پاسخ اجمالی:
به فرموده قرآن، در قیامت انسان وضعى دارد كه او را به خود مشغول مى سازد و لذا از برادر، پدر و مادر و زن و فرزندانش مي گريزد؛ همانانی که نزديك ترين و محبوب ترين افراد به هر انسان هستند. و عجب اين كه قرآن نمى گويد در آن روز از آنها غافل مى شود؛ بلكه مى گويد: «از آنها مى گريزد!». آری صيحه رستاخيز چنان عظيم است كه پيوندها را پاره مى كند. علت فرار به خاطر ترس از رسوايى یا بخاطر گناهان یا ضايع كردن حقوق و يا به خاطر وحشت محشر است؛ چنان وحشتي كه انسان را از تمام افراد مورد علاقه اش جدا مي كند و از آنها مى گريزد.
پاسخ تفصیلی:
تعبير «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْأُ مِنْ اَخِيهِ» كه تنها يك بار در قرآن مجيد آمده، ترسيم واضحی از صحنه رستاخيز است. مى فرمايد: (در آن روز انسان از برادر خود فرار مى كند و حتى از مادر و پدرش و از زن و فرزندانش؛ [چراكه] در آن روز هر كدام وضعى دارند كه آنها را كاملا به خود مشغول مى سازد)؛ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْأُ مِنْ اَخِيْهِ * وَ اُمِّهِ وَ اَبِيْهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيْهِ * لِكُلِّ اَمْرِىً مِنْهُمْ يَوْمَئِذ شَأْنٌ يُغْنِيْهِ».(1) بديهى است نزديكترين و محبوب ترين افراد به هر انسان برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان او است و عجب اين كه قرآن نمى گويد در آن روز از آنها غافل مى شود؛ بلكه مى گويد: «از آنها مى گريزد!» مادرى كه به او عشق مي ورزيد، پدرى كه سخت مورد احترام او بود، همسرى كه شديداً به او محبت داشت و فرزندانى كه ميوه قلب و نور چشمان او بودند، آرى از همه آنها مى گريزد! اينها كسانى بودند كه در مشكلات اين جهان هميشه به آنها پناه مى بُرد و در مصائب مايه تسلّى خاطر او بودند، اما در آنجا چه خبر است كه از آنان مى گريزد؟!
آرى صيحه رستاخيز و به تعبير قرآن «صاخّه» كه در آيه قبل از اين آيات آمده چنان عظيم است كه تمام اين پيوندها را پاره مى كند و صداى گوش خراش و كر كننده آن انسان را از غير خويش بيگانه مى سازد. چرا مى گريزد؟ به خاطر ترس از رسوايى در برابر نزديكترين افراد به او؟ يا به خاطر اين كه ممكن است گناهانى داشته باشند كه از تبعات آن وحشت دارند؟ يا به خاطر حقوقى است كه احتمالا از آنها ضايع شده و در آن صحنه كه دست انسان تهى است ممكن است آن را مطالبه كنند؟ يا نه، هول و وحشت محشر آن قدر زياد و سنگين است كه هر انسانى را از تمام افراد مورد علاقه اش جدا مى سازد و به خويش مشغول مى دارد، از آنها مى گريزد تا فقط به خود بينديشد و نه به ديگرى، مى گريزد تا راه نجاتى جستجو كند و مى گريزد تا سرنوشت خويش را بيابد. هركدام از اين امور چهارگانه به تنهائى مايه فرار و گريز است تا چه رسد به اين كه همه يكجا جمع شوند. در حديثى مى خوانيم كه: «يكى از خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از آن حضرت سؤال كرد: آيا در قيامت انسان به ياد دوست صميمي اش مى افتد؟! پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در جواب فرمود: سه موقف است كه هيچ كس به ياد هيچ كسى نمى افتد: اوّل پاى ميزان اعمال است، تا ببيند ميزان اعمالش سنگين است يا سبك؟ دوّم بر صراط است، تا ببيند از آن مى گذرد يا نه؟ سوّم به هنگام دادن نامه اعمال به دست انسان هاست تا ببينند آن را به دست راستش مى دهند يا چپ؟ در اين سه موقع كسى به فكر كسى نيست، نه دوست صميمى، نه يار مهربان، نه افراد نزديك، نه علاقه مندان مخلص، نه فرزندان و نه پدر و نه مادر و اين همان است كه خداوند متعال مى فرمايد: «لِكلِّ امْرِى مِنْهُمْ يَوْمَئِذ شَأْنٌ يُغْنِيْهِ»؛ (آن روز هر كدام از آنها به خود مشغول است).(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.