پاسخ اجمالی:
پیروان «دین حق» تنها گروهی هستند که به رستگاری مطلق می رسند، اما افرادی که تابع دین حق نیستند؛ مانند عوام مردم و دانش پژوهان مخالف دین حق، که به دین خود باور دارند، آنان در مرتبه ای از رستگاری هستند. اما افراد معاندی که با حق مخالفند، جایگاه آنان دوزخ است. از این رو قرآن می فرماید: «ما هرگز[قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آن که پیامبری را مبعوث کرده باشیم». همچنین امام علی(ع) می فرماید: «فرقه ناجیه،... فرقه ای است که وجوب اطاعت مرا از کتاب خدا و سنت پیامبرش فهمیده اند، و هیچ تردیدی ندارند».
پاسخ تفصیلی:
تنها اتباع «دین حق» می توانند به «رستگاری مطلق» نایل شوند و کسانی که تابع دین حق نیستند سه دسته اند:
1- عوام مردم که بر حقانیت دین و آیین خود یقین دارند. اینان مرتبه ای از رستگاری را داشته و در نتیجه در مرتبه پایین از بهشتند.
2- دانش پژوهان از مخالفان «دین حق» که به مرام خود یقین دارند اینان نیز مرتبه ای از رستگاری را داشته و در درجه ای پایین از بهشت قرار دارند.
3- افراد معاند از دانشمندان که با حق و حقیقت در ستیز بوده اند گرچه حق را دریافته اند. این ها به طور حتم در دوزخ قرار خواهند گرفت. خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَهً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصِیراً * اِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالْوِلْدانِ لایسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَلایهْتَدُونَ سَبِیلاً * فَأُولئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یعْفُوَ عَنْهُمْ وَکانَ اللَّهُ عَفُوّاً غَفُوراً»(1)؛ (کسانی که فرشتگان[قبض ارواح] روح آن ها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آن ها گفتند: شما در چه حالی بودید؟[و چرا با این که مسلمان بودید، در صف کفّار جای داشتید؟] گفتند: ما در سرزمین خود تحت فشار و مستضف بودیم، آن ها فرشتگان گفتند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ آن ها[عذری نداشتند و] جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است. مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفتند[و حقیقتاً مستضعفند]، نه چاره ای دارند و نه راهی[برای نجات از آن محیط آلوده] می یابند).
فقهای اسلامی همه بر این امر اتفاق دارند که جمیع تکالیف الهیه مشروط به علم و قدرت است و این دو صفت را از شرایط عامه تکلیف می دانند. خداوند متعال می فرماید: «وَما کُنّا مُعَذِّبِینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً»(2)؛ (و ما هرگز[قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آن که پیامبری را مبعوث کرده باشیم[تا وظایفشان را بیان کنند]).
امام صادق(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْیَانُ وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا لَا یَعْلَمُونَ وَ مَا لَا یُطِیقُون»(3)؛ (از امتم نه چیز برداشته شده است: خطا و نسیان و آنچه بر آن مکروه شده اند و آنچه را که نمی دانند و آنچه را که طاقت آن را ندارند...).
«کلینی» به سند خود از ابی الحسن موسی بن جعفر(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «الضَّعِیفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ إِلَیْهِ حُجَّةٌ وَ لَمْ یَعْرِفِ الِاخْتِلَافَ فَإِذَا عَرَفَ الِاخْتِلَافَ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَف»(4)؛ (ضعیف کسی است که حجت و دلیل نزد او اقامه نکنند و اختلاف در بین مذاهب را نشناسد، امّا کسی که به مواضع اختلاف عارف باشد مستضعف نیست). و نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «أَنَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ ضُرُوبٌ یُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ نَاصِباً فَهُوَ مُسْتَضْعَف»(5)؛ (همانا مسلمین به اصناف مختلفی تقسیم می شوند که بعضی از آن ها با بعضی دیگر مخالف هستند. و هر کس که از اهل قبله بوده باشد و با ائمه طاهرین دشمنی نورزد او مستضعف است).
امام صادق(علیه السلام) از پدرش، و او از جدش امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِیُّونَ وَ الصِّدِّیقُونَ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ یَدْخُلُ مِنْهَا شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا... وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْت»(6)؛ (برای بهشت هشت در است: یک در، دری است که از آن پیامبران و صدیقان وارد می گردند، و یک در، دری است که از آن شهیدان و صالحان داخل می شوند. و یک در دیگر است که از آن سایر مسلمین که گوینده و شهادت دهنده به توحید و لا اله الاّ اللَّه هستند و در دل آن ها به اندازه سنگینی یک ذرّه، از عداوت ما اهل بیت نباشد، داخل می شوند).
