پاسخ اجمالی:
در قرآن، «امر به معروف و نهي از منكر» به عنوان يك دستور عام بيان شده و از ويژگي هاي امت اسلامي شمرده شده نه به اين معنى كه در امت هاى پيشين اصلا نبوده است؛ بلكه به اين معنى كه در امّت اسلامى به صورت يك اصل اصيل و ركن ركين درآمده است و بالاتر اين كه بر ايمان به خدا نيز مقدم شده است و يكي از سه ويژگي صالحان و نخستين ويژگي مومنان، دانسته شده است و قرآن، رستگاري را منحصر به انجام دادن اين دو وظيفه مي داند و تعبير به امت، بيانگر انجام دادن كار گروهي است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره آل عمران دستور «امر به معروف و نهى از منكر» را به عنوان يك دستور عام بيان مى كند، و آن را يكى از ويژگي هاى امّت اسلامى مى شمرد؛ نه به اين معنى كه در امت هاى پيشين اصلا نبوده است؛ بلكه به اين معنى كه در امّت اسلامى به صورت يك اصل اصيل و ركن ركين آمده است؛ و مى فرمايد: (شما بهترين امّتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد[چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد و به خدا ايمان داريد)؛ «كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللهِ».(1)
جالب اينكه از يكسو امر به معروف و نهى از منكر را به عنوان يكى از ويژگي هايى معرفى مى كند كه سبب شده است؛ اسلام برترين اديان، و امّت اسلامى، امّت نمونه باشند. و از سوى ديگر؛ انجام اين دو وظيفه را مقدّم بر ايمان به خدا ذكر كرده است! و اين نشان مى دهد كه تا اين وظيفه به صورت دو اصل اساسى مردمى در سطح عموم پياده نشود؛ حتّى تضمينى براى تداوم ايمان مردم وجود نخواهد داشت؛ آرى چنين است كه اگر اين دو وظيفه به دست فراموشى سپرده شود، ريشه هاى ايمان در دلها سست، و شاخ و برگ آن پژمرده و سرانجام پايه هاى آن فرو مى ريزد.
ضمناً از اين بيان به خوبى روشن مى شود كه مسلمانان تا زمانى يك امّت ممتاز محسوب مى شوند كه دعوت به سوى نيكى ها و مبارزه با فساد را فراموش نكنند؛ و آن روز كه اين دو وظيفه بزرگ الهى به دست فراموشى سپرده شد نه بهترين امّت اند؛ و نه به سود جامعه بشريّت خواهند بود!
آرى مسلمانان، هنگامى مى توانند رهبرى امّتها را در جهان داشته باشند، و دنيا از وجود آنان خير و بركت ببيند، كه اين دو وظيفه بزرگ را در سطح عموم اجرا كنند.
به تعبير ديگر فرد فرد امّت اسلامى، بايد در اين امر احساس مسئوليّت كنند، و برخلاف دنياى امروز كه وظيفه مبارزه با فساد و دعوت به انجام وظيفه را تنها بر عهده گروهى از مأموران دولت مى افكند؛ و بقيّه كاملا خود را از هر گونه مسؤوليت مبرّا مى دانند؛ و در برابر مسائل اجتماعى بى تفاوتند، مى گويد: اين يك مسؤوليّت عمومى است كه صغير و كبير، پير و جوان، زن و مرد و عالم و جاهل را شامل مى شود.
تكيه بر كلمه «معروف» و «منكر»(شناخته و ناشناخته) نيز قابل ملاحظه و دقّت است؛ زيرا از يك سو نشان مى دهد كه واجبات و محرّمات، امورى هستند كه عقل و روح انسان به خوبى آنها را مى شناسد، و به واجبات عشق مي ورزد؛ در حالى كه منكرات براى او امورى ناشناخته و مورد تنفّر مى باشند.
از سوى ديگر بديهى است كه اگر اين دو وظيفه فراموش شود، و محيط با منكرات خو بگيرد، و از خوبيها، بديها و معروفها جدا شود، منكر در انظار معروف، و معروف در نظرها منكر مى شود، و اين بزرگترين خسارتى است كه امكان دارد دامن يك جامعه را بگيرد؛ همان بلا و بدبختى كه امروز دامان بسيارى از جوامع دنيا را گرفته است كه «معروف» و «منكر» نزد آنها جاى خود را عوض كرده اند!
