پاسخ اجمالی:
«حرص» صفتی است نفسانی که انسان را به اندوختن بیش از احتیاج خود وا می دارد. این صفت از شاخه های حُبّ دنیا و از صفات هلاك كننده است. در روايت آمده كه حرص آن است كه انسان چيز كمى را جستجو كند در برابر چيز بسياري كه از دست مى دهد و در روايت ديگر آمده: انسان پير مى شود امّا دو صفت در او جوان مى گردد: حرص و آرزوهاى طولانى.
پاسخ تفصیلی:
گرچه معنى و مفهوم «حرص» اجمالاً بر همه روشن است؛ ولى توجّه به مفهوم دقيق آن نكته هاى تازه اى را به ما مى آموزد.
راغب اصفهاني در «مفردات»، حرص را به معنى شدّت تمايل به چيزى مى داند و مى گويد: «اين واژه در اصل به معنى فشردن لباس به هنگام شستشو به وسيله كوبيدن چوب مخصوصى بر آن است!».
اميرمؤمنان علي(عليه السلام) تعبير بسيار جالبى در تعريف حرص دارد: «هنگامى كه از حضرتش پرسيدند: حرص چيست؟ فرمود: «هُوَ طَلَبُ الْقَلِيلِ بِاِضَاعَةِ الْكَثِيرِ!»(1)؛ (حرص آن است كه انسان چيز كمى را جستجو كند در برابر چيز بسياري كه از دست مى دهد!)».
علماى اخلاق، حرص را از رذايل اخلاقى و متعلّق به قوّه شهويّه مى دانند و در تعريف آن چنين مى گويند: «حرص صفتى است نفسانى كه انسان را به اندوختن بيش از احتياج خود وا مى دارد و از شعب حبّ دنيا و از صفات مهلكه و از اخلاق گمراه كننده است و در واقع می توان گفت: حرص به بيابانى مى ماند كه كرانه هاى آن ناپيداست و همچون سرزمين وحشتناك و بى انتهایی است كه هر قدر حريص در آن پيش مى رود به آخر آن نمى رسد».
«حريص» به كسى مى ماند كه مبتلا به بيمارى استسقاء شده است هر چه آب مى آشامد تشنگى او فرو نمى نشيند. «حريص» هيچ دليل منطقى را نمى پذيرد، مثلاً اگر به او گفته شود كه هشتاد سال عمر كرده اى و چيزى از عمر تو باقى نمانده، اين همه تلاش و وَلَع براى جمع آورى مال به خاطر چيست؟! در عين اينكه پاسخى براى اين سؤال ندارد باز هم دست از كار خود نمى كشد، بلكه به عكس، گاهى انسان با افزايش سن و سال و نزديك شدن به آخر خط، حريص تر مى شود، چنانكه در حديث معروفى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) آمده است: «يُشِيبُ بْنُ آدَمَ وَ يَشُبُّ فِيهِ خَصْلَتَانِ: اَلْحِرْصُ وَ طُولُ الْاَمَلِ!»(2)؛ (انسان پير مى شود امّا دو صفت در او جوان مى گردد: حرص و آرزوهاى طولانى!).
اين نكته قابل توجّه است كه حريص، غنا و بى نيازى را در برون مى جويد؛ در حالى كه ريشه غنا را بايد در درون جان پيدا كرد. از يكى از دانشمندان سؤال شد حقيقت غنا و بى نيازى چيست؟ در پاسخ گفت: اين است كه آرزوهايت كوتاه باشد و به آنچه خدا به تو داده است راضى شوى.
در حديث بسيار پر معنايى كه هم از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) نقل شده و هم از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) مى خوانيم: «خَيْرُ الْغِنىَ غِنَى النَّفْسِ»(3)؛ (بهترين بى نيازى، بى نيازى روح انسان است). در تعبير ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «اَلْغِنَى فِى الْقَلْبِ، وَ الْفَقْرُ فِى الْقَلْبِ»(4)؛ (غنا و بى نيازى در درون جان انسان است، فقر و نياز نيز در درون جان اوست).
آرى اگر روح به خاطر حرص گرسنه باشد، تمام دنيا را به انسان بدهند باز فقير است و اگر روح بى نياز و سيراب گردد، تمام جهان را از او بگيرند بى نياز است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.