پاسخ اجمالی:
خواجه نصیر الدین طوسی از دانشمندان قرن هفتم می باشد و در دورانی که مغول همه آثار اسلامی و کتابخانه ها را نابود می کردند، نقش بسزایی در جلوگیری از این امر و احیای تمدن اسلامی داشته است. از جمله خدمات او بعد از غارت مغول عبارت است از: انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند، جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان، نجات جان دانشمندان، مسلمان شدن مغولها و جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان، تاسیس رصدخانه و تجهیز کتابخانه بزرگ در مراغه.
پاسخ تفصیلی:
خواجه نصیر الدین طوسی از دانشمندان قرن هفتم می باشد. او در دانشهای مختلف اسلامی آثار ارزشمندی به جا گذاشت و در زمانه ای که مغول همه آثار تمدن اسلامی و کتابخانه ها را نابود می کردند، نقش بسیار مهمّی در احیای تمدن اسلامی داشته است. او در مقام یک عالم محقق، متولی امور علمای مسلمان و مشاور هلاکو خان، با «اقدامات ایجابی» مثل پایه گذاری «مکتب علمی مراغه»، تالیف کتابهای اثر گذار، حمایت از علمای مسلمان، سامان دهی موقوفات مسلمین، تاسیس مدارس علمی و دینی، تاسیس کتابخانه و رصد خانه و «اقدامات سلبی»، مثل جلوگیری از خشونت علیه علمای مسلمان و تخریب آثار تمدن اسلامی، خدمات بسیار بزرگی به اسلام و مسلمین کرد.
خواجه از کودکی با تلاش فراوانی به کسب علوم پرداخت و برای این امر به شهرهای زیادی از جمله نیشابور و قم و اصفهان سفر کرد و در نهایت به عراق رفت. سالهایی که خواجه برای تحصیل در «عراق» به سر می برد اخبار پراکنده و ناگواری از تجاوز قوم «مغول» به ایران به گوش می رسید. در این دوره شهرهای مختلف ایران مورد تاخت و تاز مغول قرار گرفت. در این میان شهر «نیشابور» آنچنان مورد تهاجم قرار گرفت که نه تنها مردمان بلکه حیوانات خانگی آن شهر هم از تیغ خونین متجاوزان در امان نبودند و کتابخانه بزرگ این شهر نیز بکلی در آتش سوخت. این اخبار دردناک که قلب هر مسلمانی را اندوهگین می ساخت خواجه نصیر را بر آن داشت تا برای کمک به هموطنان و خانواده خویش راهی ایران شود. طوسی پس از رسیدن به نیشابور صحنه های دلخراش خون و آتش و ویرانی را مشاهده کرد و با اضطراب بسیار به سوی خانه ای که زادگاهش بود رفت، اما کسی را در آن خانه نیافت. خواجه با راهنمایی یکی از همسایگان اطلاع پیدا کرد که مادر و خواهرش برای نجات جان خود به شهر قائن رفته اند. او نیز نزد خانواده خویش رفت و پس از چندی سکونت در آنجا به تقاضای والی شهر، امام جماعت یکی از مساجد شد و احترام ویژه ای به دست آورد.
خواجه نصیرالدین پس از چند ماه سکونت در قائن، به دعوت «ناصر الدین عبدالرحیم بن ابی منصور» که حاکم «قلعه قهستان» بود و نیز مردی فاضل و دوستدار فلاسفه بود، به همراه همسرش به قلعه اسماعیلیان دعوت شد و مدتی آزادانه و با احترام ویژه ای در آنجا زندگی کرد. او در مدت اقامت خود کتاب «طهاره العراق» تالیف «ابن مسکویه» را به درخواست میزبانش به زبان عربی ترجمه کرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد و در همین ایام «رساله معینیه» در موضوع علم هئیت، به زبان فارسی نگاشت. ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامه ای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه باخبر شد و به دستور او خواجه نصیر بازداشت و زندانی گردید. پس از چندی خواجه به قلعه الموت منتقل شد، ولی حاکم قلعه که از دانش محقق طوسی اطلاع پیدا کرده بود با او رفتاری مناسب در پیش گرفت. نصیر الدین طوسی حدود 26 سال در قلعه های اسماعیلیه به سر برد اما در این دوران لحظه ای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی را تالیف کرد.
