پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره «قيامت»، آيات 37 تا 40 به مسئله امكان رستاخيز پرداخته مى فرمايد: «آيا انسان در آغاز، نُطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته درآمد و بعد خداوند او را موزون ساخت و از او دو زوج مذكّر و مؤنّث را آفريد» بعد مى فرمايد: آيا چنين كسى [كه اين همه تحول هاى سريع و تطورات پى در پى و عجيب را در آن ظلمتگاه رحم ايجاد مى كند و در چنان مدت كوتاه چنين آفرينشى عظيم ابداع مى نمايد] قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره قيامت، آيات 37 تا 40 به مسئله امكان رستاخيز پرداخته كه در حقيقت اشاره اي است به آغاز قيامت كه مى گويد: «اَيَحْسَبُ الاْنْسانُ اَنْ لَنْنَجْمَعَ عِظامَهُ»؛ (آيا انسان چنين مى پندارد كه استخوان هاى [پوسيده] او را جمع آورى نخواهيم كرد؟!). در اين آيات مى فرمايد: اين چه پندار و گمانى است؟ (آيا انسان در آغاز، نُطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته درآمد و بعد خداوند او را موزون ساخت و از او دو زوج مذكّر و مؤنّث را آفريد؟)؛ «اَلَمْ يَكْ نُطْفَةً مِنْ مَنِىٍّ يُمْنى ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ اْلاْنْثى». (آيا چنين كسى [كه اين همه تحول هاى سريع و تطورات پى در پى و عجيب را در آن ظلمتگاه رحم ايجاد مى كند و در چنان مدت كوتاه چنين آفرينشى عظيم ابداع مى نمايد] قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟)؛ «اَلَيْسَ ذلِكَ بِقادِر عَلى اَنْ يُحْيِىَ الْمَوْتى».
در اين آيه تنها به چهار مرحله از مراحل جنين اشاره شده است: مرحله نطفه، علقه، موزون شدن اعضا و ظهور جنسيت جنين كه آيا پسر است يا دختر؟ به گفته بعضى از ارباب لغت، «نطفه» به معناى آب صاف است و به همين جهت «نَطَفَ» در مورد لؤلؤ (مرواريد) به كار مى رود.(1) ولى بعضى آن را به معناى مقدار كمى از آب يا باقيمانده آب در ظرف، تفسير كرده اند.(2) بعضى نيز تصريح كرده اند كه نطفه به معناى آب صاف است، كم باشد يا زياد.(3) بعضى نيز همه اينها را جزء معانى نطفه مى دانند منتهی نُطْفَه به معناى آب صاف يا آب كم است و «نُطَفَه» به معناى مرواريد.
قابل توجه اين كه طبق تحقيقاتى كه اخيراً بعضى از دانشمندان كرده اند، اين آب كم كه نامش «نطفه» است از آب هاى متعددى كه غدد مختلف بدن ترشح مى كنند، تركيب شده است، قسمتى از آن را بيضه ها تشرح مى كند كه حاوى «اسپرماتوزوئيد» است، قسمت ديگرى از كيسه هاى تخمى كه نزديك غده «پروستات» قرار گرفته، قسمت سوّم را خود «پروستات» ترشح مى كند كه وضع ظاهرى منى و بوى مخصوصش از آن است، قسمت چهارمى از غدد «كوپر» و غدد «ليتره» كه در كنار مجارى ادرار قرار دارند مترشح مى شود.
اين آب هاى پنجگانه با نسبت دقيق و حساب شده اى به هم مى آميزند و آن ماده حيات آفرين را تشكيل مى دهند، گوينده اين سخن كه يك دانشمند فرانسوى است كه اخيراً گرايش زيادى به قرآن و اسلام پيدا كرده و در اين زمينه كتاب نوشته است. او می گوید: «تعبير به «اَمْشاج»؛ (مختلط) كه در قرآن مجيد وارد شده، اشاره به اين معناى دقيق است كه قطعاً هنگام نزول قرآن از چشم مردم جهان و دانشمندان آن قرون، پوشيده و پنهان بود».(4) به هر حال اطلاق اين واژه بر آبى كه از مرد هنگام آميزش جنسى خارج مى شود به خاطر تناسب روشنى است كه با معناى اصلى دارد. «مَنِىّ» از ماده «مَنْى» (بر وزن منع) به معناى اندازه گيرى يا تعيين سرنوشت و تقدير است و لذا به مرگ «منيّه» و به آرزوها «اُمْنيّه» گفته مى شود و اطلاق اين واژه بر آبى كه از مرد خارج مى شود به خاطر آن است كه مقدّر شده انسان از آن به وجود آيد.(5) بنابراين مفهوم جمله «اَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ منىٍّ يُمْنى» اين است كه آيا او در آغاز آب ناچيزى كه مقدّر شده بوده انسان از آن به وجود آيد نبوده است؟(6) مراحل چهارگانه اى كه در اين آيه ارائه شده هر يك نمونه تازه و پرتوى جديد از حيات و زندگى انسان است كه به خوبى مى تواند بيانگر قدرت خالق از يكسو و امكان مسأله معاد و حيات پس از مرگ از سوى ديگر باشد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.