پاسخ اجمالی:
مرد مشركى با قطعه استخوانى نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: چه كسى مى تواند اين استخوان پوسيده را از نو زنده كند؟ به دنبال آن، قرآن به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه مسأله آفرينشِ نخستين را مطرح كند چرا که اين مردِ فراموشكار، آفرينش نخستين خود را فراموش كرده! قرآن می فرماید: «بگو: كسى آن را زنده مى كند كه براى نخستين بار آن را آفريد» آن خدايى كه در آغاز، او را از هيچ به وجود آورد مسلّماً مى تواند بعد از خاك شدن زنده كند. قرآن در پاسخ منكران معاد مى فرمايد: «آيا ما از آفرينشِ نخستين عاجز شديم؟».
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره «یس»، آیات 78 و 79 داستان معروف مرد عرب مشركى را بیان مى كند كه استخوان پوسيده اى را با خود به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آورده بود، او فردى به نام «ابى بن خلف»، يا «عاص بن وائل» يا «امية بن خلف» بود و قطعه استخوانى را به دست گرفته بود و مى گفت: «با اين دليل محكم، به مخاصمه با محمد[صلى الله عليه وآله وسلم] مى روم! و سخن او را درباره معاد باطل مى كنم!» نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آمد و صدا زد: «چه كسى مى تواند اين استخوان را در حالى كه پوسيده است از نو زنده كند؟ [كدام عقل اين ادعا را باور مى نمايد]»، و شايد در همين حال براى تأكيد سخنان خود قسمتى از آن استخوان را نرم كرد و روى زمين ريخت. «قالَ مَنْ يُحْيِى الْعِظامَ وَ هِىَ رَمِيْمٌ».
به دنبال آن، قرآن به پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در ضمن پنج آيه دستور مى دهد كه پاسخ قاطعى از طرق مختلف به او و امثال او بدهد كه يكى از آنها همين مسأله آفرينشِ نخستين است كه قرآن آن را به صورت بسيار كوتاه و جالبى مطرح كرده، مى گويد: «وَ نَسِىَ خَلْقَهُ»؛ ([اين مردِ فراموشكار]، آفرينش نخستين خود را فراموش كرده!) سپس به شرح آن پرداخته مى فرمايد: (بگو: كسى آن را زنده مى كند كه براى نخستين بار آن را آفريد)؛ «قُلْ يُحْييْهَا الَّذى اَنْشَأَهَا اَوَّلَ مَرَّة» و اگر تصور مى كنى استخوان هاى پوسيده سرانجام پراكنده مى شود و هر ذره اى در گوشه اى مى افتد و يا اگر تصور مى كنى بازگرداندن تمام صفات نخستين به اين ذرات امكان ندارد چون كسى از آن آگاه نيست، اشتباه بزرگى است؛ چرا كه او خالق همه چيز است و (از هر مخلوقى آگاه است)؛ «وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْق عَليمٌ».
«اَنْشَأَها» از ماده «انشاء» به معناى ايجاد و تربيت است و در اين جا گويا اشاره به اين حقيقت مى باشد كه آن خدايى كه در آغاز، او را از هيچ به وجود آورد مسلّماً مى تواند بعد از خاك شدن زنده كند. علاوه بر این، در سوره «ق»، آیه 15 همين حقيقت در لباس ديگرى بيان شده است، در پاسخ منكران معاد مى فرمايد: (آيا ما از آفرينشِ نخستين عاجز شديم [كه قادر بر آفرينشِ مجدد در قيامت نباشيم؟])؛ «اَفَعَييْنا بِالْخَلْقِ الاْوَّلِ» سپس اضافه مى كند: آنها در آفرينشِ نخست شك ندارند؛ بلكه بر اثر غفلت و فراموشكارى و يا به خاطر تعصب و لجاجت يا به خاطر خو گرفتن با شرايط موجود تصور می کنند كه هيچ مرده اى زنده نمى شود: (آنها در آفرينش جديد شك و ترديد دارند)؛ «بَلْ هُمْ فى لَبْس مِنْ خَلْق جَديد» همچنین در آيه 27 سوره روم به تعبير ديگرى در اين زمينه برخورد مى كنيم و آن مقايسه «مبدأ» حيات و «معاد» است، مى فرمايد: (او كسى است كه آفرينش را آغاز مى كند سپس آن را باز مى گرداند و اين كار براى او آسان تر است)؛ «وَ هُوَ الَّذى يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيْدُهُ وَ هُوَ اَهْوَنُ عَلَيْهِ». دائماً جهان ما مى ميرد و نو مى شود و خلقت جديدى مى يابد و روى اين حساب معاد و بازگشت به حيات نوين يك امر كاملا عادى است و اين پاسخ حساب شده زيبايى است در برابر منكران.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.