پاسخ اجمالی:
سرچشمه اصلى «پاداش و كيفر» در قیامت، آثار و نتايج اعمال در روح و جسم آدمى و همچنين تجسم آنهاست و در آيات و روايات تعبيرات جالبی در این زمینه وجود داد؛ قرآن می فرماید: «آنها كه زراعت و كشت سراى ديگر را با اعمال نيك خود مى طلبند كشت آنها را افزون مى كنيم». تعبير به كشت نشان مى دهد پاداش و كيفر در آن جهان چيزى جز نتايج اعمال خود انسان نيست. هم چنین می فرماید: «اما ستمگران هيزم و آتش افروز دوزخند»؛ در واقع آتش صورت دیگر اعمال آنهاست كه به فرمان خدا رنگ ابديت گرفته كه از آن به اثر عمل می توان تعبير نمود.
پاسخ تفصیلی:
برداشت هاى نادرست از مسئله «پاداش و كيفر» در عالم پس از مرگ، آن را بصورت معمايى با نقاط مبهم فراوان درآورده است؛ پيرامون مسأله پاداش و كيفر در عالم پس از مرگ و رستاخيز نقاط مبهم فراوان و علامت هاى استفهام زيادى ديده مى شود كه غالباً از تفسيرهاى نادرست در مورد اصل مسأله پاداش و كيفر سرچشمه مى گيرد. مثلاً بعضى، از خود مى پرسند: گناهان ما چه زيانى به خدا مى رساند كه ما را مجازات مي كند؟ وانگهى ما بد مى كنيم او كه بزرگ است و عالم و قادر، چرا ما را مكافات مى كند؟ پس فرق ميان «ما» و «او» چيست؟ او بزرگوارى كند و گذشت نمايد! از همه اينها گذشته ستمگرترين و گناهكارترين كفّار حداكثر يكصد سال عمر خود را غرق عصيانگرى و ويرانگرى مي كنند چرا ميليونها سال و بيشتر بلكه براى هميشه مجازات شوند و مُخلَّد در عذاب گردند؟
اصولاً مجازات يا از روح انتقام جويى سرچشمه مى گيرد، يا براى عبرت ديگران و يا تربيت خود خلافكاران است و هيچ يك از اين سه موضوع درباره كيفرهاى پس از مرگ درست نيست؛ اما انتقام و انتقام جويى از ساحت پاك پروردگار به دور است؛ زيرا انتقام برخلاف آنچه تصور مى شود نشانه قدرت نيست؛ بلكه نشانه ضعف و ناتوانى روح آدمى است. انتقام، مرهمى بر ارواح مجروح و زخم خورده است و يا به تعبير صحيح تر عاملى است براى تخدير ارواح ناراحت و ناتوان و بيمار. بنابراين كيفرهاى الهى داراى «عنصر انتقامى» نيستند.
همچنين «عنصر تربيتى» براى خود شخص مرتكب گناه يا ديگران ندارد، چه اينكه مركز تربيت، اين جهان است، و در جهان ديگر، تربيت مطرح نيست، بنابراين مجازات هاى عالم پس از مرگ، مانند قوانين كيفرى و جزائى اين جهان هم نيست؛ زيرا در اين گونه كيفرها و مجازاتها مسأله تربيت كاملاً مفهوم دارد؛ ولى نسبت به بعد از مرگ نامفهوم است.
تمام اين سؤالات پيچيده را با توجه به يك حقيقت مى توان پاسخ گفت و آن اينكه: سرچشمه اصلى كيفرها و مجازاتها در عالم رستاخيز و پس از مرگ، آثار و نتايج خود گناه در روح و جسم آدمى و همچنين تجسم آنهاست.
