پاسخ اجمالی:
«جزع» نقطه مقابل «صبر» است و حالت بى قرارى و ناشكيبايى در برابر حوادث و مشكلات است، به گونه اى كه انسان را به زانو درآورده و مأيوس و بى تاب كند و يا از تلاش براى رسيدن به مقصد باز دارد. جزع انسان را از رسيدن به مقامات والا باز مى دارد و از مقام او در جامعه می کاهد. در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده و انسان های تربیت نیافته و فاقد شخصیت را موجودی حریص و كم طاقت معرفى مى كند كه وقتى بدى به او برسد، بى تابى مى كند و هنگامى كه خوبى به او رسد، بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود.
پاسخ تفصیلی:
«جزع» نقطه مقابل «صبر» است و آن، حالت بى قرارى و ناشكيبايى در برابر حوادث و مشكلات است، به گونه اى كه انسان در برابر حادثه زانو زند، مأيوس شود، بى تابى كند و يا از تلاش و كوشش براى رسيدن به مقصد چشم بپوشد. جزع يكى از بدترين و نكوهيده ترين صفات است كه انسان را در دنيا و آخرت به بدبختى مى كشاند و از رسيدن به مقامات والا باز مى دارد و ارزش و مقام او را در جامعه كاسته، شربت زندگى را در كامش تلخ و شهد حيات را شرنگ مى سازد. قرآن مجيد در سوره «معارج»، انسان را موجودى حريص و كم طاقت معرفى مى كند كه وقتى بدى به او برسد، بى تابى مى كند و هنگامى كه خوبى به او رسد، بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود: «اِنَّ الاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوعاً * وَ اِذَا مَسَّهُ الْخَيرُ مَنوعاً».(1) منظور از انسان در اين آيه ـ همانند بعضى از آيات مشابهى كه انسان را با صفات ناشايستى توصيف كرده ـ انسان هاى تربيت نيافته و به اصطلاح خود رو و فاقد شخصيت است و لذا در ذيل همين آيات با جمله «اِلاَّ الْمُصَلِّينَ ... وَ الَّذِينَ هُم عَلَى صَلَاتِهِم يُحَافِظُون»(2)، افراد با ايمانى را كه به نماز و كمك به محرومان و اصول عفّت و امانت و شهادت به حق وفا دارند، استثنا كرده و از تحت عنوان «هلوع» خارج مى كند. تعبير آيات فوق، شايد اشاره به اين باشد كه معمولاً افراد جزوع و ناشكيبا بخيل هم هستند؛ همان گونه كه بخيلان ناشكيبا مى باشند؛ به تعبير ديگر اين دو صفت با يكديگر رابطه دارند و از اين رو در مفهوم «هلوع» جمع شده اند.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.