پاسخ اجمالی:
اراده خداوند مطلق است؛ یعنی افعال انسان از اراده او سرچشمه می گیرند. امّا چنین مفهومی به معنای سلب اراده از انسان نیست؛ زیرا این دو اراده در طول یکدیگرند نه در عرض هم، که وجود یکی مانع وجود دیگری گردد. «اراده الهى» به معنای وجود نظام علّى و معلولى حاکم بر پدیده های جهان است؛ نه مداخله بى واسطه خدا. در این بین «اراده انسان» نیز جزئى از همين نظامى است كه خدا آفريده؛ نه چيزى خارج از آن.
پاسخ تفصیلی:
«اراده الهی» مانند سایر صفات فعلیه خداوند صفتی مطلق است و در قرآن مجید نیز در آیاتی بر «اراده مطلق» خداوند اشاره شده است. در آیه 30 سوره انسان می خوانیم: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه»؛ (و شما هيچ چيز را نمى خواهيد مگر اينكه خدا بخواهد).
با این وجود، این سوالات مطرح می گردد که:
ـ آیا انسان، موجودی صاحب اراده و اختیار است؟
ـ اگر اراده خداوند متعال مطلق است و می تواند در همه شئون و جزئیات هر کدام از مخلوقات خود تصرّف کند، جایگاه اراده ما کجاست؟
ـ آیا ما اراده ای مستقل از «اراده مطلق» خداوند متعال در انجام کارهایمان داریم؟
ـ آیا با توجّه به اطلاق و شمول بی حدّ و حصری که اراده خدواند متعال دارد، رواست که مسئولیّت کارهای آدمی را مستقیما متوجّه او بدانیم؟
ـ آیا اراده الهی سبب تحقّق اعمال انسان شده است یا اراده خود او؟
برای درک چگونگی رابطه اراده الهی با اراده و اختيار انسان باید با دقّت «آیات و روایات اسلامی» را مورد بررسی قرار دهیم؛ امّا پیش از آن لازم است بدانیم که تأثير چند علّت در پيدايش يک پديده از صور ذیل خارج نیست:
1. چند علّت با هم و در كنار يكديگر تأثير می كنند. مانند اينكه اجتماع بذر و آب و حرارت و ... موجب شكفتن بذر و رويش گياه مى گردد.
2. هر يک از آنها به صورت متناوب و به نوبت تأثير مى بخشند. چنان كه چند موتور به صورت متناوب روشن می شوند و موجب ادامه حركت هواپيما می گردند.
3. تأثير آنها مترتّب بر يكديگر باشد؛ چنانچه تأثير اراده انسان در حركت دست، و تأثير دست در حركت قلم، و تأثير قلم در پيدايش نوشته موثر است. به طورى كه طول عمر پديده بر تعداد آنها تقسيم مى شود و هر بخشى از آن معلول يكى از عوامل باشد.
4. تأثير مترتّب «چند عامل طولى» به گونه اى كه وجود هر يک از آنها نیز وابسته به وجود ديگرى باشد؛ برخلاف فرض قبلى كه وجود قلم، وابسته به وجود دست نبود و وجود دست هم وابسته به اراده انسان نبود.
نسبت «اراده الهى» و «اراده انسان» از همين قسم اخير مى باشد؛ زيرا وجود انسان و اراده او وابسته و مترتّب بر اراده الهى است؛ امّا استناد افعال انسان به اراده خداوند متعال منافاتى با استناد آنها به خود وى ندارد؛ زیرا اين استنادها در طول يكديگر هستند و تزاحمى با هم ندارند و چنان نيست كه يا بايد مستند به اراده انسان باشند و يا مستند به اراده خدا. به عبارتی، اين دو اراده در عَرض يكديگر و [به تعبیر منطق دانان] «مانعه الجمع» (به صورتی که نتوانند با یکدیگر جمع شوند) نيستند.(1)
به بیان دیگر، «مشيت و اراده الهى»، به معنای وجود همین نظام علّى و معلولى حاکم بر پدیده های جهان است؛ نه مداخله بى واسطه خدا. در این بین اراده آدمی نیز جزئى از همين نظامى است كه خدا آفريده؛ نه چيزى خارج از آن. در واقع خداوند به ما نيرو و توان داده، عقل و هوش و قدرت جسمانى بخشيده، و اين امكانات لحظه به لحظه از ناحيه خداوند به ما مى رسد و اگر يک لحظه كوتاه لطف او از ما قطع گردد و رابطه ما با او بريده شود، معدوم خواهيم شد.(2) ما اگر مى توانيم كارى انجام بدهيم با اراده ای است كه او به ما داده است. يعنى او خواسته و اراده کرده است كه ما آزاد باشيم و با اراده خود افعالی انجام دهیم.
بنابراین، با این توضیحات مشخص می شود که هیچ کس با هیچ استدلال و توضیحی نمی تواند اراده خود در شکل گرفتن اعمال و رفتارش را نفی نماید و از مسئولیت و عواقب احتمالی اعمالش شانه خالی کند. قرآن مجید نیز همواره در موارد متعدّدی این حقیقت را مورد اشاره قرار می دهد و همواره انسان را در گرو اعمالش معرّفی می نماید. آیاتی مانند «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَه»(3)؛ (هر انسانى در گرو اعمال خود مى باشد) یا «كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهين»(4)؛ (هر فردى در گرو اعمالى است كه انجام داده) و یا «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»(5)؛ (ما راه را به انسان نشان داديم خواه شكرگزارى كند يا كفران) یا «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(6)؛ (خداوند سرنوشت هيچ قوم [و ملّتى] را تغيير نمى دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند) و بسیاری دیگر از آیات قرآن همگی مؤیّد این موضوع هستند. در میان احادیث به جا مانده از اهل بیت(علیهم السلام) نیز بیانات بسیار زیادی درباره اثر مستقیم اختیار انسان در اعمالش و به رسمیّت شناختن این تأثیر از سوی خداوند در نظام علّی و معلولی پدیده های جهان وارد شده است که در اینجا به یکی از آنها اشاره می کنیم.
در حديثى از امام رضا(علیه السلام) می خوانیم که وقتی کسی از ایشان پرسید: «آیا خداوند بندگانش را بر معصیت مجبور می کند؟» فرمود: «بَلْ يُخَيِّرُهُمْ وَ يُمْهِلُهُمْ حَتَّى يَتُوبُوا... مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُجْبِرُ عِبَادَهُ عَلَى الْمَعَاصِي... فَلَا تَأْكُلُوا ذَبِيحَتَهُ وَ لَا تَقْبَلُوا شَهَادَتَهُ وَ لَا تُصَلُّوا وَرَاءَهُ وَ لَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّكَاةِ شَيْئاً»(7)؛ ([نه] بلكه آنها را آزاد مى گذارد و مهلت مى دهد تا از گناه خويش توبه كنند... هر کس گمان کند که خداوند بندگانش را بر معصیت مجبور می کند، قربانی اش را نخورید، شهادتش را نپذیرید، به امامتش نماز مگذارید و از زکات اموالتان چیزی به او ندهید).
بنابراین معلوم می شود که انسان موجود بی اراده ای نیست که در رفتارهایش مجبور باشد. به همین دلیل در تفسیر آیه «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه» نیز گفته شده است که قدرت، توان و آزادى اراده ما همه به خواست خداوند و از ناحيه او است و هر زمان اراده كند مى تواند اين قدرت و آزادى اراده را سلب كند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.