پاسخ اجمالی:
انسان مؤمن برای اطمینان از ریشه کن شدن بيماري «تكبّر» در وجود خويش، باید خود را در معرض آزمایش هاي جدید قرار دهد. مثلاً ببيند هنگام شركت در مجالس آيا دوستان را بر خود مقدم مي كند؟ برای خرید نیازهای زندگی آيا حاضر است شخصاً به بازار برود؟ و ... اگر انجام این کارها برای فرد سخت و ناگوار نباشد تکبر از وجود او پاک شده و اگر از انجام آنها احساس ناراحتی و سنگینی کند بداند هنوز ریشه های آن در وجودش باقی است؛ در هر صورت برای گرفتار نشدن به خودفریبي، بهتر است از قضاوت دیگران نیز بهره مند شویم.
پاسخ تفصیلی:
بيماريهاى اخلاقى شباهت زيادى به بيماريهاى جسمانى دارد و با مقايسه آن دو با يكديگر بسيارى از مشكلات حلّ مى شود؛ از جمله اينكه طبيب پس از درمان بيمارى جسمانى بار ديگر بيمار را به آزمايشگاه مى فرستد تا از بهبودى كامل او مطمئن شود و اگر آثارى از بيمارى را در او ببيند به درمان خود ادامه مى دهد تا بيمارى به كلّى ريشه كن شود. بزرگان علم اخلاق در برخورد با بيمارى خطرناك «تكبّر» نيز همين روش را پيشنهاد كرده اند، به اين گونه كه وقتى انسان به درمان تكبّر مى پردازد براى اطمينان به ريشه كن شدن آن بايد خود را در معرض آزمايش جديد قرار دهد تا از ريشه كن شدن اين بيمارى مطمئن شود. مرحوم فيض كاشانى با استفاده از کتاب «احياء العلوم» آزمايش هايى را در اين زمينه پيشنهاد مى كند كه جالب توجّه است از جمله:
1. با بعضى از اقران و همرديفان به مناظره مشغول شود و ببيند اگر حق از زبان دوستش ظاهر شد آيا حاضر است به راحتى آن را بپذيرد و حتّى از او تشكّر كند؟ يا هنوز براى او پذيرش حق از دوست همرديف يا از شاگردش سنگين است؟ در صورت اوّل كبر ريشه كن شده و در صورت دوم هنوز ريشه هاى آن باقى است!
2. با دوستان و همرديفانش در مجالس شركت كند و آنها را بر خود مقدّم دارد و پشت سر آنها وارد مجلس شود و پايين تر از آنان بنشيند، اگر براى او سخت و ناگوار نبود تكبّر از وجود او رخت بر بسته و اگر احساس ناراحتى و سنگينى مى كند بداند هنوز ريشه هاى آن باقى است! ولى گاه در اينجا شيطان دامى بر سر راه انسان مى افكند و براى اين كه خود را در انظار مردم، انسان خوب و متواضع جلوه دهد به او مى گويد در پايين ترين نقطه مجلس بنشين و در ميان افراد عادى قرار بگير و تصوّر مى كند اين نوعى تواضع است در حالى كه هدفش اين است از اين طريق بزرگى شخصيّت خود را نشان دهد و نظرها را به سوى خود جلب كند كه در واقع نوعى تكبّر آميخته با رياكارى است.
3. اگر شخص فقير و مستمندى از او دعوتى به عمل بياورد دعوتش را با ميل بپذيرد، يا اگر دوستى نيازى داشت براى انجام حوائج او مثلاً به بازار رود، اگر اين گونه كارها بر او سنگين نبود كبر ريشه كن شده، و الّا بايد به درمان ادامه دهد!
4. براى خريد نيازهاى زندگى شخصاً به بازار برود، اگر براى او سخت بود هنوز ريشه هاى تكبّر باقى است و اگر مايل بود مردم او را در اين حال ببينند و به تواضعش آفرين بگويند باز متكبّر رياكارى است!
به يقين نمى توان انكار كرد كه اين امور در همه محيطها و همه زمانها يكسان نيست، گاه مى شود كه براى بعضى اشخاص بعضى از اين كارها عيب است و اگر چنين كارى را كنند ضربه اخلاقى براى مردم حاصل مى شود، لذا در حديثى مى خوانيم: «امام صادق(عليه السلام) مردى از اهل مدينه را ديد كه چيزى براى خانواده اش خريده و به سوى خانه مى برد، هنگامى كه چشم امام(عليه السلام) به او افتاد شرمنده شد، امام(عليه السلام) فرمود: [نگران نباش] چيزى است كه براى خانواده ات خريده اى و به سوى آنها مى برى، به خدا سوگند اگر مردم مدينه بر من عيب نمى گرفتند من هم دوست داشتم اشيايى از بازار براى خانواده ام بخرم و خودم براى آنان ببرم»، اين در حالى است كه جدش اميرمؤمنان علي(عليه السلام) اين كار را مى كرد و كسى در آن زمان بر آن حضرت(عليه السلام) خرده نمى گرفت، هدف اين است كارهاى متواضعانه بر او گران نباشد.
5. لباسهاى ساده و كم ارزش بپوشد، اگر احساس ناراحتى نكرد تكبّر از وجودش رخت بربسته و در غير اين صورت هنوز گرفتار است، در حديث آمده است كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) فرمود: «مَنْ اِعْتَقَلَ الْبَعِيرَ وَ لَبِسَ الصُّوفَ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْكِبْرِ!»(1)؛ (كسى كه پاى شتر را شخصاً ببندد و لباس پشمينه بپوشد [و احساس ناراحتى نكند] از كبر پاك شده است!). ولى مبادا انجام اين كارها براى خودنمايى و ابراز تواضع باشد كه خود نوعى تكبّر توأم با رياكارى محسوب مى شود. باز تكرار مى كنيم كه زمانها و مكانها و اشخاص همه يكسان نيستند، بايد بدون تعصّب شرايط را در نظر گرفت و بدون فريب دادن خويشتن، مقتضاى زمان و مكان و موقعيّت هر شخص را مشخّص نمود و براى اين كه در اين گونه موارد گرفتار خودفريبى نشويم بايد از قضاوت ديگران نيز استفاده كنيم.
راستى چرا بسيارى از مردم به طب جسمانى فوق العاده اهمّيّت مى دهند و بارها و بارها به انواع آزمايش ها مى پردازند تا از سلامت خود مطمئن شوند، ولى براى طب روحانى و اخلاقى كه ضامن سعادت جاويدان و نجات جان انسان است و به مضمون آيه «اِلّا مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»(2)؛ (تنها راه خوشبختى داشتن قلب سليم است) اهمّيّتى قائل نيستند؟!(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.