پاسخ اجمالی:
کتاب «علل الشرایع» توسط شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م 381 ق) تالیف شده است. نام کامل کتاب «علل الشرایع و الاحکام» است و شیخ صدوق آن را برای تبیین و توضیح، مصلحتها، حکمتها و اسباب احکام شرعی و حقایق هستی تنظیم و تالیف کرده است.
پاسخ تفصیلی:
کتاب علل الشرایع توسط شیخ ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م 381 ق) تالیف شده است. نام کامل کتاب «علل الشرایع و الاحکام» است و شیخ صدوق آن را برای تبیین و توضیح، مصلحتها، حکمتها و اسباب احکام شرعی و حقایق هستی تنظیم و تالیف کرده است که البته علل در اینجا نه به معنای دقیق کلمه، بلکه به معنای سبب، حکمت و مصلحت است که به نوعی به فلسه احکام یا حقایق هستی بر می گردد.
ابواب کتاب علل الشرایع:
شیخ صدوق در بیش از پانصد مسئله مختلف به بررسی اسباب و علتها پرداخته و کتابش را در دو مجلد تنظیم نموده است؛ به طوری که در مجلد اول، دویست و شصت و دو باب و در مجلد دوم سیصد و هشتاد و پنج باب را فراهم آورده است که در مجموع ششصد و چهل و هفت حدیث را شامل میشود. این تعداد ابواب متنوع، علی رغم اینکه هر بابی دارای نام و عنوان ویژه می باشد، اما به قدری فراوان و متفاوت است که نمی توان به یک یا چند دانش محدود کرد و فصل های مخصوصی را به آن داد. بنابراین کتاب دارای ترتیب و نظم ویژهای نیست. اما به هرحال حکمتها، و اسباب و علتهای پیدایش احکام شرعی مانند نماز، روزه، حج و طهارت، یا حقایق هستی مانند خلقت ملائکه، خلقت انسان، آسمانها، زمین، گیاهان، حیوانات، جنیان و سایر موجودات، یا حقایق مربوط به ملکوت اشیاء مانند علت نامگذاری های انسانها و سایر موجودات به ویژه حکمت نام های پیامبران و اهل بیت پیامبر اسلام (علیهم الصلاه و السلام) را بر اساس روایات معتبر و مسند در این کتاب فراهم و گرد آورده است.
فراوانی بابها و موضوعات کتاب موجب شده است تا برخی از فضلا و دانشمندان فهرستی جامع برای این کتاب ارزشمند فراهم آورده و به عنوان «فهرس» کتاب علل الشرایع (تالیف محمد حسین بن علی اصغرقاضی طباطبایی تبریزی) منتشر سازند.
احادیث پایه تصنیف علل الشرایع:
شیخ صدوق کتاب خود را مانند سایر کتاب هایش بر پایه احادیث کتابهای معتبر اصول ابعمائه (منابع چهارصدگانه حدیثی شیعه که مستقیماً زیر نظر ائمه علیهم السلام و توسط شاگردان آن بزرگواران تالیف شده است) تهیه، تنظیم و تصنیف کرده است. به طوری که علاوه بر منابع متعدد موجود در میان اصول اربعمائه، پنج کتاب به طور ویژه در این زمینه یعنی علل الشرایع است که شیخ صدوق به طور فراوان از آنها بهره برده، و احادیثشان را نقل کرده است:
کتابهای علل الشرایع سایر علما:
1 ـ علل الشرایع تالیف مفضل بن عمر؛ 2 ـ العلل نوشته محمد بن علی بن ابراهیم قمی؛ 3 ـ العلل تدوین شده توسط فضل بن شاذان نیشابوری؛ 4 ـ مسائل فی العلل محمد بن سنان؛ 5 ـ کتاب العلل نگاشته احمدبن محمد بن خالد برقی.
احادیث مندرج در ذیل ابواب کتاب در زمینههای مختلف تاریخی، فقهی، هستی شناسی و عقاید است و ارزش مطالب و احادیث نقل شده در آن چنان ارزشمند و شایان توجه است که شرحها و حواشی بسیاری بر آن نوشته شده است.
شرح و حواشی کتاب علل الشرایع:
1 ـ اختصار علل الشرایع که توسط شیخ ابراهیم کفعمی نویسنده کتاب البلد الامین تنظیم و تدوین شده است؛ 2 ـ تلخیص علل الشرایع؛ 3 ـ تلخیص ملخص علل الشرایع که هر دو توسط شیخ شرف الدین یحیی بحرانی نگاشته شده است؛ 4 ـ ترتیب اسانید الخصال و معانی الاخبار و علل الشرایع و ثواب الاعمال و عقاب الاعمال للشیخ الصدوق من الموسوعه الرجالیه که زیر نظر مرحوم آیه الله سید حسین بروجردی تنظیم و تدوین شده است.
جایگاه کتاب علل الشرایع در بین علما:
این کتاب همواره در طول تاریخ توسط محدثان و متکلمان، مورد توجه و بحث و بررسی قرار گرفته است و احادیث آن توسط دانشمندان متاخر مثل ابن شهر آشوب، قطب راوندی، شهید اول و شهید ثانی، علامه مجلسی و فیض کاشانی در کتاب های مهم حدیثی نقل و شرح شده است. این کتاب با توجه به استنادهای خود شیخ صدوق به آن در سایر کتابهایش مثل عیون اخبار الرضا علیه السلام، الخصال، معانی الاخبار، و من لایحضره الفقیه، از جمله نخستین تالیفات او بوده است.
البته شیخ صدوق در ردیف آثار خود کتابهایی در باب حکمت و علل برخی مسائل مثل حج و وضو نیز نوشته است که از لحاظ کمّی و کیفی کمتر از این کتاب هستند.
کتاب علل الشرایع بارها در کشورهای اسلامی مثل عراق، لبنان و ایران به چاپ رسیده است و همچنان در مراکز علمی و کتابخانه های چاپی و دیجیتالی مهم دنیا به عنوان منبع دست اول حدیثی در موضوع خود، مورد توجه محققان و پژوهشگران می باشد.
این کتاب بارها به زبان فارسی و سایر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است که مهم ترین ترجمههای آن عبارتند از: ترجمه محمد تقی اصفهانی آقا نجفی در سال 1297 قمری، ترجمه سید هدایت الله مسترحمی اصفهانی در سال 1398 قمری و ترجمه سید محمدجواد ذهنی تهرانی در سال 1380 شمسی.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.