هم چنين آيه 104 سوره آل عمران ناظر به بخش ديگرى از امر به معروف و نهى از منكر است كه راجع به گروهى از امّت اسلامى است و به تعبير ديگر ويژه حكومت و كارگزاران حكومت است كه مى فرمايد: (بايد از ميان شما جمعى دعوت به نيكى كند، و امر به معروف و نهى از منكر نمايد و آنها رستگارانند)؛ «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةً يَدْعُوْنَ اِلَى الْخَيْرِ وَ يَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئِكَ المُفْلِحُونَ».(2)
هنگامى كه اين آيه در برابر آيه پيشين گذارده شود كه وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را عام و فراگير مى شمرد؛ روشن مى شود كه آن، درباره يك مرحله از اين دو وظيفه بزرگ است و اين، درباره مرحله ديگرى است، آن، مرحله قلب و زبان را مى گويد، و اين، مرحله دست و شدّت عمل را، و جالب اينكه رستگارى در اين آيه، منحصر به كسانى شمرده شده كه اين دو وظيفه بزرگ را انجام داده اند (توجّه داشته باشيد كه جمله «اُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ» دلالت بر انحصار دارد).(3)
تعبير به «اُمّة» شايد اشاره به اين نكته است كه در اين بخش از امر به معروف و نهى از منكر بايد كار به صورت گروهى و توأم با برنامه ريزى و سازماندهى صورت گيرد، و مى دانيم كارهايى كه جنبه شدّت عمل دارد و به دست حكومت انجام مى شود بدون اين دو امر ممكن نيست.
پايان آيه به خوبى گواهى مى دهد كه هر گونه فلاح و رستگارى در دنيا و آخرت، در فرد و جامعه در سايه انجام اين دو وظيفه بزرگ است.
علاوه بر اين، آيات ديگري از سوره آل عمران، اشاره به نكته لطيف ديگرى در زمينه اين دو وظيفه بزرگ مى كند كه از توجّه به شأن نزول آن روشن مى شود.
در شأن نزول اين آيه گفته اند كه: گروهى از دانشمندان و اخيار يهود، اسلام آوردند و به صفوف مسلمين پيوستند، سران يهود از اين جريان بسيار ناراحت شده و براى تحقير اين گروه گفتند: فقط جمعى از اشرار ما به اسلام گرويدند، و اگر آنها افراد درستى بودند آيين نياكان خود را ترك نمى گفتند!
آيه فوق به آنها پاسخ مى دهد آنها (اهل كتاب) همه يكسان نيستند: (جمعى از آنها قيام به حق و ايمان و اطاعت خدا مى كنند و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مى خوانند در حالى كه سجده مى كنند ـ به خدا و روز قيامت ايمان دارند، امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، و در انجام كارهاى نيك بر يكديگر پيشى مى گيرند و آنها از صالحانند)؛ «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمَ الآخِرَ وَ يَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسَارِعُونَ فِى الْخَيْرَاتِ وَ اُولئِكَ مِنَ الصّالِحِينَ».(4)
در اينجا ويژگى صالحان اهل كتاب را كه به اسلام گرويده اند در سه چيز خلاصه مى كند: ايمان به مبدأ و معاد، و سپس امر به معروف و نهى از منكر، و در پايان پيشى گرفتن در انجام كارهاى نيك، اين نشان مى دهد كه بعد از ايمان به خدا و روز قيامت، امر به معروف و نهى از منكر بارزترين نشانه صالحان است و ريشه همه خيرات نيز در آن نهفته شده است.
هم چنين در سوره توبه، نخستين ويژگى مؤمنان را امر به معروف و نهى از منكر شمرده؛ و حتّى بر پا داشتن نماز و اداى زكات و اطاعت خدا و پيامبر به دنبال آن آمده است! و اين نشان مى دهد كه اگر اين دو وظيفه بزرگ اجرا نشود، اساس عبادت و اطاعت و بندگى خدا به خطر مى افتد.
مى فرمايد: (مردان و زنان با ايمان [يار و ياور] يكديگرند؛ امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، نماز را برپا مى دارند، و زكات را مى پردازند، و خدا و رسولش را اطاعت مى كنند، خداوند به زودى آنها را مشمول رحمت خود قرار مى دهد، خداوند توانا و حكيم است)؛ «وَ الْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤمِنَاتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ اُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ اِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».(5)
در تفسير جمله «بَعْضُهُم اَوْلِياءُ بَعْضٍ»، احتمالات متعدّدى داده شده؛ از جمله اينكه: آنها در ايمان به خدا و مبانى اسلام با يكديگر هماهنگ اند، و ديگر اينكه يكديگر را در امور دين و دنيا يارى مى دهند، و سوّم اينكه آنها با تعليم و تربيت، ديگران را به سوى مدارج عالى كمال رهنمون مى كنند، روشن است كه اين تفسيرهاى سه گانه منافاتى با هم ندارد و مى تواند در مفهوم آيه جمع باشد؛ زيرا ولايت در آيه به صورت مطلق آمده و پيوند مؤمنان را با يكديگر در ابعاد مختلف شامل مى شود.
