين با انواع غذاهاي چرب و شيرين و .... تنها بخشي از روش هاي ظالمانه معاويه در حكومت داري بود.
پاسخ تفصیلی:
امير مؤمنان علي(عليه السلام) در تمام شئون زندگى خود زهد و ورع را رعايت مى كرد، لباس و غذاى او خشن و ناگوار بود، نيرنگ و خدعه و مداهنه هرگز در گفتار و رفتار او وجود نداشت و اسلام به عالى ترين صورت خود در سراسر وجود و زندگى او خودنمايى مى كرد؛ در حالى كه وضع معاويه در تمام اين امور بر خلاف حضرت علي(عليه السلام) بود! داستان واگذارى سرزمين پهناور مصر به «عمرو بن عاص» به خاطر نيرنگ و خيانت و نقشه مزورانه او مشهور است(1) و نارضايتى عمومى مسلمانان از بيعت با يزيد (پس از تعيين او از طرف معاويه براى مقام خلافت) و انتخاب «زياد بن ابيه»(2) به فرزندىِ پدر خود از آن مشهورتر و معروف تر مى باشد! معاويه از اموال عمومى مسلمانان و بيت المال مسلمين - كه خليفه اوّل و دوم آن را صرف تقويت ارتش اسلام و تهيه سلاح هاى جنگى براى دفاع از اسلام مى كردند - سفره هاى رنگين مى چيد و انواع غذاهاى چرب و شيرين را براى خود و ياران خود در آن جمع مى كرد.
ابو سعيد منصور بن حسين آبى (متوفاى سال 422) در كتاب خود «نثر الدرر» مى نويسد: «احنف بن قيس مى گويد: يك روز بر معاويه وارد شدم، سفره عجيبى گسترده بود، انواع غذاهاى گرم و سرد، شيرين و ترش براى من آورد كه من در شگفت شدم، سپس دستور داد يك نوع غذاى ديگر آوردند كه من هر چه در آن دقت كردم متوجه نشدم كه چيست؟ پرسيدم اين غذا چيست؟ گفت: روده هاى مرغابى است كه از مغز سر [گوسفند] پر كرده اند و سپس در روغن پسته سرخ نموده و شكر بر آن پاشيده اند! من گريه كردم، گفت: چرا گريه مى كنى؟! گفتم: به ياد زندگى امام علي(عليه السلام) افتادم. فراموش نمى كنم يك روز نزد او بودم، هنگامى كه موقع غذا خوردن و افطار فرا رسيد به من پيشنهاد كرد نزد او بمانم، كيسه چرمى مُهر كرده اى پيش او آوردند. پرسيدم در اين كيسه چيست؟ فرمود: سويق جو است.(3) گفتم: چرا آن را مُهر كرده ايد؟ مى ترسيد از آن بردارند يا مايل نيستيد كسى از آن بخورد؟! فرمود: هيچ كدام! من مى ترسم فرزندانم حسن و حسين(عليهما السلام) آنها را با روغن يا زيت بيالايند! گفتم: مگر حرام است يا اميرالمؤمنين؟! فرمود: نه، حرام نيست؛ ولى بر پيشوايان و زمامدارانِ حق، لازم است خود را در شمار محروم ترين مردم قرار دهند، تا فقر و پريشانى، بينوايان را فشار و شكنجه ندهد! هنگامى كه سخن به اينجا رسيد معاويه گفت: كسى را نام بردي كه هيچ كس نمى تواند فضيلت او را انكار نمايد!».(4)
در كتاب «ربيع الابرار» زمخشرى و امثال آن، قضاياى شگفت انگيز فراوانى نظير اين قضيه ديده مى شود كه همه گواه صدق اين مدعاست.(5) تازه تمام اين جريانها و وضعى كه معاويه به وجود آورده بود هنگامى بود كه هنوز مردم، وضع زمان پيامبر(صلى الله عليه و آله) و دوران خلفا و عدم توجه آنها را به زرق و برق و شهوات دنيا فراموش نكرده بودند. به راستى خود معاويه چقدر خوب درباره خودش قضاوت كرده است، آنجا كه مطابق نقل زمخشرى در «ربيع الابرار» مى گويد: «أمّا أبوبَكْر فَقَدْ سَلَمَ مِنَ الدُّنْيا وَ سَلَمَتْ مِنْهُ، وَ أمّا عُمَرُ فَقَدْ عَالَجَها وَ عَالَجَتْهُ، و أمّا عُثْمَانَ فَقَدْ نَالَ مِنْهَا وَ نَالَتْ مِنْهُ، وَ أمّا أنَا فَقَدْ تَضَجَّعْتُها ظَهْراً لِبَطْن وَ انْقَطَعَتْ إلَيْها وَ انْقَطَعَتْ إِلَىَّ!»(6)؛ (اما «ابوبكر» از دنيا به سلامت گذشت و دنيا هم از او به سلامت! اما «عمر» آن را تدبير و چاره كرد، دنيا هم براى او تدبير و چاره اى نمود! اما «عثمان» از آن بهره بردارى كرد، دنيا هم بهره خود را از او گرفت! ولى من آن را كاملاً در آغوش گرفتم، به او پيوستم، او هم به من پيوست!).(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.