پاسخ اجمالی:
انسان از مرگ به معناى «نيستى» گريزان است و خواهان طول عمر و حتی حيات جاويدان و علاقه به حيات فرزند خود كه دنباله حيات ماست، نشانه اى از اين عشق غريزى است. اگر براى فنا آفريده شده ايم، وجود اين غريزه در ما بى معناست، چگونه خداوند حكيم چنين موضوع زائدي را در ما بيافريند؟ اصولا وجود يك غريزه در انسان، دليل بر داشتن راه پاسخگويى به آن در بيرون وجود ماست؛ و عشق به بقاء كه به طور فطرى در انسان هاست، نشانه روشنى بر زندگى جاويدان است.
پاسخ تفصیلی:
هيچ كس نمى تواند اين حقيقت را انكار كند كه از مرگ به معناى «نيستى» گريزان است و خواهان طول عمر، بلكه حيات جاويدان مى باشد. تلاش براى طولانى شدن عمر، كوشش براى به دست آوردن «اكسير جوانى»، اظهار علاقه به يافتن «سرچشمه آب حيات» كه نشانه هاى آن در جاى جاى تاريخ بشر و كوشش هاى دانشمندان و سروده هاى شعراء ديده مى شود، همه دليل بر اين است كه انسان ذاتاً خواهان بقاء است؛ حتّى علاقه انسان به حيات فرزند خود كه دنباله حيات او محسوب مى شود، نشانه اى از اين عشق غريزى است. اگر ما براى فنا آفريده شده ايم، وجود اين غريزه در ما بى معناست و در حقيقت يك عشق مزاحم و بى دليل است، چگونه ممكن است خداوند حكيم چنين موضوع زائد و مزاحمى را در ما بيافريند (توجه داشته باشيد بحث هاى معاد بعد از قبول بحث هاى توحيد و ايمان به ذات پاك خداست). اصولا وجود يك غريزه در انسان، دليل بر اين است كه در بيرون وجود او، طريق اشباع و پاسخگويى به آن هست، تشنگى دليل بر وجود آب و گرسنگى دليل بر وجود غذاست، ميل به جنس مخالف دليل بر وجود آن است، وگرنه با حكمت حكيم سازگار نيست. بنابراين عشق به بقاء كه به طور فطرى در انسان ها وجود دارد، نشانه روشنى بر زندگى جاويدان محسوب مى شود.
در اينجا دانشمند معروف مرحوم فيض كاشانى، سخن ظريفى دارد، او مى گويد: «چگونه ممكن است نفوس انسانى نابود گردد با اينكه خداوند در طبيعت او به مقتضاى حكمتش عشق به هستى و بقا را آفريده است و در درون جانش كراهت عدم و فنا را؟! از سوى ديگر اين مسأله ثابت و يقينى است كه بقاء و دوام در اين جهان امرى است محال، اگر جهان ديگرى وجود نداشته باشد كه انسان به آن انتقال يابد اين مسأله غريزى و ارتكازى كه خداوند در فطرت انسان به وديعه نهاده، يعنى محبّت بقاى هميشگى و حيات جاودانى، باطل و بيهوده خواهد بود و خداوند حكيم برتر از آن است كه چنين كار لغوى كند».(1) يا به گفته بعضى از دانشمندان معاصر، تشنگىِ بشر نسبت به زندگى جاويدان چنان جهان گير است كه به هيچ وجه نمى توان پذيرفت كه اين آرزو برآورده نمى شود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.