پاسخ اجمالی:
خوانش های ضد اسلامی از فردوسی در زمان سلطنت پهلوی اول و دوم و برای اسلام زدایی از جامعه تقویت و حمایت شد و جریان علمی نیست. از آنجا که فردوسی نه آفریننده داستان های شاهنامه بلکه فقط نظم دهنده این داستان های اقتباس شده از منابع دیگر است، نمی توان همه اندیشه ها و بیاناتی را که در آن از زبان شخصیت های تاریخی و افسانه ای گفته می شود، اعتقاد واقعی شاعر دانست. اعتقاد واقعی او پاره ای از اشعار نقل شده در دیباچه شاهنامه است که به عقیده دانشمندان دلالت بر اسلام و تشیع او دارد.
پاسخ تفصیلی:
ترسیم چهره ای ضد اسلامی از فردوسی اتفاقی بود که در سال های سلطنت رضا خان پهلوی توسط برخی از نخبگان و به اصطلاح روشنفکران ایرانی افتاد. این اتفاق کـاملا هم سو بود با سیاست استعماری ـ استبدادی پادشاهان پهلوی که بـا هـمه توان خود کمر به نابودی اسـلام و تشیّع بسته بودند و برای جایگزین ساختن مذهبی بی خطر به جای اسلام می کوشیدند. چرا کـه روحـانیت شـیعه با چهره هـای شـاخصی چون حاج آقا نـورالله اصـفهانی و آقا سید حسن مدرس موی دماغ رضاخان و پشتیبانان انگلیسی اش محسوب می شد و داعـیه دار ولایـت حقه و پرچمدار ستیز با حکومت جـور بود و لاجرم بایستی بـرای ثـبات پایه های رژیم شان، اسلام و تشیع و روحانیت از عرصه اجتماع و سیاست کشور حذف می شد و در عین حال خلأ فکری و اعـتقادی مـوجود نیز بایستی به شکل مصنوعی و کـاذب و بـا تـزریق ایـدئولوژی شـاهنشاهی و تحریک احساسات ناسیونالیستی پر می شد تـا بـا شکسته شدن سد تشیع، سیلاب هجوم کمونیسم وارداتی، موجودیت آن رژیم متکی به سرمایه داری غرب، مورد تـهدید قرار نگیرد. بر این اساس در دهه دوم قرن چهاردهم هجری شمسی و در زمان حکومت رضاخان – و با شدت کم تری در سال های سلطنت محمدرضا پهلوی – شخصیت فردوسی و اشعار او در ستایش ایران باستان پیش از اسلام و نکوهش اعراب بسیار مورد توجه و حتی اغراق قرار گرفت و در خوانش هایی وارونه، شخصیتی ضد اسلامی از این شاعر حماسه سرا ترسیم گشت.(1)
اما شاهنامه فردوسی، چه ویژگی هایی دارد که می تواند این گونه مورد سوءاستفاده قرار گیرد؟ در پاسخ به این سؤال باید ببینیم شاهنامه درباره چیست؟
شاهنامه فردوسی، تاريخ ايران باستان از ابتدای زمان پيشـداديان تـا انتهای دولت ساسانيان است و انگيزه اصلى شاعر از تدوين «منظوم» اين تاريخ، جدا از چشم داشت مادی که دنبالش بود، آفرینش و حفظ گنجى از عبرت و حكمت و تجربه برای فرهنگ و تمدن این مرز و بوم بـود تا ساكنان اين سرزمين، به خصوص نخبگان حكومت گر، از فراز و فرود تاريخ كهن كشور خويش و تمدن كهنسال آن مطلع گردند و از دقت و تأمل در چند و چون كار آنان، درس عبرت گيرند و توشه بیاندوزند.(2) اما باید توجه داشت که «شاهنامه» ابداع فردوسی نیست و این شاعر، آن را از مآخذی دیگر اقتباس کرده است. عمده ترین مأخذ شاهنامه، دفتر منثور کهنی است که ظاهرا ابومنصور محمد بن عبدالرزق، سپهسالار مقتول خراسان در قرن چهارم هجری اجزای پراکنده آن را از این جا و آن جا گرد آورده و از آن شاهنامه ای جـامع ساخته است. آن گاه فردوسی از روی آن و از روی مآخذی دیگر به تـنظیم تـاریخ ایران باستان پرداخته و در جای جای شاهنامه از آن یاد کرده است.(3) نتیجه ای که از این ریشه یابی می گیریم این است که همه مضامین و اندیشه های طرح شده در این منظومه شعری حماسی، لزوما اعتقاد او نیست و او فقط ناقل و ناظم آنها بوده(4) و فقط خواسته جان کلام را به همان صورتی که در اصـل داسـتان بوده حفظ کند. فردوسی هنگام نگارش شاهنامه – برای مثال – هیچ گاه نخواسته عقیده خود را راجع به مقایسه اشکانیان و ساسانیان از زبان خسرو و بهرام بیان کند.(5) زیرا غرض خود در نگارش شاهنامه را در موضوع دیگری جست وجو می کرده است.
