پاسخ اجمالی:
آیات بسیاری از قرآن در رابطه با «انفاق» سخن گفته است. قرآن، انفاق را سبب فزونی دارایی دانسته و می فرماید: «كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه يكصد دانه باشد». همچنین قرآن، انفاق را شرط ایمان و نشانه رحمت می داند، زیرا كمك به نيازمندان، ايمان و تقوای انسان را قوى مى كند، و به تعبيری، انفاق به نيازمندان و كمك به مستمندان، مقدمه ايمان و سفارش به صبر و حصول رحمت الهى است.
پاسخ تفصیلی:
قرآن مجيد در آيات متعدّدی پيرامون «انفاق» و زواياى مختلف آن سخن گفته، كه به چند نمونه از آن اشاره مى شود. اين آيات آن قدر مهم است كه اگر موفّق به حفظ آن نشويم، لازم است مضمون آن را به خاطر سپرده، و ستون خيمه زندگيمان را بر اساس آنها عَلَم كنيم.
ضمناً قسمت مهمّى از آيات انفاق در سوره بقره است، كه در مدينه نازل شده است. به نظر مى رسد در پى هجرت مسلمانان از مكّه به مدينه، عدّه اى از مهاجران كه به عشق اسلام و پيامبر عظيم الشأن دست از خانه و كاشانه و مال و ثروت و كسب و كار خود در مكّه كشيده، و با دست خالى راهى مدينه شده بودند، و اصحاب صفّه (ساكنان سكويى در كنار مسجد النبى) از جمله همين افراد بودند.
خداوند متعال در اين اوضاع و شرايط، دستورات پى در پى در مورد انفاق صادر كرد، و با روش هاى مختلف مسلمانان را نسبت به انفاق و كمك به نيازمندان تشويق نمود، تا كسانى كه به خاطر عشق به اسلام با فقر و نياز دست و پنجه نرم مى كردند، با كمكهاى مسلمانان قادر بر زندگى و عمل به وظايف دينى و شرعى خود باشند. به بخشی از آیات مورد اشاره توجه کنید:
1. رشد فوق العاده انفاق؛
خداوند متعال در آيه 261 سوره بقره مى فرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَة مِّائَةُ حَبَّة وَ اللهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ (كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه يكصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر كس بخواهد [و شايسته باشد]، دو يا چند برابر مى كند؛ و لطف خدا گسترده، و او [به همه چيز] داناست).
انفاق از منظر قرآن آن قدر مهم است كه حدّاقل تا هفتصد برابر رشد مى كند، و اگر اخلاص انفاق كننده بيشتر، و اولويت هايى كه انتخاب مى كند نيازمندتر باشند، ممكن است 1400 برابر و يا حتّى بيشتر رشد كند. جالب اين كه رشد مذكور براى صاحب انفاق است، و انفاق كننده از نظر فضائل اخلاقى و صفات زيباى روحى مى تواند تا اين حد رشد و نمو كند.
سؤال: آيا تاكنون گندمى به وجود آمده كه هر دانه آن هفتصد دانه محصول دهد، و يا همان گونه كه متعارف است در زمينهاى پربار تا ده برابر بيشتر محصول نمى دهد، و آنچه در آيه شريفه مطرح شده يك فرضيّه بيش نيست؟
جواب: چند سال قبل در مزرعه اى در بوشهر از يك دانه گندم خوشه اى روئيد كه بيش از هزار دانه گندم داشت. بنابراين آنچه در آيه شريفه آمده يك فرضيّه نيست؛ بلكه مصداق خارجى هم دارد.
سؤال: آن چه در مورد فضيلت انفاق و رشد كم نظير آن در آيه شريفه ذكر شده اختصاص به دنيا دارد، يا در دنيا و آخرت هر دو چنين است؟
جواب: آيه شريفه مطلق است و آنچه از فضائل انفاق در آن آمده اختصاص به دنيا يا آخرت ندارد، بنابراين انفاق باعث خير و بركت در دنيا، و اجر و ثواب و نجات در جهان آخرت مى شود.
در روايتى از حضرت على(عليه السلام) آمده است كه وقتى زندگى ات پيچيده شد و مشكلات مالى پيدا كردى، با صدقه گره زندگيت را باز كن.(1) معناى اين حديث آن است كه صدقه در دنيا مشكل گشاست، و حتّى در زمان فقر و تنگدستى مى توان به مقدار توان و امكانات موجود انفاق كرد تا خداوند متعال به لطف و كرمش گره كار را بگشايد.
