پاسخ اجمالی:
«نفس لَوّامة» دادگاه و رستاخيز كوچكى است كه در جان همه انسان ها حتی كساني كه منكر معاد هستند وجود دارد. بارها ديده ايد هنگام انجام كار نيك، روحتان شاد و هنگام انجام كار بد ناراحت مى شود و اين كيفرى است كه دادگاه وجدان به شما مى دهد! چگونه ممكن است درون هر يك از شما، اين محكمه الهى باشد؛ ولى در مجموعه اين جهان بزرگ، محكمه بزرگى نباشد؟ آری پيوندى ميان روز قيامت و نفس لوّامه وجود دارد و اين وجدان، دادگاه كوچكى در درون جان انسان است كه حكايت از وجدان بزرگ قيامت است تا به مجازات مجرمان برخيزد.
پاسخ تفصیلی:
در سوره «قیامت» آيات 1 تا 3، خداوند به دو موضوع سوگند ياد كرده است: (به روز قيامت، و وجدان بيدار انسان ها [نفس ملامت كننده])؛ «لااُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ * وَ لااُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». بعضى معتقدند: «لا» در دو آيه فوق، همان معنای نفى را مى رساند و مفهومش اين است كه من به اين دو موضوع سوگند ياد نمى كنم و هدف، آن است كه مقصود را به نحو مؤكّدترى القاء كند، مثل اين است كه گاه به ديگرى مى گوييم: من به جان تو سوگند ياد نمى كنم، اشاره به اينكه [جان تو] برتر از سوگند است؛ ولى غالب مفسّران، «لا» را زائده و براى تأكيد مى دانند، بنابراين خداوند هم به «روز قيامت» سوگند ياد كرده و هم به «نفس لوّامه».
روز قيامت دادگاه بزرگ الهى است و «نفس لَوّامة» نيز دادگاه و رستاخيز كوچكى در جان هر انسان است يا به تعبير ديگر اشاره به اين است که شما چگونه در مورد دادگاه قيامت ترديد مى كنيد در حالى كه نمونه كوچك آن در همين دنيا در درون جان خود مى يابيد؟ و بارها آزموده ايد كه هنگام انجام كار نيك، روحتان مملو از نشاط و شادى مى شود، اين آرامش و رضايت وجدان، پاداشى است كه روحتان به شما مى دهد و هنگام انجام كار بد ناراحت مى شويد و از درون جان شلاق مى خوريد و مى سوزيد و ناله مى كنيد و اين كيفرى است كه دادگاه وجدان به شما مى دهد! چگونه ممكن است در درون هر يك از شما، اين محكمه الهى باشد؛ ولى در مجموعه اين جهان بزرگ، محكمه بزرگى وجود نداشته باشد؟! جالب اين كه در اينجا براى اثبات روز قيامت به روز قيامت، سوگند ياد شده، گوئى مى فرمايد: «سوگند به روز قيامت كه قيامت حق است».(1)
یکی از تفاسيری كه در اين جا وجود دارد، اين است كه قرآن مسأله روز قيامت را در برابر منكران، به خاطر فطرى بودنش چنان مسلّم شمرده كه حتّى براى اثبات آن به خود آن سوگند ياد نموده است. به تعبير ديگر، از فطرت آنها گرفته و در برابر آنها استدلال نموده است. كوتاه سخن در تفسير آيه و چگونگى دلالت آن بر مقصود اين است كه قرار گرفتن اين دو سوگند در كنار هم با توجه به فصاحت و بلاغت قرآن، نمى تواند تصادقى و بى ارتباط باشد؛ بلكه حتماً پيوندى ميان روز قيامت و نفس لوّامه وجود دارد، آن پيوند چنين است كه هر انسانى (اگر بر اثر تعليمات غلط از فطرت اصلى تهى نشده باشد) داراى وجدانى است كه در برابر بدى ها او را سرزنش و در مقابل نيكى ها تشويق مى كند و اين وجدان، كه وجدان شخصى و دادگاه كوچكى كه در درون جان انسان است حكايت از اين دارد كه عالم بزرگ بايد داراى وجدان بزرگى باشد، تا به ملامت و مجازات مجرمان برخيزد، آن وجدان بزرگ، چيزى جز دادگاه قيامت نيست.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.