پاسخ اجمالی:
شکی نیست که اسلام نسبت به تأمین معیشت انسان ها و برخورداری آنان از نعمت های مادی، نهایت اهتمام را داشته و حتی در ابتدایی ترین امور معاش، انسان را رها نکرده است؛ در واقع دین، هیچ گاه از دنیای مردم فاصله نگرفته است. از این رو امام کاظم(ع) می فرماید: «آن که دنیایش را برای دینش و یا دینش را برای دنیایش رها کند، از ما نیست». بر این اساس نعمت های الهی، به مثابه بستری برای وصول به حیات اخروی است و نباید اصل قرار گیرد، و این همان نقطه مشترک ادیان الهی، برای نجات انسان از چنین مهلکه ای است.
پاسخ تفصیلی:
شکی نیست که اسلام نسبت به تأمین «معیشت» انسان ها و برخورداری آن ها از نعمت های مادی، نهایت اهتمام را دارد و با فقر و تنگدستی که راه را برای تعالی معنوی مردم ناهموار نماید، سر ستیز دارد و از آن با عنوان «مرگ بزرگ» یاد کرده است: امام علی(علیه السلام) می فرماید: «الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَکْبَر»(1)؛ (تنگدستی، مرگ بزرگ است).
خداوند از آغاز خلقت بشر، در کار تأمین «معیشت» مناسب برای مردم شد و همه چیز را برای این مقصود، فراهم نمود و حتی در جزئی ترین و ابتدایی ترین امور معاش، انسان را به حال خود وانگذاشت و همه چیز را به او آموخت و در اختیار او گذاشت؛ این بدان معنا است که دین، هیچ گاه از دنیای مردم، فاصله نگرفته و آن ها را به حال خود رها نکرده است. از سوی دیگر، «رهبانیت» و عزلت از دنیا، حتی اگر با میل و رغبت انتخاب شود، از نظر اسلام، مردود است. و برای هیچ فرد یا جامعه ای این شیوه را مجاز نمی داند: امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْيَاهُ لِدِينِهِ وَ دِينَهُ لِدُنْيَاه»(2)؛ (آن که دنیایش را برای دینش و یا دینش را برای دنیایش رها کند، از ما نیست).
امّا مسأله اساسی و مهم اینجاست که دنیا و لذّات و نعمات مادی، به مثابه بستر و ابزاری برای وصول به حیات جاودانی اخروی است و اگر حتی برای یک لحظه، اصل واقع شوند و مایه غفلت از آخرت، موجب خسارت آدمی است و این همان نقطه ای است که ادیان الهی و اسلام با آن سر ستیز دارند و تمام تلاش خود را معطوف به آن کرده اند که انسان ها را از مهلکه چنین دنیایی نجات دهند.
اگر قرار است مؤمنی به سراغ دنیا و رزق و روزی آن برود، و مؤمنانی به عمارت و آبادانی حیات مادّی خود بپردازند، و حکومتی دینی، برای آبادانی و توسعه «معیشت» جامعه، طرحی دراندازد، باید چنان معیشتی را سامان دهند که هموار کننده راه آخرت باشد و جامعه را برای حاکمیت فضیلت هایی؛ همچون عبادت، عدالت، معنویت، ایثار، انفاق، تعاون، و خلاصه، انابه دار خلود و تجافی از دار غرور، یاریگر باشد؛ در غیر این صورت، جامعه هر چه بیشتر به ثروت، تنعّم، رفاه، و تجمّل دست یابد، وزر و وبال بیشتری را برای خود فراهم کرده و عاقبت دنیوی و اخروی خطرناک تری را برای خود رقم زده است، و در چنین شرایطی خطر ثروت و غنا بیش از فقر خواهد بود.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.