پاسخ اجمالی:
محتوای این آیه پرسش از فلسفه تغییرات در هلال ماه است. به تأكيد قرآن، ماه یک تقویم طبیعی برای زندگی انسانها است؛ چرا که زندگی بدون نظم مایه بدبختی و شکست است. از سویی عبادات دینی نیز مطابق این تقویم انجام می شود و از سوی دیگر به ما درس نظم مى دهد، زيرا نه تنها ماه، بلكه ساير كرات منظومه شمسى با نظم خيره كننده اى در حركتند و يك لحظه از مسير خود منحرف نمی شوند. در واقع اگر نظم نبود اين حركت هاى مستمر باقى نمى ماند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 189 سوره «بقره» می خوانیم: «يَسْئَلُونَكَ عَنْ الاْهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ (درباره هلالهاى ماه از تو سؤال مى كنند، بگو: آنها، بيان اوقات [و تقويم طبيعى] براى [نظام زندگى] مردم و [تعيين وقت] حج است. و كار نيك، آن نيست كه از پشت خانه ها وارد شويد [آنچنان كه در جاهليّت در حال احرام مرسوم بود]؛ بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد. و از در خانه ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد).
شاید این مطلب به ذهن برسد که در این آیه سؤال از چيست؟ مفسّران در مورد اصل سؤال دو احتمال داده اند:
1. سؤال از احكام الهى نيست، بلكه از تغييرات ماه و حالات مختلف آن است.
2. سؤال از فلسفه آفرينش ماه است.
در پاسخ باید بگوییم: مى دانيم كره ماه از خود نورى ندارد، بلكه از خورشيد نور مى گيرد. و لذا نيمه ماه كه به سمت خورشيد است نورانى، و نيمه ديگر آن تاريك است. كره ماه در مدّت يك ماه(سى روز) يك بار به دور خود مى چرخد، و لذا در ابتدا قسمت باريكى از ماه روشن است و به تدريج بر قسمت روشن ماه افزوده مى گردد، و اين مطلب تا نيمه ماه ادامه دارد كه در آن زمان تمامى ماه روشن مى شود، و پس از آن، به تدريج روشنى ماه تحليل رفته و كم مى شود. نتيجه اين كه علّت تغيراتى كه در سطح كره ماه به چشم مى خورد دَوَران ماه بر گرد خويش در طول يك ماه است.
خداوند متعال در پاسخ سؤال از هلال ماه، مى فرمايد: ماه، يك تقويم طبيعى براى زندگى انسانهاست كه در دل آسمان نهاده شده، تا هر كس در هر نقطه اى از زمين و با هر ميزان سواد و علم و دانايى، با استفاده از اين تقويم طبيعى به زندگى خود نظم دهد.
هر چند تقويم شمسى نيز اين هدف را تأمين مى كند ولى همگانى نيست، و با نگاه به آسمان نمى توان پى برد كه در چه روزى از ماه به سر مى بريم، امّا اين كار با نگاه به قسمت پر و خالى ماه امكان پذير است.
اين تقويم طبيعى براى دو هدف مهم آفريده شده است:
1. نظم و برنامه در زندگى؛ چرا كه زندگى بدون نظم مايه بدبختى و شكست است، خداوند ماه را آفريد تا انسانها با نظم و برنامه خاصّى به سراغ كارهايشان بروند.
2. عبادات دينى نيز مطابق اين تقويم انجام مى پذيرد؛ با طلوع ماه، اوّل ماه قمرى آغاز مى شود و در ماه رمضان مردم روزه مى گيرند. با طلوع ماهِ شوال، ماه رمضان پايان مى پذيرد و عيد فطر از راه مى رسد، كه در اين روز روزه گرفتن حرام مى باشد. با گذشتن نُه روز از ماه ذى الحجه حجّاج به عرفات مى روند، و در روز دهم به سمت منى حركت كرده، و اعمال مخصوص منى را بجا مى آورند. و پس از سپرى شدن دوازده روز از ذى الحجّه از منى به مكّه باز گشته، اعمال مكّه را بجا مى آورند.
خلاصه اين كه هلال ماه هم به زندگى طبيعى و عادى ما نظم مى بخشد، و هم با استفاده از اين تقويم طبيعى اعمال و عباداتمان را بجا مى آوريم.