«سلیم بن قیس هلالی کوفی» در کتاب خود از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت می کند: پس از آن که حضرت(علیه السلام) امّت را به هفتاد و سه فرقه تقسیم کرد که یک فرقه آنان در بهشت و هفتاد و دو فرقه در جهنم هستند و از این هفتاد و سه فرقه، سیزده فرقه بر محبت اهل بیت منسوب بوده که فقط یک دسته از آن ها اهل نجات و دوازده فرقه دیگر اهل آتشند. آن گاه حضرت(علیه السلام) می فرماید: «امّا فرقه ناجیه راه یافته مؤمنه مسلمه توفیق یافته ارشاد کننده، همان یک فرقه ای است که به من گرویده و اوامر مرا گردن نهاده و در برابر فرمان من تسلیم شده و از دشمنان من بیزاری جسته و دوست من و مبغض دشمن من گردیده و حق و امامت و وجوب اطاعت مرا از کتاب خدا و سنت پیامبرش فهمیده باشد، پس هیچ گونه شک و تردید در دل او پیدا نشود...».
«سلیم بن قیس» می گوید: در اینجا به امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرض کردند: «حال کسانی که توقف نموده، دشمنی و خصومت با شما نکرده و مرتکب جرم و گناهی درباره شما نشده اند، و کینه و عداوت شما را در دل نگرفته اند و در تحت ولایت شما در نیامده و از دشمنان شما هم بیزاری نجسته اند و گفتارشان این است که ما نمی دانیم و حقیقت بر ما مکشوف نشده است و در این گفتار صادق هستند، چیست؟» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «این فرقه ای که شما آن را توصیف کرده اید جزء آن هفتاد و سه فرقه نیستند، بلکه خارج از آنان اند.
مراد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از هفتاد و سه فرقه، فرقه هایی هستند که هر کدام عَلَم خود را برافراشته و خود را مشهور و مردم را به دین و آیین خود دعوت می کنند و دارای شخصیت و اراده استقلالی هستند. یک فرقه از آنان متدین به دین خدا و هفتاد و دو فرقه از آنان متدین به دین شیطان اند، و دوستی و ولایت شیطان و پیروان او را در سر می پرورانند و از مخالفین او برائت و بیزاری می جویند. این ها افرادی هستند که یا در بهشت بدون حساب و یا در دوزخ بدون حساب داخل می شوند. امّا کسانی که خداوند را به یگانگی بشناسند و به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ایمان آورند و هر یک از آنان به ضلالت و گمراهی دشمنان ما معرفت پیدا نکرده و دست نیافته اند، و نیز به عداوت و دشمنی با ما دست نیازیده و در شریعت بدعتی نگذارده، حرامی را حلال، و حلالی را حرام نکرده است، و به تمام آنچه امت اتفاق کرده و اختلاف ننموده اند که خداوند عزّوجلّ به آن امر فرموده اخذ کرده و از تمام آنچه جمیع امت اتفاق کرده اند که خداوند نهی فرموده است، خودداری کرده است، و به طور کلی دخالتی در شریعت خدا نکرده، چیزی را از جای خود تغییر نداده و حلال و حرام نکرده و در عین حال حق و ولایت دستگیر او نشده است، و هر چیزی را که نمی دانسته عملش را به خدا واگذار کرده و از خود فتوا و رأیی بر خلاف واقع نداده است. این چنین شخصی از اهل نجات است. و این طبقه در میان جماعت مؤمنان و مشرکان اکثریت مردم را تشکیل می دهند، و اعظم طبقات خلقند و حساب و روز پاداش و میزان و اعراف از آنان است. و نیز جهنّمی هایی که به برکت شفاعت پیامبران و فرشتگان و مؤمنان از دوزخ خارج شده و نجات می یابند این کسانند و لذا آن ها را جهنمی می گویند...».(7)
«علی بن ابراهیم قمی» به سندش از «ضریس کنانی» نقل کرده که گفت: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: «فدایت شوم، افرادی هستند که به وحدانیت خداوند عزّوجلّ اقرار و اعتراف و نیز به نبوّت پیامبر(صلی الله علیه وآله) اقرار کرده اند ولی به ولایت شما آشنا نشده اند و از گناهکارانی هستند که می میرند، و امامی ندارند، حال آن ها چیست؟». حضرت(علیه السلام) فرمود: «هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِی حُفَرِهِمْ لَا یَخْرُجُونَ مِنْهَا- فَمَنْ کَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ یَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ- فَإِنَّهُ یُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِی خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ الرَّوْحُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ فَیُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَیِّئَاتِهِ- فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّه»(8)؛ (این افراد را در قبرهای خود نگه می دارند به طوری که خارج نمی شوند. از میان افرادی که اعمال صالحه انجام داده اند و نسبت به ما از آن ها عداوتی بروز ننموده است، از زیر قبر آن ها نقبی می کشند تا بهشتی که پروردگار در مغرب خلق کرده و از این راه نسیمی از آن بهشت پیوسته در این قبور می آید تا روز قیامت و تا این که خدا را ملاقات کنند. پس خداوند به حساب آنان رسیدگی فرموده، یا به بهشت و یا به دوزخ بفرستد. این افراد کسانی هستند که [الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّه] اند؛ یعنی نگه داشته می شوند تا امر خداوند درباره آنان صادر شود).(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.