پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) با اشاره به وضعیت نابسامان اخلاقی و اجتماعی مردم زمان خود می فرماید: «در زمانى هستيد كه نيكى رو به كاستى گذارده، و بدى روى آورده، و شيطان طمعش در گمراهى و فریب مردم بيشتر شده». در واقع امام(ع) در دوران حكومتش با ميراث شوم حكومتهاى خودكامه روبرو بود، حکومتی كه خليفه بيت المال را بین اطرافيانش تقسيم می كرد، سپس می فرماید: «اگر جلوى تبعيضها را بگيرم، مى گويند فرزند ابوطالب ستم کرد و از دادن حق ما مضايقه كرد». از این رو حضرت فقرا، اغنیا، بخیلان و گردنکشان را سرچشمه فساد می داند.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 129 نهج البلاغه به وضع ناهنجار زمان خود و اقبال مردم به بديها و فرار از نيكيها اشاره كرده و مى فرمايد: (شما در زمانى هستيد كه خير و نيكى پشت كرده، و رو به كاستى گذارده، و شر و بدى روى آورده، رو به فزونى است و شيطان طمعش در گمراهى مردم بيشتر مى شود اكنون زمانى است كه وسايل پيشرفت شيطان قوى شده، نيرنگ و فريبش همه را فرا گرفته، و به چنگ آوردن شكار برايش آسان گشته است)؛ «وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَن لاَ يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إلاَّ إدْبَاراً، وَ لاَ الشَّرُّ فِيهِ إلاَّ إقْبَالاً، وَ لاَ الشَّيْطَانُ فِي هَلاَكِ النَّاسِ إلاَّ طَمَعاً. فَهذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ، وَعَمَّتْ مَكِيدَتُهُ، وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ».(1)
اين تعبيرات صريح و آشكار، نشان مى دهد كه بر اثر حكومتهاى خودكامه تا چه حد وضع اخلاقى مسلمانان در آن عصر و زمان، سقوط كرده بود و امام(عليه السلام) در دوران حكومتش با چه ميراث شوم و صحنه هاى دلخراشى رو به رو بود، آرى هنگامى كه مديران جامعه و كسانى كه در رأس حكومت قرار دارند، فاسد شوند، فساد همه جا را خواهد گرفت كه «النّاسُ عَلَى دِيْنِ مُلُوكِهِمْ».
هنگامى كه خليفه وقت بيت المال را در ميان اطرافيان خود تقسيم كند، و اقوام و بستگان ناصالح خويش را در پستهاى حسّاس، بگمارد، فرماندار منسوب او علناً شراب بنوشد، و در حال مستى در محراب براى نماز جماعت حاضر شود، و افرادى ديگر مرتكب اعمال شنيع شوند، چه انتظارى از توده هاى مردم مى رود، مگر اسباب سلطه شيطان، دنياپرستى و هوس رانى نيست؟
هنگامى كه اين امور گسترش يابد، سلطه شيطان سهل و آسان است. كار، به جايى رسيده بود كه طبق روايتى فرزند «عمر بن الخطاب» به اتفاق بعضى از فرزندان «ابو بكر» و «سعد بن ابى وقّاص» خدمت على(عليه السلام) در دوران حكومتش رسيدند و تقاضا كردند كه آنها را بر ديگران برترى دهد، و سهمشان را از بيت المال فزونى بخشد، امام(عليه السلام) بر فراز منبر قرار گرفت و مردم گرد او را گرفتند، سپس خطبه مشروحى خواند و همه را از اين گونه تقاضاها بر حذر داشت و فرمود: «كار شما به جايى رسيده كه اگر بخواهم جلوى اين گونه تبعيضها را بگيرم، مى گويند فرزند «ابو طالب» ستم روا داشت و از دادن حق ما مضايقه كرد، من مى دانم شما چه مى خواهيد و با چه وسيله مى توانم شما را قانع كنم ولى هرگز اصلاح كار شما را به فساد خودم خريدار نيستم».(2)
سپس امام(عليه السلام) در شرح آنچه درباره فساد مردم عصرش بيان فرمود، چنين مى گويد: (به هر سو كه مى خواهى نگاه كن! آيا جز فقيرى كه با فقر، دست به گريبان است، يا ثروتمندى كه نعمت خدا را به كفران مبدّل ساخته، يا بخيلى كه بخل را در اداى حقوق الهى سبب فزونى ثروت شمرده، يا گردنكشى كه گويى گوش او از شنيدن اندرزها كر است شخص ديگرى را مى بينى؟!)؛ «اضْرِبْ بِطَرْفِكَ(3)حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إلاَّ فَقِيراً يُكَابِدُ(4)فَقْراً، أَوْ غَنِيًّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ كُفْراً، أَوْ بَخِيلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْراً(5)، أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً(6)».
امام(عليه السلام) در اين تعبيرهاى گويا و زيبا، انگشت روى چهار گروه محروم يا منحرف كه اساس فساد و ويرانى جامعه را تشكيل مى دهند مى گذارد: نخست «فقيرانى» كه در چنگال فقر گرفتارند، فقرى كه «كَادَ أَنْ يَكُوْنَ كُفْراً»؛ گاه انسان را به كفر مى كشاند و «اغنيايى» كه چنان در ناز و نعمت و لذّت و شهوت، فرو رفته اند كه همه چيز را به فراموشى سپرده و غرق كفران شده اند و «بخيلانى» كه چنين مى پندارند بخل سبب فزونى ثروت و سرمايه است و «گردنكشان» مست و مغرورى كه گوششان بدهكار سخن حق نيست.
تعبير زيباى امام(عليه السلام) كه مى فرماید: «به هر سو مى خواهى نگاه كن؛ غير از اين گروهها شخص ديگرى را نمى يابى»، دليل بر اين است كه فقر و فساد آن چنان فراگير شده بود كه در همه جا آثارش نمايان، و دليل اين فراگيرى همان است كه در بالا به آن اشاره شد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.