شأن نزول آيه
بزرگان مفسّرين شأن نزولهاى مختلفى براى آيه مورد بحث نقل كرده اند: عدّه اى معتقدند كه جماعتى از يهود اين سؤال را از حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) پرسيدند، و خواستار روشن شدن فلسفه تغييرات ماه، در طول ماه شدند.(1) ولى به اعتقاد ما مهم نيست كه سؤال كننده چه كسى بوده؟ مسلمان، يا غير مسلمان؟ بلكه مهم پاسخى است كه خداوند متعال به اين سؤال داده، و فلسفه آن را حاكم كردن نظم در مسائل عادى زندگى و نيز مسائل عبادى نظير حج و روزه و مانند آن بيان داشته است.
جالب اين كه در ذيل آيه شريفه به نكته اى اشاره مى كند كه نمونه اى از بى نظمى مردم عصر جاهليّت است. توجّه كنيد:
در عصر جاهليّت آثارى از حجّ ابراهيمى وجود داشت، ولى آميخته با انواع و اقسام خرافات بود، از جمله اين خرافات همان چيزى است كه در ذيل آيه مورد بحث بدان اشاره شده و آن اين كه، وقتى لباس احرام مى پوشيدند و محرم مى شدند از در خانه وارد خانه نمى شدند، بلكه همانند حيوانات از پشت خانه سوراخى ايجاد كرده، و نقبى مى زدند و وارد خانه مى شدند.(2)
قرآن مجيد اين بى نظمى را تقبيح و سرزنش كرده، و آن را نشانه برّ و نيكوكارى نمى داند و به آنان دستور مى دهد مطابق معمول و مانند قبل از احرام از در خانه وارد شوند.
هر كارى از راه خودش
از ذيل آيه مورد بحث استفاده مى شود كه هر كارى را بايد از راهش وارد شد. تمام كارهاى مربوط به دنيا و آخرت راه صحيح و معقولى دارد كه بايد از همان راه وارد شد تا به نتيجه رسيد. اين كه در برخى از روايات «بيوت» به اسلام و «ابواب البيوت» به حضرات معصومين(عليهم السلام) تفسير شده(3) به همين مطلب اشاره دارد. يعنى ورود به خانه اسلام و شناخت صحيح و درست آن، در صورتى امكان پذير خواهد بود كه از راه صحيح، يعنى معارف اهل بيت(عليهم السلام)، به دست آيد، و لذا ادّعاهايى كه هر از چندى از گوشه و كنار به گوش مى رسد و برخى از شيّادان مردم را به سوى خود دعوت نموده، و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال مى كنند بر خلاف آيه شريفه است و اعتبارى ندارد. و اگر فقها و مراجع تقليد مردم را به تقليد از خود فرا مى خوانند به عنوان نمايندگان امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) عمل مى كنند.
سرمشق نظم
قرآن كريم در اين آيات به ما درس نظم و انضباط مى دهد، زيرا نه تنها ماه و خورشيد، بلكه تمام عالم هستى بر محور نظم مى چرخد. ميليونها سال كره زمين، خورشيد، كره ماه و ساير كرات منظومه شمسى هر كدام در مسير و جاى خويش با نظم خيره كننده اى در حركتند و يك لحظه از مسير خود منحرف نشده اند. اگر نظم نبود اين حركت هاى مستمر باقى نمى ماند. آرى نظم، عالم هستى را برپا داشته است.
از عالَم بزرگ، به عالَم كوچك ـ يعنى جهان درون وجود خودمان ـ مى رويم و هنگامى كه سيستم بدن خويش را مطالعه مى كنيم نظم را بر تمام وجود خويش حاكم مى بينيم. به عنوان نمونه خون ما مركب از بيست و اندى ماده است كه هر كدام مقدار خاص و معيّنى دارند كه اگر از آن مقدار كمتر يا بيشتر شود انسان به انواع بيماريها مبتلا مى شود. آن قدر تركيب موادّ تشكيل دهنده خون بدن انسان دقيق و منظّم است كه با تجزيه و تحليل و آزمايش خون مى توان ريشه ناهنجاريهاى بدن انسان و آلام و دردهاى وى را تشخيص داد! اشك چشم انسان هم وضعيّتى شبيه خون دارد، و همان نظم و ترتيب، بر موادّ مختلف تشكيل دهنده آن حاكم است.
عالَم گياهان، عالَم حيوانات، و حتّى درون اتم ها، همه و همه تابع نظمند. و لذا برهان نظم، از مهمترين دلايل توحيد و خداشناسى است، ما هر چند خداوند را نمى بينيم، امّا آثار نظم حاكى از قدرت و دانايى و حكمت او، همگى دلالت بر وجود او دارد.
شاعر مى گويد:
بر هر چه نظر كردم سيماى تو مى بينم *** سرهاى سرافرازان در پاى تو مى بينم
و در شعر ديگر مى خوانيم:
هر گياهى كه از زمين رويد *** وحده لا شريك له گويد(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.