پاسخ اجمالی:
منظور از «بررسی علمی»، تطبیق معراج با آن دسته مسائلى است كه صد در صد جنبه قطعى داشته باشد، نه نظریات و تئوريهایی كه ممكن است در پرتو اكتشافات آينده دگرگون شود. ما هرگز نبايد انتظار داشته باشيم حقايق مذهبى با اين گونه مسائل غير قطعى تطبيق گردد؛ بلكه اين هماهنگى و توافق تنها در ميان «عقائد مسلم مذهبى» با «مسائل قطعى علوم» خواهد بود و اگر اين اصل دقيقاً رعايت شود ارزش علم و مذهب روشن ميشود و اين، عقيده ما درباره اسلام و تعاليم اسلامى است.
پاسخ تفصیلی:
دانشمند معروف اروپائى «کنستانتین ویرژیل گئورگیو» در كتاب خود كه درباره تاريخ زندگى پيامبر اسلام(صلی الله علیه و اله) نگاشته(1) در بيان بحث كوتاهى كه درباره معراج نموده چنين مىنويسد: «اگر بگوئيم محمد در حال بيدارى تنها با «روح» خود در آسمان ها پرواز كرد بحث [و مشكل] فيزيكى پيش نمىآيد ولی اگر ... گرچه علم فيزيك اين موضوع را قبول نمىكند؛ ولى من چون احترام به عقائد مذهبى مسلمانان مىگذارم از نظر مذهب اين گفته را مىپذيرم، ما «مسيحيان» هم در معتقدات مذهبى خود مسائلى داريم كه علم «فيزيك» يا «زيست شناسى» آن را نمىپذيرد؛ ولى ما به حكم اين كه داراى عقيده مذهبى هستيم آن را قبول مىكنيم (شايد منظور «گيورگيو» در اين قسمت عقيده به زنده شدن «عيسى» پس از مرگ و صعود او به آسمانها و زندگى او در آسمان است كه بعضى از قسمتهاى آن با زيست شناسى و بعضى با علم فيزيك سازگار نيست)».
آيا همان طور كه اين دانشمند مسيحى مىگويد ما بايد موضوع معراج را به عنوان يك عقيده مذهبى ـ اگر چه بر خلاف علم باشد ـ بپذيريم؟ آيا «علم» و «مذهب» مىتوانند از هم جدا شوند؟ و اگر از هم جدا شوند چنين مذهبى مىتواند ارزشى داشته باشد؟
پاسخى كه ما به اين سؤالها مىگوئيم ـ برخلاف آنچه اين دانشمند مسيحى گفته است ـ منفى است، ما هيچ گاه نمىتوانيم از مذهبى كه معتقدات آن برخلاف عقل يا علم است چشم و گوش بسته پيروى كنيم، ما ميان چنين معتقداتى با افكار خرافى هيچ فرق نمىگذاريم. ما طرفدار مذهبى هستيم كه علوم آن را تأييد مىكند و به نوبه خود علوم و دانشهائى را پى ريزى كرده است. آرى ما درباره «اسلام» چنين عقيده و ايمانى را داريم و براى اين عقيده خود دليل اقامه مىكنيم.
ولى يك نكته است كه در اين مورد بايد به آن توجه داشت و آن اين كه منظور از «علم» در اين بحث تنها آن دسته مسائلى است كه صد در صد جنبه قطعى به خود گرفته، نه آن دسته از نظرات و تئوريها كه ممكن است در پرتو اكتشافات آينده دگرگون شود. ما هرگز نبايد انتظار داشته باشيم حقايق مذهبى با اين گونه مسائل غير قطعى تطبيق گردد؛ بلكه اين هماهنگى و توافق تنها در ميان «عقائد مسلم مذهبى» با «مسائل قطعى علوم» خواهد بود و اگر اين اصل را دقيقاً رعايت كنيم ارزش علم و مذهب را هر دو دريافتهايم.
اين است عقيده ما درباره اسلام و تعاليم اسلامى؛ ولى ممكن است مثلا مسيحيان نتوانند (و حتماً هم نمىتوانند) با داشتن بعضى عقائد غير منطقى و احياناً آميخته به خرافات چنين اعتقادى را در مورد رابطه «علم و مذهب» داشته باشند و به همين دليل دستگاه كليسا سالها با دانشمندان علوم مختلف مبارزه مىكرد و حتى عدهاى از آنها را نابود ساخت كه ماجراى اسف انگيز آن در تاريخ قرون وسطى مشروحاً بيان شده است.
بنابراين اگر «گيورگيو» با پيش كشيدن تفكيك مسائل مذهبى از علم، خود را از حل مشكل معراج در مورد پيامبر اسلام(صلى اللّه عليه و آله و سلم) يا زنده شدن و صعود حضرت مسيح آسوده خاطر ساخته، ما نمىتوانيم اين منطق را بپذيريم؛ بلكه بايد راه حل صحيحى از نظر علم براى اين «مسئله» پيدا كنيم و يا آن را به كلى طرد نمائيم.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.