2. انفاق شرط ایمان و نشانه رحمت؛
خداوند متعال در ده آيه از سوره بلد (آيات 8 تا 17) تابلوى زيبايى از اهميّت انفاق ترسيم كرده است. توجّه فرماييد:
«أَلَمْ نَجْعَلْ لَّهُ عَيْنَيْنِ»؛ اى انسان! آيا براى تو دو چشم بينا قرار نداديم؟ آيا در اهميّت و نقش اساسى چشم و ارزش فراوان آن انديشيده اى؟ آيا حاضرى چشمانت را بدهى تا تمام دنيا را به تو بدهند؟
«وَ لِسَاناً وَ شَفَتَيْنِ»؛ اى انسان! آيا برايت يك زبان و دو لب قرار نداديم؟ حقيقتاً زبان نعمت بزرگى است. آنها كه زبان ندارند با چه مصيبتى زندگى مى كنند. آيا درباره لبها هيچ فكر كرده اى؟ اگر لبها نبود نيمى از حروف الفبا قابل تلفّظ نبود، علاوه بر اين كه لبها مانع ريزش غذا به بيرون دهان مى شود.
«وَ هَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ»؛ (و او را به راه خير و شر هدايت كرديم) يعنى با دادن نعمت بى بديل عقل قدرت تشخيص راه بد و خوب را به انسان عطا كرديم.
پس از اشاره به اين نعمتهاى چهارگانه ـ كه به عنوان مقدّمه بود ـ مى فرمايد:
«فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»؛ (انسان با اين همه نعمت ها و ابزار مهم از آن گردنه مهم نگذشت!).
«وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ»؛ (و تو چه مى دانى كه آن گردنه چيست؟).
«فَكُّ رَقَبَة»؛ منظور از آن گردنه سخت و صعب العبور، انفاق در راه خداست، كه مصاديق متعدّدى دارد، از جمله آنها آزادى بردگان است!
سؤال: چرا اسلام نظام برده دارى را تأييد كرده است؟
جواب: اسلام مؤسّس نظام بردگى نبود، بلكه قبل از آمدن اسلام نظام بردگى بر دنياى آن زمان حاكم بود، و اسلام برنامه آزادى تدريجى بردگان را چيد،(2) به گونه اى كه حضرت على(عليه السلام) جانشين بلافصل پيامبر(صلى الله عليه وآله) با استفاده از دسترنج خويش، 1000 برده را آزاد كرد.(3)
«أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة * يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة»؛ (يا غذا دادن در روز گرسنگى، يتيمى از خويشاوندان، يا مستمندى خاك نشين را).
خويشاوندان نبايد ايتام خويش را فراموش كنند؛ زيرا هنگامى كه يتيمى گريه مى كند عرش خداوند به لرزه مى افتد.(4) همان گونه كه فقرا و مساكين، كه از شدّت فقر و نياز خاك نشين شده اند نبايد فراموش شوند.
«ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ»؛ (سپس از كسانى باش كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مى كنند).
معناى اين آيه اين است كه كمك به نيازمندان، ايمانِ انسان را قوى مى كند. و به تعبير ديگر، انفاق به نيازمندان و كمك به مستمندان، مقدّمه ايمان و سفارش به صبر و حصول رحمت و عطوفت الهى است.
بسيارى از جوانان از چگونگى سير و سلوك و برنامه هاى عرفانى سؤال مى كنند، و گاه به دنبال بعضى از شيّادان عرفان نما افتاده و از حقيقت دين دور مى شوند، در حالى كه قرآن مجيد برنامه هاى عرفانى را به خوبى بيان كرده،(5) و يكى از بهترين برنامه هاى سير و سلوك را انفاق فى سبيل اللّه معرّفى مى كند. يعنى عبادت و ذكر و تلاوت قرآن و توسّل و مانند آن همه خوب و لازم، امّا سالك بدون كمك به نيازمندان به جايى نمى رسد. انفاق از يك سو مشكل مالى نيازمند را برطرف نموده و دعاى خير او را بدرقه راه انفاق كننده مى كند، و از سوى ديگر محبّت و وابستگى به مال دنيا را در دل انسان كمرنگ مى سازد. علاوه بر اين كه رحم و عطوفت انسان را پرورش داده، و از قساوت قلب مى كاهد.
3. نقش انفاق در جلوگيرى از هلاكت؛
خداوند متعال در آيه 195 سوره بقره مى فرمايد: «وَ أَنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللهِ وَ لاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ (و در راه خدا انفاق كنيد؛ و [با ترك انفاق] خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد، و نيكى كنيد كه خداوند، نيكوكاران را دوست مى دارد).
بعضى خيال مى كنند اين دو دستور (انفاق كردن و خود را به هلاكت نينداختن) دو دستور جداگانه است و ارتباطى با يكديگر ندارد؛ ولى بزرگان از مفسّران گفته اند كه اين دو با هم ارتباط دارد، زيرا تهلكه ثمره ترك انفاق است.
