پاسخ اجمالی:
ایشان در این باره می فرماید: «به زودى دو گروه درباره من هلاك و گمراه مى شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى كشاند و دشمن افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى نهد». جالب توجه اين كه پيامبر اكرم(ص) از سالها پيش اين افراط و تفريط را در مورد ایشان پيش بينى کرده و فرموده بودند: «اى على! جز مؤمن كسى تو را دوست نمى دارد و جز منافق، كسى تو را دشمن نمى شمرد و این دو گروه هلاك مى شوند».
پاسخ تفصیلی:
از جمله مسائلى كه امام علی(عليه السلام) در خطبه 127 نهج البلاغه بر آن تأكيد مى فرمايد، هلاكت و گمراهى گروه افراط گر و تفريط كننده است.
امام(عليه السلام) می فرماید: (به زودى دو گروه درباره من هلاك و گمراه مى شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى كشاند و دشمنى افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى نهد)؛ «وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ: مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إلَى غَيْرِ الْحَقِّ».
اين دو گروه به طرز آشكارى در مورد امام(عليه السلام) در محيط جامعه اسلامى نمايان شدند گروهى كه امام(عليه السلام) را خدا مى پنداشتند كه در عصر آن حضرت مى زيستند و به مجازات سختى از سوى امام(عليه السلام) گرفتار شدند و گروه ديگرى كه نعوذ بالله كافرش مى دانستند كه آنها نيز به مجازات سختى گرفتار گرديدند.
جالب توجه اين كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله) از سالها پيش اين افراط و تفريط را در مورد اميرمؤمنان على(عليه السلام) پيش بينى فرمود، و بنا به گفته «ابن عبدالبرّ مالكى» در كتاب «استيعاب» خطاب به على(عليه السلام) چنين گفت: «لاَ يُحِبُّكَ إلاَّ مُوْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إلاَّ مُنَافِقٌ... وَ يَهْلِكُ فِيْكَ رَجُلانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ و َكَذّابٌ مُفْتَر... وَ تَفْتَرِقُ فِيْكَ اُمَّتي كَمَا افَتَرقَتْ بَنُو إسْرائِيلَ فِي عِيْسى»(1)؛ (اى على! جز مؤمن كسى تو را دوست نمى دارد و جز منافق، كسى تو را دشمن نمى شمرد... و درباره تو دو كس هلاك مى شوند، محبّ افراط گر و دروغگوى افترا زننده... و امت من درباره تو از هم جدا مى شوند، همان گونه كه بنى اسرائيل درباره عيسى(عليه السلام) جدا شدند). اين سخن اشاره به آن است كه گروهى از بنى اسرائيل ايمان آوردند و او را خدا پنداشتند و گروهى ايمان نياوردند و وى را ـ نعوذ بالله ـ فرزند نامشروع خطاب كردند.
مرحوم سيّد «محسن امين» در «اعيان الشيعه» از «مسند احمد» و «صحيح ترمذى» و «استيعاب» «ابن عبدالبر» و «مستدرك حاكم» نقل مى كند كه در نزد صحابه بغض على(عليه السلام) علامت منافق و تمييز او از مؤمن صادق بود؛ سپس مى افزايد: اين نكته به طور قطع از نظر تاريخى ثابت است كه «معاويه» هم خودش على(عليه السلام) را سبّ مى كرد و هم مردم را به سبّ و دشنام او دعوت مى نمود بنابراين نتيجه مى گيريم كه «معاويه» جزء منافقان بود.(2)
افراط و تفريط در همه چيز مذموم و مايه گرفتارى و بدبختى است نه تنها در مسائل اعتقادى كه در مسائل ساده زندگى نيز چنين است و سرچشمه افراط و تفريط معمولاً جهل و نادانى و تعصب است.
گروهى از منحرفان در جامعه اسلامى كه از پيروى اهل بيت(عليهم السلام) دور ماندند خدا را آن چنان تنزل دادند كه در حد جسمانيات شمردند و براى او قيافه اى مانند يك جوان امرد با موهايى پيچيده و مجعد قائل شدند و گروهى ديگر چنان او را از دسترس فكر بشر خارج كردند كه گفتند نه تنها معرفت ذات او براى ما امكان ندارد بلكه از صفات او هم چيزى نمى دانيم و به تعبير ديگر قائل به تعطيل معرفت الله شدند. گروهى راه افراط را پيش گرفته و قائل به تفويض شدند و گروهى نيز راه تفريط را پيش گرفته و قائل به جبر شدند و همين طور.
ائمه هدى(عليهم السلام) خودرا «نُمْرقه وسطى» يعنى گروه معتدل و دور از افراط و تفريط معرفى مى نمودند كه تندروان بايد به سوى آنها باز گردند و كندروان بايد خودرا به آنها برسانند. «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى بِها يَلْحَقُ التّالِي وَ إلَيْها يَرْجِعُ الْغالِي».(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.