پاسخ اجمالی:
از آنجا که یکی از مشكلات بزرگ اجتماعى، غيبت و عيبجويى مردم از يكديگر است امام علی(ع) به شدّت از اين كار نهى مى كند و مي فرمايد: «چگونه آن عيبجو بر برادر خود عيب مى گيرد، و او را به خاطر بلايى كه گرفتار شده است سرزنش مى كند، در حالى كه خودش كانون آن عيب هاست، و خدا به لطفش بر آن پرده افكنده است آيا به خاطر نمى آورد كه آنچه را خدا از گناهان او مستور داشته، شايد بزرگتر از گناهى است كه بر ديگران عيب مى گيرد». به اين ترتيب، امام تمام راه ها را بر عيبجويان و غيبت كنندگان بسته و هرگونه بهانه اى را از آنها مى گيرد.
پاسخ تفصیلی:
از آن جا که یکی از مشكلات بزرگ اجتماعى، غيبت و عيب جويى مردم از يكديگر است كه روح بدبينى و نفاق را گسترش مى دهد و پايه هاى اعتماد را لرزان مى سازد و روح همكارى و اتحاد را از ميان مى برد، اسلام به اين موضوع اهميّت فوق العاده داده و غيبت را يكى از بزرگترين گناهان شمرده است.
امام علی(عليه السلام) در خطبه 140 نهج البلاغه، به شدّت از اين كار نهى مى كند، و دلايل مختلف و نكته هاى بسيار جالب در اين باره بيان مى فرمايد.
در واقع امام(عليه السلام) مردم را به پنج گروه تقسيم مى كند. نخست گروهى كه لطف الهى شامل آنها شده و آلوده گناه نگشتند، درباره اين گروه مى فرمايد: (سزاوار است آنها كه از عيوبى پاكند، و از گناه سالم نگه داشته شده اند، به گناهكاران و اهل معصيت ترحم كنند، و شكر و سپاس خدا چنان بر وجود آنان غلبه كند، كه آنها را از عيب جويى و غيبت ديگران باز دارد)؛ «وَ إنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ، وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ، و الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ».
چه نعمتى از اين بالاتر كه لطف الهى شامل حال انسانى گردد، و او را از آلودگى به گناه حفظ كند، و چه شكر و سپاسى از اين بهتر كه انسان به شكرانه اين نعمت بزرگ الهى، زبان از غيبت و عيبجويى ديگران بربندد.
گروه دوّم كسانى هستند كه خودشان داراى همان عيوبى مى باشند كه ديگران را نسبت به آن ملامت و غيبت مى كنند، يعنى حبّ ذات به آنها اجازه نمى دهد كه عيوب خويش را ببينند، ولى نسبت به عيوب ديگران دقيق و كنجكاوند، امام(عليه السلام) درباره آنها مى فرمايد: (چگونه آن عيبجو بر برادر خود عيب مى گيرد، و او را به خاطر بلايى كه گرفتار شده است سرزنش مى كند، در حالى كه خودش كانون آن عيب هاست، و خدا به لطفش بر آن پرده افكنده است آيا به خاطر نمى آورد كه آنچه را خدا از گناهان او مستور داشته، شايد بزرگتر از گناهى است كه بر ديگران عيب مى گيرد)؛ «فَكَيْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِي عَابَ أَخَاهُ وَ عَيَّرَهُ بِبَلْوَاهُ! أَمَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللهِ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ بِهِ!».
اشاره به اين كه انسان مؤمن بايد پرتوى از صفات الهى در وجودش باشد، خداوند ستّار العيوب است، او نيز بايد عيوب ديگران را بپوشاند و سرمايه معنوى و اجتماعى آنها را كه بر محور آبروى آنها دور مى زند بر باد ندهد.
گروه سوّم كسانى هستند كه خودشان مرتكب گناهى مى شوند، و ديگران را نسبت به آن عيبجويى مى كنند، در حالى كه انسان به طور طبيعى نسبت به خويش دلسوزتر است، چگونه اين انسان دلسوز و واقع بين، پيش از آن كه به اصلاح عيوب خويش بپردازد، در فكر عيوب ديگران است، كدام عقل چنين اجازه اى را مى دهد كه انسان، خويش را به كلّى رها سازد و در گرداب بدبختى گرفتار كند، و به ديگران بپردازد آن هم نه به قصد اصلاح، بلكه به قصد افساد، امام(عليه السلام) درباره آنها مى فرمايد: (چگونه ديگرى را مذّمت مى كند بر گناهى كه خود مثل آن را مرتكب شده است؟)؛ «وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ!».
گروه چهارم كسانى هستند كه مرتكب گناهى كه ديگران نسبت به آن سرزنش و غيبت مى كنند، نشده اند، ولى اى بسا گناهان ديگرى دارند كه از آن بزرگتر است، و نسبت به آن غافل و بى خبر، و يا بى تفاوتند، امام(عليه السلام) درباره اين گروه مى فرمايد: (اگر به آن گناه آلوده نشده، اى بسا معصيت ديگرى كرده كه از آن بزرگتر است؛ پس چرا به اصلاح خويش نمى پردازد)؛ «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللهَ فِيمَا سِوَاهُ، مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ».
گروه پنجم كسانى هستند كه شايد گناه كبيره اى همچون كسانى كه مورد غيبت آنها قرار مى گيرند مرتكب نشده باشند، تنها گناهان كوچكترى از آنها صادر شده، ولى آن گناه را كوچك مى شمرند و با جرأت و جسارت به غيبت ديگران مى پردازند. امام(عليه السلام) درباره آنها مى فرمايد: (به خدا سوگند حتى اگر خدا را در گناهان كبيره عصيان نكرده، و تنها صغيره اى انجام داده، همين جرأتش بر عيب جويى مردم گناه بزرگترى است!)؛ «وَ ايْمُ اللهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصَاهُ فِي الْكَبِيرِ، وَ عَصَاهُ فِي الصَّغِيرِ، لَجَرَاءَتُهُ عَلَى عَيْبِ النَّاسِ أَكْبَرُ».
به اين ترتيب، امام(عليه السلام) تمام راه ها را بر عيبجويان و غيبت كنندگان مى بندد، و هرگونه بهانه اى را از دست آنها مى گيرد، و عواقب شوم عمل زشتشان را به آنها گوشزد مى كند، تا از وسوسه هاى شياطين بر كنار بمانند و هواى نفس، اعمال زشت آنها را در نظرشان تزيين نكند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.