توضيح اين كه: هنگامى كه سنّت انفاق و كمك به نيازمندان در جامعه كمرنگ و يا ترك شود، فاصله طبقاتى زياد مى گردد، يعنى روز به روز بر ثروت ثروتمندان و فقر نيازمندان افزوده مى شود، و اين فاصله به جايى مى رسد كه نتيجه آن ناهنجاريها و شورش هاى اجتماعى مى شود، و در شورشها عدّه اى از ثروتمندان جان خود را از دست مى دهند. بنابراين ترك انفاق توسّط ثروتمندان ممكن است منتهى به هلاكت آنها شود، و لذا براى رهايى از هلاكت لازم است انفاق كنند.
اگر كمونيستها توانستند بخشى از دنيا را به تصرّف خود درآورند با سوء استفاده از همين فاصله طبقاتى بود، آنها در پناه شورشها و درگيريهاى كارگران و كشاورزان و افراد ضعيف و فقير جامعه با ثروتمندان و پولداران، و با سر دادن شعارهاى فريبنده توخالى، بر بخشى از دنيا حاكم شدند.
اسلام هر چند اين روش غلط را نمى پسندد، و خود راه هاى معقول و منطقى از جمله انفاق هاى واجب و مستحب را سفارش مى كند، ولى هر كار غلطى نتيجه غلط و ناگوارى هم به دنبال دارد.
حضرت على(عليه السلام) در يكى از سخنان زيباى خويش در مورد مسأله مورد بحث مى فرمايد: «حَصِّنُوا اَمْوَالَكُمْ بِالزَّكاةِ»(6)؛ (اموال و دارايى خويش را با پرداختن زكات [و صدقات و ديگر وجوه شرعيّه] بيمه كنيد).
راستى چرا افغانستان 80% ترياك دنيا را تأمين مى كند؟ چرا از زمان حضور نامشروع آمريكاييها در افغانستان كشت ترياك 30% رشد داشته است؟ بى شك يكى از عوامل مهمّ اين انحراف عظيم اقتصادى، كه مفاسد فراوانى در پى دارد، فقر و نياز مردم افغانستان است. كشورى كه ساليان درازى مورد تاخت و تاز ابرقدرتهاى شرق و غرب بوده، و بر اثر ظلم ظالمان دنيا و كشمكشهاى داخلى تبديل به ويرانه اى شده، و مردم آن به خاك سياه نشسته اند، به ناچار به سمت توليد مواد مخدّر مى روند. موادّ مخدرى كه آمريكا و آسيا و اروپا را آلوده كرده، و جوانانش را بى اراده و سست مى سازد. آری ترك انفاق ممكن است سبب هلاكت انسان گردد.
4. انفاق نشانه پرهيزكارى؛
خداوند متعال در آيات اوّليّه سوره بقره مى فرمايد: «الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ»؛ (الم، آن كتاب باعظمتى است كه هيچ گونه شكى در آن نيست، و مايه هدايت پرهيزكاران است). مضمون و محتوا و فصاحت و بلاغت قرآن مجيد در حدّى است كه هيچ شك و شبهه اى در انتساب آن به خداوند وجود ندارد. آرى قرآن مجيد خود دليل بر حقانيّت خويشتن است: «آفتاب آمد دليل آفتاب».
«الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ»؛ ([همان] كسانى هستندكه به غيب [حقايقى كه ازحسّ پوشيده و پنهان است] ايمان مى آورند، و نماز را بپا مى دارند، و از تمام نعمتهايى كه به آنان روزى داده ايم انفاق مى كنند).
طبق اين آيه شريفه تقوا كه معيار ارزش انسان(7) زاد و توشه آخرت(8) و كليد ورود به بهشت است(9) اين تقوا سه علامت و ويژگى دارد و انسان در صورتى متقى و پرهيزكار ناميده مى شود كه داراى اين سه نشانه باشد:
1. نشانه اعتقادى، و آن ايمان به غيب است؛ ايمان به خداوند و قيامت كه با چشم سر قابل رؤيت نيست.
2. نشانه عبادى، و آن انجام عبادات و ارتباط با خداوند است.
3. نشانه مردمى، و آن انفاق فى سبيل اللّه و كمك به نيازمندان از آنچه خداوند به وى داده است؛ اعمّ از مال و ثروت، مقام، آبرو، اعتبار، علم و دانش، عفو و بخشش، و خلاصه هر آن چه خداوند روزيش كرده است.
از آيات چهارگانه اى كه گذشت، و شرح و تفسير مختصرى كه براى آن بيان كرديم، اهميّت و جايگاه انفاق در اسلام روشن شد.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.