باز در سوره توبه، بعد از ذكر تجارت پر سودى كه مؤمنان راستين در امر جهاد با خدا دارند كه جان و مال خود را به بالاترين بها يعنى بهشتِ برين الهى معاوضه مى كنند و بعد از ذكر اين نكته كه خداوند اين معامله پر سود را به آنها تبريك مى گويد و پيروزى بزرگ و فوز عظيم مى شمرد، اوصاف آنها را در نُه چيز خلاصه كرده، و مى فرمايد: (آنها توبه كنندگان، عبادت كنندگان، سپاس گويان، سياحت كنندگان،[كسانى كه در ميان كانون هاى عبادت الهى رفت و آمد دارند و يا در ميان ميدان هاى جهاد در رفت و آمدند] سجده كنندگان، ركوع كنندگان، آمران به معروف و نهى كنندگان از منكر و حافظان حدود و [مرزهاى الهى] هستند و بشارت به اين گونه مؤمنان بده!)؛ «اَلتّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاكِعُونَ السّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و النّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤمِنِينَ».(6)
در واقع شش وصفى كه در آغاز قرار گرفته، اشاره به مراحل عبادت و اطاعت و بندگى آنها است، و سه وصف اخير (امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى) اشاره به مبارزات اجتماعى آنها در طريق تحكيم مبانى حقّ و عدالت و اجراى احكام الهى مى باشد، و به دنبال همه اينها بشارت الهى به صورت مطلق آمده است.
به تعبير ديگر شش وصف اوّل، ناظر به رابطه خلق و خالق است؛ و سه وصف اخير ناظر به رابطه خلق با يكديگر مى باشد؛ و اين بشارت كه در آخر آمده هم سعادت دنيا را شامل مى شود و هم آخرت را.
خداوند در سوره «حج»، به بُعد ديگرى از اين مسأله اشاره مى كند كه بُعد حكومتىِ آن است و به تعبير ديگر، يكى از وظايف مهمّ حاكمان اسلامى را امر به معروف و نهى از منكر مى شمرد؛ و مى فرمايد: «اَلَّذِينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِى الاَرْضِ أَقَامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الاُمُورِ»(7)؛ ([ياوران خدا] كسانى هستند كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را بر پا مى دارند و زكات را ادا مى كنند؛ و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه كارها از آن خداست).
در واقع وعده يارى خداوند كه در آيه قبل آمده است «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ»(8) مربوط به اين گونه افراد است كه وقتى به قدرت مى رسند و حاكميّت در زمين پيدا مى كنند؛ نه تنها خودشان نماز مى خوانند؛ بلكه نماز را همه جا برپا مى دارند و اقامه مى كنند، به علاوه حقوق مستمندان را به آنها مى رسانند؛ و سپس در سطح گسترده به امر به معروف و نهى از منكر مى پردازند.
اگر چه بعضى چنين پنداشته اند كه منظور از آيه فقط گروه مهاجران است، ولى پيداست كه آيه شريفه مفهوم گسترده اى دارد و همگان را تا دامنه قيامت در بر مى گيرد.
اين نكته نيز قابل توجّه است كه قرآن مجيد معمولاً در مورد نماز خواندن، تعبير به اقامه مى كند كه به معنى برپا داشتن است جز در مورد منافقان كه تعبير به قيام شده نه اقامه: «اِذَا قَامُوا اِلَى الصَّلوةِ قَامُوا كُسَالَى».(9)
اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه مؤمنان حقيقى، نه تنها خود نماز مى خوانند بلكه تلاش مى كنند كه نماز در تمام جامعه برپا شود، بعضى نيز گفته اند اشاره به آن است كه نه تنها ظاهر نماز را به جا مى آورند بلكه سعى مى كنند محتوا و حقيقت نماز را با تمام شرايط صحّت و كمال، بر پا دارند (جمع ميان اين دو معنى نيز مشكلى ندارد).
در نهايت در سوره لقمان، به نكته ديگرى درباره امر به معروف و نهى از منكر برخورد مى كنيم و آن اينكه اين دو دستور مهم، تنها در اسلام نبوده، بلكه در امم پيشين نيز بر آن تأكيد شده است، (هر چند در اسلام شكل گسترده تر و اساسى تر به خود گرفته باشد).
از زبان لقمان - آن مرد دانشمند حكيم - چنين نقل مى كند: (پسرم! نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن، و در برابر مصايبى كه به تو مى رسد شكيبا باش كه اينها از امور مهم و اساسى است!)؛ «يا بُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وَ أمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى ما اَصابَكَ اِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الاُمُورِ».(10)
در اينجا رمز پيروزى انسان چهار چيز شمرده شده است: «برپا داشتن نماز، امر به معروف و نهى از منكر، و استقامت و صبر و شكيبايى».
جمله «اِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الاُمُورِ»؛ (اين از امور مهمّه است) ممكن است اشاره به خصوص صبر و استقامت باشد كه در آخر قرار گرفته و نيز ممكن است شامل هر چهار اصل شود.
اين نكته نيز شايان دقّت است؛ كه مقارنه صبر با مسأله امر به معروف و نهى از منكر، اشاره به رابطه نزديك اين دو مى باشد؛ زيرا انجام اين دو وظيفه بزرگ الهى گاه با شدائد و مشكلاتى همراه است، و جز با صبر و استقامت نمى توان به آنها دست يافت، و نيز اين دو با نماز هم رابطه نزديك دارد؛ زيرا مى دانيم نماز نهى از فحشاء و منكر مى كند، يا به تعبير ديگر پايه اصلى امر به معروف و نهى از منكر است: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهَى عَنِ الفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ».(11)،(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.