پاسخ اجمالی:
از نشانهها و صفات شيعه واقعي، داشتن «خوف و رجاء» است كه براى حركت به سوى كمال، به اين دو نيروي پيش برنده و بازدارنده احتياج است و امام(ع) به آن دو اشاره كرده مىفرمايد: «اگر از غضب خدا مىترسى، گناه نكن كه اگر گناه كنى خوف تو دروغين است و اگر اميد به رحمت خدا دارى، بايد كارى كنى كه مورد رحمت خدا قرار گيرى و اگر چنين نكنى، اميدواري ات دروغين است». بنابراين براي شناخت انسانهاى باايمان بايد به سراغ دو نشانه آن كه «خوف و رجاء» است رفت.
پاسخ تفصیلی:
«قَالَ الإمامُ الصَّادِقُ(عليه السلام): لاَتَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لاَتَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى تَكُونَ عَامِلاً لِمَا تَخَافُ وَ تَرْجُو»(1)؛ (امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد: هرگز مؤمن و اهل ايمان نخواهى بود؛ مگر آن زمان كه ترس از خدا و اميد به او داشته باشى و ترسان و اميدوار نخواهى بود؛ مگر آن زمانى كه اين ترس و اميد در عملِ تو تأثير داشته باشد).
شرح حديث:
براى حركت به سوى كمال و مقصود دو نيرو لازم است:
1. نيروى پيش برنده.
2. نيروى بازدارنده.
نيروى پيش برنده نيرويى است كه دستگاه را به سوى مقصود پيش مىبرد و نيروى بازدارنده دستگاه را در جايى كه مىخواهد منحرف شود، حفظ مىكند. تمام دستگاههايى كه حركت مادّى يا معنوى دارند اين دو نيرو را در مقابل هم لازم دارند تا سالم به مقصد برسند.
ترس و اميدوارى به عنوان دو نيروى بازدارنده و پيش برنده، نقش مهمّى در مسائل اخلاقى دارد و در روايات بر آن تأكيد فراوانى شده است. در بعضى از روايات آمده است كه اگر تمام عبادت عابدان دنيا را انجام دهى، بايد از عمل خود ناراضى باشى و مغرور نشوى و اگر تمام گناهان را مرتكب شدى، همچنان اميدوار باشي، شايد هدايت شدى.
امام(عليه السلام) در اين روايت مىفرمايد تو با ايمان نمىباشى؛ مگر اينكه اين دو نيرو در تو زنده باشد. اين دو نيرو دو نشانه دارد كه امام(عليه السلام) آن دو را بيان كرده و مىفرمايد: اگر از غضب خدا مىترسى، گناه نكن كه اگر گناه كنى خوف تو دروغين است و اگر اميد به رحمت خدا دارى، بايد كارى كنى كه مورد رحمت خدا قرار گيرى و اگر چنين نكنى، اميدوارى تو دروغين است. بنابراين اگر بخواهيم انسانهاى با ايمان را بشناسيم نشانه آن «خوف و رجاء» است و علامت راستين اين دو عمل ظاهر است (عمل او نشان دهنده حالت درونيش باشد).
اين دو مقياس براى جامعه هم صادق هست؛ يعنى همانگونه كه انسان نبايد مغرور و مأيوس باشد، جامعه هم بايد چنين باشد؛ به اين معنا كه بايد به پيروزيش اميدوار باشد؛ ولى از ضربات دشمن هم بترسد و بين خوف و رجا باشد؛ چرا كه خوف او سبب مىشود خود را در مقابل دشمن مجهّز كرده و اميدش سبب مىشود كه با دلگرمى به سوى مقصود پيش رود.
حضرت على(عليه السلام) در «عهدنامه مالك اشتر» - كه نامهاى براى ديروز، امروز و فرداهاست و در سازمان ملل هم به عنوان منشور اداره جامعه ترجمه شده است - مىفرمايد: «اگر دشمن از در صلح درآمد با او از در صلح درآى؛ ولى بعد از صلح هم از دشمن غافل نباش، چون گاهى خودش را نزديك مىكند و غافلگيرانه ضربه مىزند».
دشمنان اسلام و كشور ما هر ساله اعلام مىكنند كه مبلغى را براى براندازى حكومت ايران در نظر گرفتهاند و اين سبب شده است كه مسئله خوف و رجا را جدى بگيريم و بدانيم كه دشمن ما دشمنى نيست كه بتوان با آن صحبت كرد. بايد بدانيم در مقابل دشمنِ مغرورى قرار داريم كه احمقانه نقشه خود را فاش مىكند و اين، موجب بيدارى ما مىشود.
با چنين دشمنى نمىتوان كنار آمد؛ چون با صراحت مىگويد مىخواهيم ريشه شما را بكنيم و از اين هم فراتر است و معلوم مىشود كه منحصر به كشور ما نيست؛ بلكه تمام كشورهاى اسلامى مدّ نظر آنها است.
آنها كشورهاى داراى حكومت دست نشانده مىخواهند و حتّى حكومتهاى دست نشانده شوروى سابق را هم مىخواهند دست نشانده خود كنند. پس دنياى اسلام بايد بيدار شود.
خوشبختانه اين نقشه در كشور ما نقش بر آب شده چرا كه جوانان و اقشار مختلف جامعه بيدار هستند و براى مقابله با دشمن، هميشه در صحنه حاضرند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.