این موضوع بسیار مهمی است که هنگام بیان نظرات مختلف توسط شخصیت های مختلف شاهنامه راجع به ادیان و قومیت ها و نژادها باید مورد توجه قرار گرفته شود. باید توجه داشته باشیم که – مثلا – هنگامی که از زبـان رستم فرخ زاد بر ضد اعـراب مـسلمان یا متقابلا از زبان سعد بن ابی وقاص بر ضد حکومت ساسانی بیان می شود، هیچ کدام از آنها لزوما اعتقاد خود وی نیست و گر نه بایستی به پریشان گویی و تناقض بافی آشـکار فردوسی در مواردی متعدد حکم کنیم. تناقض گویی و پریشان بافی ای که از هیچ انسان عاقل و هوشمندی انتظار نمی رود.(6)
حتی بسیاری از روشنفکران و نخبگانی هم چون ذبیح الله صفا که خوانش های بسیار ضد عربی و ضد اسلامی از شاهنامه فردوسی داشتند نهایتا به اشتباه خود پی برده و تصریح کردند که هر دشنامی که به اعراب یا ترک ها یا یونانی ها یا ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت و زرتشتی گری در شاهنامه بیان شده، مـنقول از یـک متن یـا زبـان حـال گوینده ای است که آن سخن از او صادر شده و باید عقیده دینی فردوسی را در جای دیگری جست.(7)
همه این ها نشان می دهد که ما هیچ وقت نباید هدف فردوسی از سرودن شاهنامه را فراموش کنیم و نقل کفر از زبان دیگران را لزوما اعتقاد خـود ناقل نشماریم بلکه ملاک داوری در باب اعتقاد استاد طوس را آن دسته از اشعار شاهنامه قرار دهیم که وی، نه از زبان این و آن بـلکه بـه عنوان معتقدات جدی خود مطرح ساخته است.(8)
یکی از این اشعار در دیباچه شاهنامه وجود دارد و می بینیم فردوسی در آن با بيانى شيوا و مستدل، تنها مرام خويش را باز گفته و بر حقانيت آن بر دلايل اسـتوار عـقلى و نقلى، احتجاج كرده است.(9) اگر در سراسر شاهنامه، شاعر همه جا «ناقلِ امينِ» حكاياتى است كه از منابع دیگر اقتباس کرده اما در این شعر حر فها از خود وى و حاكى از عقايد و عـلايق جدى او مى باشد. بر اساس این شعر اکثریت قریب به اتفاق مورخین و فردوسی پژوهان، به این جمع بندی رسیده اند که این شاعر بیهیچ تردیدی مسلمان بوده نه زرتشتی. تبری او از ثنویت نیز امری مسلم است. تدین، توحید، اعتقاد او به مذهب و شفقت و انسان دوستی فردوسی مورد اجماع مورخین و پژوهشگران ادبیات است. از آن گذشته بسیاری از پژوهش های تاریخی و تحلیلی به نتیجه منتهی شده اند که این شاعر حماسه سرا علاوه بر اینکه مسلمان بوده، شیعه مذهب نیز بوده است.(10)
بر اساس همین واقعیت های تاریخی راجع به دیانت فردوسی است که می بینیم نظام معرفتی و منش سیاسی ای نیز که شـاهنامه، بـه عنوان چهره های شاخص و محبوب، از فریدون، کیخسرو، رستم، سیاوش، اردشیر بابکان و انـوشیروان تـرسیم مـی کند، تماما مبتنی بر «نظامی برساخته از یکتاپرستی و همبستگی دین و داد و دانش و سیاست» است. یعنی نظامی که فـردوسی اسلام را برترین و کاملترین مصداق ایـن نـظام می شناسد و سعادت جاوید را صرفا در گرو پیروی از این آیین می شمرد.(11) به هر حال فردوسی هـم با منطق عدل و مساوات اسلام عمیقا آشـنا بود و هم در آینه حوادثی چـون داستان انوشیروان و کفش گر، عیب بـزرگ رژیـم ساسانی را «تبعیض طبقاتی خشن» معرفی کرده است.(12)
با همه این حرف ها اما باید این نکته را نیز در پایان متذکر شد که فردوسی مانند اکـثر ایرانیان فرهیخته میان «اسلام» و «اعراب» تفاوت قائل است و نکوهش های او در شاهنامه متوجه به فاتحان عرب و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی مسلمان نماست نه اصل اسلام.(13) به قول ملک الشعرای بهار:
گرچه عرب زد به حرامی به ما*** داد یکی دین گرامی به ما
گرچه زجور خلفا سوختیم*** ز آل علی معرفت آموختیم
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.