پاسخ اجمالی:
طبق آيات 17 تا 22 سوره «عبس»، می توان علت کفران و ناسپاسی انسان را غفلت از خود و تطورات دوران جنينى و تقدیر و محاسبه خداوند در اصل وجود و اعضاي پيكر و نيازهاى گوناگون او در فاصله هاى زمانى دوران هاى تكاملش دانست؛ که تمام اينها را خدا اندازه گيرى كرده و نظام بخشيده و موزون ساخته است. و اینکه خداوند بعد از پيمودن دوران تكامل، راه تولد را براى او هموار مى سازد و همه چيز را براى ورود او در دنياى جديد آماده مى گرداند و از سوى ديگر عقل و غرائز را به او مى دهد و برایش رسول و کتاب الهی مى فرستد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره عبس، آيات 17 تا 22 مى فرمايد: (مرگ بر اين انسان! چقدر كافر و ناسپاس است؟! - خداوند او را از چه چيز آفريده؟ - از نطفه ناچيز [آرى او را آفريد] و موزون ساخت - و راه را براى او آسان نمود - بعد او را مى ميراند و در قبر پنهان مى كند - سپس هر زمان بخواهد او را زنده مى كند)؛ «قُتِلَ الاْنْسانُ ماَ اَكْفَرَهُ * مِنْ اَىِّ شَىء خَلَقَهُ * من نُطْفَة خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ * ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ * ثُمَّ اَماتَهُ فَاَقْبَرَهُ * ثُمَّ اِذا شاءَ اَنْشَرَهُ». در اين آيات نيز نخست به آفرينش انسان از نطفه و مراتب تكامل جنين به صورت سربسته اشاره مى كند، و بعد مسأله مرگ و سپس حيات پس از مرگ را عنوان مى نمايد. يكى از روابط منطقى ميان اينها همان است كه از يكى بر ديگرى مى توان استدلال كرد. علاوه بر این در این آیات می توان علت کفران و ناسپاسی انسان را غفلت از مواردی نام برد که خداوند به آن اشاره نموده است. در اينجا به چند نكته توجه كنيد:
1- جمله «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ»؛ (او را آفريد و تقدير و اندازه گيرى نمود) تعبير بسيار پرمعنايى است كه تمام تطورات انسان در دوران جنينى در آن جاى دارد. اندازه گيرى در اصل وجود او، در اعضاي پيكرش، در اجزاء تركيبيش، در نيازهاى گوناگونش و در فاصله هاى مختلف زمانى كه بايد دوران هاى تكاملش را در آن طى كند، تمام اينها را خدا اندازه گيرى كرده و نظام بخشيده و موزون ساخته است. بنابراين جمله «خَلَقَه» اشاره به مرحله نخستين پيدايش انسان از نطفه است و جمله «فقدّره» اشاره به تمام مراحلى است كه بعداً پيدا مى شود.
2- جمله «ثُمَّ السَّبِيْلَ يَسَّرَهُ»؛ (سپس راه را براى او آسان و هموار ساخت) نيز جمله اى است بسيار پرمعنا و پرجاذبه كه مى تواند اشاره به امور زير باشد: بعد از پيمودن دوران تكامل، راه تولد را براى او هموار مى سازد، جنين كه در حال عادى سرش به طرف بالا و پايش به طرف پايين است ناگهان تغيير وضع داده و كاملا وارونه مى شود تا براى تولدِ آسان آماده گردد و نيز تمام اعضا و اندام مادر نرم و براى اين تولد آماده مى گردد و از درون رحم از هر سو فشار سخت بر جنين فرستاده مى شود تا مسير خود را به بيرون طى كند، كيسه پر آبى كه جنين در حال عادى در آن شناور است ناگهان پاره مى شود و تمام مسير خروج او را مرطوب مى سازد، خلاصه همه چيز براى ورود او در دنياى جديد آماده مى گردد و راه از هر نظر هموار مى شود. از سوى ديگر خداوند، عقل و خرد و انواع غرائز را در او به وديعت مى نهد كه هر كدام از آنها راهگشاى طريق زندگى اوست. و از سوى سوّم، پيامبران الهى و كتب آسمانى را مى فرستد تا راه اطاعت و بندگى خدا و سعادت او را هموار سازد. ضمناً اين تعبير نشان مى دهد كه انسان فاعل، مختار و آزاد آفريده شده؛ چراكه نمى فرمايد او را وادار به پيمودن راه نمود؛ بلكه مى گويد راه را براى او آسان ساخت، اما پيمودن راه بر عهده خود اوست.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.