توضيح اينكه: در آيات و روايات اسلامى تعبيرات جالب و حساب شده اى درباره چگونگى ارتباط اين جهان با جهان پس از مرگ ديده مى شود كه مى تواند روشنگر نقاط تاريك اين بحث باشد، مثلاً در آيه 20 سوره «شورى» مى خوانيم: «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في حَرْثِهِ»؛ (آنها كه زراعت و كشت سراى ديگر را [با اعمال نيك خود] مى طلبند كشت آنها را افزون مى كنيم). تعبير به «كشت» تعبير جالبى است كه نشان مى دهد پاداش و كيفر در آن جهان چيزى جز نتايج اعمال خود انسان نيست. همچنین در آيه 15 سوره «جن» مى خوانيم: «وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا»؛ (اما ستمگران هيزم و آتش افروز دوزخند). بنابراين آنها و اعمالشان هستند كه در شكل آتش ظاهر مى شوند، پس آن آتش چهره ديگرى از اعمال خود آنهاست كه دامانشان را مى گيرد. در آيه 39 سوره «صافّات» چنين آمده است: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ (پاداشى به شما داده نمى شود جز اعمالى كه انجام داده ايد). بنابراين پاداششان همان اعمالشان است كه به دست آنها مى رسد!
از همه اين تعبيرات به خوبى استفاده مى شود كه آنچه ما در جهان پس از مرگ با آن سر و كار داريم، همان اعمال نيك و بد ماست كه به صورت انرژي هاى سودمند و يا ويرانگرى در اين جهان از ما صادر گرديده، و علاوه بر اینکه روح ما را تكامل داده يا جريحه دار ساخته، در پرونده جهان هستى همچنان باقى مانده و طبق قانون تكامل پرورش يافته است. اين اعمال در آن روز از مخفيگاه هاى خود خارج مى شوند و پس از تغيير شكل دادن - كه از آثار عمومى انرژي هاست - در قيافه هاى جديدى بر ما ظاهر مى شوند و اين چهره هاى جديد، ما را تا اعماق جان نشاط مى بخشند، و يا مى سوزانند و در هر حال با ما هستند و از ما جدا نمى شوند.
اينها همانند همه چيز ديگر اين جهان، نابود نمى گردند و به فرمان خدا مانند خود ما رنگ ابديت به خود مى گيرند، و به اين ترتيب مسأله كيفر و پاداش نه همانند مزد كارگران و مجازات بردگان است، و نه جنبه انتقامى دارد و نه درس عبرت است براى مرتكبين آنها و يا ديگران، بلكه نوع ديگرى است كه از آن به «اثر عمل» مى توان تعبير نمود.
جالب توجه اينكه: در روايت معروفى تصريح شده كه «اَلدُّنْيا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ»؛ (اين جهان، كشتگاه جهان ديگر است) با توجه به مفهوم «مزرعه» روشن مى شود آنچه در آنجا مى درويم محصول و تكامل يافته همان بذرهاى اعمال نيك و بدى است كه در اينجا افشانده ايم. اگر ما چند گرم بذر خار مغيلان در راه خود بيفشانيم و پس از چند سال خود را با يك ميدان وسيع خارهاى جانگداز كه به حكم اجبار بايد از لابه لاى آنها عبور كنيم رو به رو ببينيم، آيا چيزى جز محصول عمل خود را دريافت داشته ايم؟
همانطور كه اگر چند گرم بذر گل در زمين هاى اطراف خود بپاشيم و پس از مدتى با صحرايى از گل هاى خوشبو كه بوى عطر دل انگيزشان جان انسان را تازه مى كند، و زيبايى آنها چشم را نوازش و دل را آرامش مى بخشد، رو به رو شويم، با همان نتيجه عمل خود رو به رو شده ايم. نه در صورت اول كسى به ما ستم كرده و نه در صورت دوم چيزى بى جهت و بدون حساب دريافت داشته ايم، و در هر دو صورت محصول عمل خود را بازيافته ايم.(دقت كنيد)
حال مى پرسيم اگر آن خارها و اين گلها جاودانى و ابدى باشند و ما را براى هميشه در شكنجه يا لذت فرو برند آيا كسى در اينجا مقصر است؟ يا با مسأله عدالت منافاتى دارد؟ و يا حق شكايت از اين وضع را داريم؟ اگر دريافت و برداشت ما از مسئله پاداش و كيفر جهان پس از مرگ چنين باشد، همه علائم استفهام ها از پيرامون اين مسئله برچيده خواهد شد.(باز هم دقت كنيد)(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.