پاسخ اجمالی:
تاریخ همواره شاهد حکومت هایی بوده که نگرش های مختلفی در حکمرانی داشتند. همانند حکومت «دیکتاتوری»، که سلطنت در دست یک نفر است و او بر طبق میل و اراده خود عمل می کند. همچنین حکومت «دموکراسی» که به معنی حکومت مردم است؛ که بر اساس نوع علاقه و ارتباط بین مجتمع و دولت با مشارکت مردمی، ایجاد می گردد. از سویی حکومت دینی؛ نظامی است بر اساس اعتقاد دینی، یعنی خداوند منشأ حکومت است و حاکم، سلطه خود را از خدا می گیرد. از این رو خداوند به پیامبر(ص) می فرماید: «بین آنان به چیزی که خداوند نازل کرده حکم کن».
پاسخ تفصیلی:
تاریخ همواره شاهد حکومت هایی بوده که نگرش های مختلفی در «حکمرانی» داشته اند مهم ترین آن ها را بر می شمریم:
1- حکومت «دیکتاتوری»
نظامی است که تمام سلطه و قدرت به دست یک نفر است و او بدون توجه به قانونی خاص به مشیت و اراده خود عمل می کند. اصل این کلمه در حکومت روم به کار رفت؛ زیرا مردم حاکم را انتخاب می کردند و به مدت شش ماه تمام قدرت ها و سلطه ها به او واگذار می شد، ولی این کلمه بعدها بر هر حاکمی که متولّی تمام مراکز قدرت شود، اطلاق شد؛ هر چند با قهر و غلبه و کودتا و به شکل دائم و بدون این که خود را تابع هیچ قانون بداند به قدرت رسیده باشد.
2- حکومت «طبقاتی»
مبتکر این نوع حکومت «افلاطون» است؛ زیرا از آنجا که او با حکومت دموکراسی مخالف بود، طرح نوعی حکومت به نام «طبقاتی» یا حکومت طبقه طلایی را مطرح نمود و مقصود او از طبقه طلایی، اشراف و صاحبان فرهنگ بود که «ارسطو» نیز آن را «سلطه و قدرت حکما» نامیده است.
3- حکومت «دموکراسی»
کلمه «دموکراسی» در اصل «یونانی» و به معنای حکومت مردم است و در اصطلاح، نوعی نظام سیاسی - اجتماعی است که بر اساس نوع علاقه و ارتباط بین مجتمع و دولت با مشارکت مردمی به طور «مساوات» ایجاد می گردد. این حکومت بر این اصل استوار است که مردم منشأ قدرت و سلطه اند و اساسِ نظام، قراردادی اجتماعی است بین مردم و حاکم.
4- حکومت دینی
این نوع حکومت، نظامی است قائم بر اساس اعتقاد دینی؛ یعنی منشأ قدرت و سلطه خداوند متعال می باشد و حاکم[با واسطه یا بی واسطه، همانند حکومت انبیا و اوصیا](1) سلطه خود را از خداوند متعال اخذ کرده است. با بررسی اجمالی دیدگاه های مختلف در مورد حکومت پی می بریم به این که نوع اوّل[حکومت دیکتاتوری] هرگز مورد نظر اسلام نبوده و حتّی شخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بعد از تشکیل حکومت اسلامی در «مدینه» منوّره، مطلق العنان و رها از قانون الهی نبوده است، بلکه مأمور بوده که طبق قوانین و حدود الهی حکم کند. خداوند متعال خطاب به پیامبرش(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «وَأَنِ احْکُمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ»(2)؛ (و این که حکم کن بین آنان به چیزی که خداوند نازل کرده است).
نوع دوّم[حکومت طبقاتی] نیز از این قبیل است؛ زیرا طبق نصوص قرآن و حدیث، طبقات مردم بر یکدیگر هیچ نوع برتری جز در تقوا ندارند. امّا بی شک حکومت «دموکراسی» نیز منطبق بر نظام و حکومت اسلامی نخواهد بود؛ زیرا مطابق ادله عقلی و شرعی، مردم هیچ حقّی در تعیین پیامبر و یا امامشان ندارند و تنها ارزشی که می توان برای بیعت و انتخاب آنان دانست همان التزام عملی به اطاعت از دستورهای شخصی است که از جانب خداوند متعال به عنوان حاکم و امام و پیامبر معرفی شده و سود این انتخاب نیز به خودشان باز می گردد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.