از آنجا که وجود اسماعیلیان حاکمیت و قدرت سیاسی مغولان را به خطر می انداخت، هلاکوخان در سال 651 هـ ق با اعزام لشکری به قهستان آنجا را فتح کرد. حاکم قلعه پس از مشورت با خواجه نصیر، علاوه بر تسلیم کامل قلعه، از مغولان اطاعت کرد و چندی پس از آن در سال 656 هـ ق تاج و تخت اسماعیلیان در ایران برچیده شد. از این رو خواجه نزد خان مغول احترام و موقعیت ویژه ای یافت. مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه شیخ دارد.(1)
او با مهارت و استادی و متانت و سخنان حکیمانه در عقل هولاکو رسوخ کرد و آن خون آشام بدکردار را واداشت که به جای خرابکاری و کشتار خلق خدا به اصلاح امور اجتماعی و پیشبرد فرهنگ و فنون بپردازد و از کسی که مظاهر تمدن را خراب می کرد شخصی بسازد که کاخ تمدن را برافرازد و در پیشبرد و ترقی دادن علم سر از پا نشناسد. خواجه سرانجام کار را به جایی رسانید که هولاکو را برانگیخت تا شخصی به بلاد عربی بفرستد و دانشمندانی را که از ترس مغول و حمله خرابکارانه آنها فرار کرده بودند و به اربل و موصل و جزیره و شام رفته بودند، تشویق کند و آنها را به ایران بازگرداند و نیز از دانشمندان آن بلاد گروهی را به مراغه بیاورد.(2)
مهمترين نقش خواجه، پس از همراهي او باهولاکو آغاز شد. تمامي همّت او آن بود تا بتواند ميراث تمدن اسلامي را از تهاجم مغولان در امان نگاه دارد. مغولان نيز كه از آغاز به نقش دانشمندان مسلمان ايراني براي حل و فصل مشكلاتشان در جهان اسلام آگاه بودند، سخت از اين موقعيت بهره بردند. به هر دليل بود، سخن خواجه در دربار مغول به تمام معنا پذيرفته مي شد.
خواجه نصير پس از فتح بغداد به عنوان مسؤول امور اوقاف تعيين شد. با توجه به اهميت اوقاف، درآمد حاصل از آن و نيز نقشي كه اين دستگاه عظيم در اداره مراكز آموزشي و عبادي داشت، مي توان به اهميت كار خواجه نصير پي برد. در آن روزگار، تقريبا تمامي مدارس، مخارج خود را از موقوفات تأمين مي كردند. بدين ترتيب، دست خواجه براي حمايت از مدارس و اساتيد و علما باز شد.(3)
خواجه که در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود، از این موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به تمدن و فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان کرد، که برخی از آنها عبارت اند از:
1. انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند: برخی از کتابهای او عبارتند از: تجریدالعقاید، شرح اشارت بو علی سینا، قواعد العقاید، اخلاق ناصری یا اخلاق طوسی، آغاز و انجام، تحریر مجسطی، تحریر اقلیدس، تجریدالمنطق، اساس الاقتباس، ذیج ایلخانی، آداب البحث، آداب المتعلمین، روضة لقلوب، اثبات بقاء نفس، تجرید الهندسه، اثبات جوهر، جامع الحساب، اثبات عقل، جام گیتی نما، اثبات واجب الوجود، الجبر و الاختیار، استخراج تقویم، خلافت نامه، اختیارات نجوم، رساله در کلیات طب، ایام و لیالی، علم المثلث، الاعتقادات، شرح اصول کافی، کتاب الکل و... .(4) همه کتابهای خواجه از بهترین آثار زمان خود به شمار می رود؛ چنانکه به عنوان مثال تنها بر کتاب «تجرید الاعتقاد» او حدود متجاوز از سيصد شرح و تعليق نوشته اند و احتمال نمى رود هيچ كتابى اينگونه مورد توجه اعلام فن کلام و حكمت قرار گرفته باشد.(5)
2. جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان.
3. نجات جان دانشمندان و علمایی همچون ابن ابی الحدید(شارح نهج البلاغه) و برادرش موفق الدوله و عطاملک جوینی که بی رحمانه مورد غضب و خشم مغولان قرار گرفته بودند.
4. جذب و حل شدن قوم مغول در فرهنگ و تمدن اسلامی به دست خواجه، به گونه ای که موجب شد مغولان به اسلام روی آورند و از سال 694 ق اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد. خواجه با دانش خود، قلوب اميران مغول را براى پذيرش اسلام گشود. پس از مرگ هلاكو و زمامدارى فرزند اوّل وى، فرزند دوم او اسلام آورد، و همه امراء و سپاهيان در پيروى از او اسلام آوردند.(6)
5. جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان.
6. تاسیس رصدخانه مراغه در سال 656 ق، با همکاری جمعی از دانشمندان.
محقق طوسى براى اين هدف فخرالدين مراغى را به اطراف و نقاط مختلف گسيل داشت تا دانشمندان را به مهاجرت به مراغه دعوت و تشويق كند و به قول استاد مصرى عبدالمتعال صعيدى، خواجه توانست آنچه را كه مغول پايمال كرده بودند، بار ديگر احيا كند.(7)
7. افتتاح مدارسى در بغداد براى علوم فلسفه و نجوم و طب، فقه و حديث، كه هزينه اين مراكز از اوقاف اسلامى تأمين شد.(8)
8. احداث و تجهیز کتابخانه بزرگ در مراغه.(9) این كتابخانه كه بنا به نقل شماري از مورخان، داراي چهارصد هزار مجلدكتاب بوده، نشان مي دهد كه در آنجا يك دانشگاه به تمام معنا ايجاد شده بود.
خواجه نصير تا هيجدهم ذي حجه سال 672 كه زنده بود، يكسره به فعاليت هاي علمي مشغول بود و مي توان گفت كه در طي نزديك به دو دهه، حساس ترين نقش را در حمايت از فرهنگ و ميراث اسلامي عهده دار بود.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.