پاسخ اجمالی:
در پی شورش طلحه و زبیر بر ضد امام علی(ع)، طرفداران شان برای توجیه جنگ افروزی سران جمل به قاعده تنزیه صحابه پناه بردند و همه صحابه پیامبر(ص) را پاک و مقدس دانستند. از سویی هر دو را جزو عشره مبشّره مى دانند يعنى آن ده نفرى كه پيامبر(ص) به آنان بشارت بهشت داده بود. گاه مى گويند: آنها مجتهد بودند، هر چند در اجتهاد خود خطا كردند. اما معذورند و گاه مى گويند: آنان توبه كرده، و خدا توبه آنها را پذيرفته است. حال آیا گفتن «استغفر الله» خون های بر باد رفته را جبران می کند؟
پاسخ تفصیلی:
طرفداران طلحه و زبیر براى توجيه اعمالشان در تنگناى سختى افتادند، از يكسو «طلحه» و «زبير» را از صحابه مى دانند و قاعده «تنزيه صحابه» پاكى و قداست همه اصحاب پيامبر(صلى الله عليه و آله) را در حق آنها جارى مى دانند، و از سوى ديگر هر دو را جزو «عشره مبشّره» مى دانند يعنى آن ده نفرى كه پيامبر(صلى الله عليه و آله) بشارت بهشتى بودن آنها را داده بود.
گاه مى گويند: آنها مجتهد بودند، هر چند در اجتهاد خود خطا كردند. بنابراين معذورند و مأجور، در حالى كه اگر اعمال آنها را با اين بهانه توجيه كنيم هر جنايتى را از هر كسى مى توان توجيه كرد؛ چرا كه اجتهاد منحصر به آنها نيست و اين امر سبب مى شود كه بديهيات عقلى و نصوص قرآنى را به اين بهانه زير پا بگذاريم.
و گاه مى گويند: آنها توبه كردند، و توبه آنها در پيشگاه خدا پذيرفته است، ولى آيا مى توان آتشى افروخت و 17 هزار نفر را در كام آن سوزاند و بعد با گفتن يك «استغفر الله» از زير بار مسئوليّت آن همه خون هايى كه بر باد رفته است بيرون آمد؟! آيا آنها خونبهاى اين همه كشتگان را به صاحبانش دادند؟ آيا اموالى كه در اين راه از بين رفت جبران نمودند؟ آيا عايشه و طلحه و زبير در ملأ عام به خطاى خود اعتراف كردند؟
اين گونه دفاع هاى ناموجّه، نتيجه چشم پوشى از واقعيّات و تعصب هاى كوركورانه است.
آيا بهتر اين نيست كه ما ياران پيامبر(صلى الله عليه و آله) را به دو گروه تقسيم كنيم، گروهى كه در عصر او صالح بودند، و گروه منافق و ناصالح، و نيز گروه صالح را به دو گروه ديگر تقسيم كنيم: گروهى كه بر خير و صلاح باقى ماندند، و گروهى كه تسليم هوا و هوسها شدند، و از حق و عدالت و ايمان و صلاح فاصله گرفتند.
و منظور از بشارت قرآن يا پيامبر(صلى الله عليه و آله) به نجات شخص يا اشخاص، اين را بدانيم كه در آن روز و در آن زمان مشمول اين حكم بودند، هر چند بعداً تغيير مسير دادند؛ ممكن است انسان كارى انجام دهد كه بهشت بر او واجب گردد، سپس بر خلاف آن كارى انجام دهد كه جهنم بر او واجب گردد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.