پاسخ اجمالی:
در اسلام عمدتاً ده حدّ درباره گناهان كبيره آمده است كه تعداد چهار مورد از آن در قرآن مجيد با صراحت ذكر شده است. اول حد «زنا» كه در آيه 2 سوره «نور» آمده است. دوم حد «سرقت» كه در آيه 38 سوره «مائده» به آن تصريح شده است. سوم حد «قذف» كه آيه 4 سوره «نور» به آن پرداخته است. چهارم حد «مُحارب» كه آيه 33 سوره «مائده» در مورد آن نازل شده است.
پاسخ تفصیلی:
در اسلام عمدتاً ده حدّ درباره چند گناه كبيره آمده است كه تعداد چهار مورد از آن در قرآن مجيد با صراحت ذكر شده و بقيّه از سنّت استفاده مى شود. چهار موردي كه در قرآن ذكر شده است عبارتند از:
1ـ حدّ زنا
در آيه 2 سوره «نور» مى خوانيم: «اَلزّانِيَةُ وَ الزّانى فَاجْلِدُوا كُلِّ واحِد مِنْهُما مِأةَ جَلْدَةً وَ لاتَأخُذُكُمْ بِهِما رَأفَةَ فى دِيْنَ اللهِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَومِ الآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنْ الْمُؤمِنينَ»؛ (هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد، و نبايد رأفت [و محبّت كاذب] نسبت به آن دو، شما را از اجراى حكم الهى مانع شود اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازات آن دو را مشاهده كنند!). در اين آيه اشاره به حدّ زن و مرد زناكار شده، هر چند «استثنائات» و «جزئيات» آن مانند احكام زناى محصنه، و زناى با محارم و امور ديگر از اين قبيل در آن نيامده بلكه در سنّت و روايات اسلامى شرح داده شده است.
2ـ حدّ سرقت
در آيه 38 سوره «مائده» مى خوانيم: «وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا اَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالا مِنَ اللهَ وَ اللهِ عَزيزٌ حَكيمٌ»؛ (دستِ مرد دزد و زنِ دزد را، به كيفر عملى كه انجام داده اند، به عنوان مجازات الهى قطع كنيد؛ و خداوند توانا و حكيم است). در اين مورد نيز شرايط و خصوصيّاتى درباره قطع دست سارق و همچنين استثناهايى وجود دارد كه همگى در سنّت و روايات اسلامى آمده است، و مى دانيم معمول قرآن اين است كه اصول مسائل را بازگو مى كند و شرح آن را به سنّت واگذار مى نمايد.
3ـ حدّ قذف
در مورد مجازات كسانى كه عمل منافى عفّت را به افراد پاكدامن نسبت مى دهند؛ در آيه 4 سوره «نور» چنين مى خوانيم: «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحصَناتِ ثُمَّ لَمْيَأتُوا بِاَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِينَ جَلْدَةً وَ لاتَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً اَبَدَاً وَ اُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون»؛ (كسانى كه زنان پاكدامن را [به زنا] متّهم مى كنند، سپس چهار شاهد [بر مدّعاى خود] نمى آورند، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيرند؛ و آنها همان فاسقان اند!). اين شدّت عمل و مجازات هاى سهگانه كه براى قذف كنندگان - آنها كه نسبت عمل منافى عفّت به افراد پاكدامن مى دهند - ذكر شده، به منظور پاكسازى محيط اجتماع و حفظ احترام و كرامت انسان ها و جلوگيرى از اشاعه فحشاء و گسترش فساد بوده، و شرايط، ويژگىها و استثنائات آن نيز در روايات اسلامى آمده است.
4ـ حدّ مُحارب
در قرآن مجيد در مورد اخلالگران به امنيّت اجتماعى و آنها كه حمله مسلّحانه به جان و مال و ناموس مردم مى كنند، مجازات بسيار شديدى ذكر شده است؛ كه مى تواند افراد شرور را بر سر جاى خود بنشاند. در آيه 33 سوره «مائده» چنين مى خوانيم: «اِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحاِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فى الاَرْضِ فَساداً اَنْيُقَتَّلُوا اَوْ يُصَلِّبُوا اَوْ تُقَطَّعَ اَيْديهمْ وَ اَرْجُلهُمْ مِنْ خِلاف اَوْ يُنْفَوا مِنَ الاَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْى فِى الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِى الآخِرَةِ عَذاب عَظيم»؛ (كيفر كسانى كه با خدا و پيامبرش به جنگ بر مى خيزند و اقدام به فساد در روى زمين مى كنند [و با تهديد اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند] فقط اين است كه اعدام گردند؛ يا به دار آويخته شوند؛ يا [چهار انگشت از] دست [راست] را و پاى [چپ] آنها به عكس يكديگر بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى در دنيا است و در آخرت مجازات عظيمى دارند!).
منظور از مُحارب همان گونه كه در بالا اشاره شد، كسى است كه با تهديد به اسلحه به جان يا مال و ناموس مردم حمله مى كند؛ اعم از اين كه به صورت دزدان جادّه ها و گردنه ها باشد، يا در داخل شهرها و حتّى افراد چاقوكش كه با تهديد به اسلحه سرد به جان و مال و نواميس مردم هجوم مى آورند نيز مشمول اين مجازات هستند، و قابل توجّه اينكه اين مهاجمان بر مردم، به عنوان مُحاربان با خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله) معرّفى شده اند؛ و اين دليل بر تأكيد فوق العاده اى است كه اسلام درباره رعايت آزادى و امنيّت اجتماعى و حقوق انسان ها دارد.
در اينكه مجازات هاى چهار گانه فوق (اعدام با اسلحه، به دار آويختن، قطع انگشتان و تبعيد) به صورت تخيير است و قاضى مى تواند هر يكى از آنها را انتخاب كند؟ و يا به صورت معيّن باشد و هر كدام تناسب با يكى از جنايات آنها دارد؛ به اين ترتيب كه: براى مُحاربانى كه دست به كشتن مردم بى گناه زده اند مجازات اعدام، و آن ها كه به اموال مردم هجوم برده اند، مجازات قطع انگشتان، و اگر هر دو جنايت را مرتكب شده اند، هم اعدام مى شوند و هم براى عبرت مردم به دار آويخته خواهند شد؛ و براى كسانى كه تنها اسلحه به روى مردم كشيده اند؛ و آنها را ترسانده اند؛ بى آنكه مرتكب جنايت بيشترى شوند، مجازات تبعيد تعيين شده است. در ميان فقها و مفسّران گفتگوى مفصّلى است، كه اينجا جاى شرح آن نيست، و مى توانيد شرح بيشتر را در اين زمينه از كتب فقهى (كتاب حدود، بحثِ «حدّ مُحارب») و همچنين تفاسير قرآن از جمله در تفسير نمونه(1) بخوانيد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.